آیا آزردن دیگران از سر شرارت محض، معنایی دارد، برای مثال در عملی ظالمانه؟ هنگامی که انسان نمیداند فلان عمل چقدر دردناک است، آن عمل شریرانه نخواهد بود، بدین سان کودکان با حیوانات از روی شیطنت و شرارت رفتار نمیکنند؛ آنان حیوانات را مثل اسباببازیها وارسی میکنند و به آنها آسیب میرسانند. ولی آیا هرگز کسی در مییابد که عمل او تا چه اندازه دیگری را میرنجاند؟ تا آنجا که سیستم عصبیمان اجازه میدهد، از خود در برابر درد مخافظت میکنیم؛ اگر حساسیت سیستم عصبی ما به حدی برسد که در برابر رنج همنوعانمان نیز واکنش نشان دهد؛ هرگز دیگران را نخواهیم آزرد. ما از راه قیاس نتیجهگیری میکنیم که چیزی موجب رنج کسی میشود، و از طریق یادآوری و قوه تخیل نتیجتا خود را دچار رنج و عذاب میکنیم (همدردی). ولی با وجود این، تفاوت سترگی میان دنداندرد و رنج ناشی از مشاهده دنداندرد وحود دارد. #نیچه . انسانی زیاده انسانی
#سکانس: بهار تابستان پاییز زمستان و دوباره بهار. کیم کی دوک
مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن که در طریقت ما غیر از این گناهی نیست #حافظ
وقتی یک حیوان وحشی را در سیرک به حیوانی بی آزار مبدل می کنند، آیا وحشی بودن آن را درمان کرده اند یا فقط آن را با توسل به تحمیل ترس و زخم و گرسنگی رام کرده اند؟
کلیسا هم دقیقا همین کار را با انسان کرد: انسان را با زور و ترس رام کرد و اسم این کار را بهبود بخشیدن و درمان انسان نهاد، در حالی که انسان فقط ناتوان و بیمار شد.
اینکه کسی ازچشم یا پا یا بینی یا زبان یا سرناقص است بنظرم جزئیترین عیبهااست من عیوب بسیارمهمتری را دیدهام اشخاصی که تنها چشماند یا گوش یا تنها یک شکم بزرگ من این مردمانرا مفلوجان معکوس مینامم #نیچه
#یک_لحظه_کتاب تقدس گرایی سر منشاً دیكتاتورى و استبداد است هر چیزى كه مقدس نامیده شد یعنى اینكه شما دیگر حق ندارید به راحتى درباره آن اظهار نظر كنید و كوچك ترین انتقاد و مخالفتى با آن هزینه سنگینى به دنبال خواهد داشت. این مقدس مى تواند هر چیزى باشد: یك كتاب، یك دین، یك انسان، یك بنا و ... با تقدیس گرایی مبارزه كنید, هیچ كس و هیچ چیز آنقدر مقدس نیست كه نتوان آن را به نقد کشید.
دجال یا ضد مسیح (آلمانی: Der Antichrist) کتابی است از فریدریش نیچه در سال ۱۸۹۵. گرچه این کتاب در سال ۱۸۸۸ نوشته شد اما محتوای بحث برانگیز آن باعث شد انتشار آن همراه با اینک انسان به تاخیر بیفتد. عنوان آلمانی کتاب در زبان انگلیسی را میتوان به "ضد مسیح" و "ضد مسیحی" ترجمه کرد. با توجه به محتوای این کتاب، هر دو معنا را میتوان از آن برداشت نمود.