#حکایت #برگی_از_تاریخ @Bookzic #حاج_ابراهيم_خان_کلانتر معروف به #اعتمادالدوله از وزرايي است که در دورهي سه پادشاه و دو سلسلهي حکومتي وزارت کرده و به ترتيب وزارت #لطفعلي_خان_زند، #آغا_محمد_خان_قاجار و #فتحعليشاه_قاجار را به عهده داشته است. او در دوران وزارت خود مطابق رسم معمول اقوام و اطرافيان خود را به مناصب مهم و نان و آبدار منصوب ميکرده است. ميگويند روزي يکي از اهالي شيراز که از ستمهاي حاکم آن شهر ـ که يکي از اقوام حاجي بود ـ به شدت آزرده شده بود، براي دادخواهي به تهران آمده و نزد اعتمادالدوله رفت و به شرح ظلم و ستمهاي حاکم و مشکلات مردم پرداخت، و از او خواست که حاکم شهر را عزل کرده و حاکمي عادل به جاي وي منصوب کند ولي حاجي به جاي اين کار به وي توصيه کرد که بهتر است از آن شهر نقل مکان کرده و به شهر ديگري مثلاً اصفهان برود اما مرد شاکي از حاکم اصفهان هم ـ که باز يکي از اقوام حاجي بود ـ اظهار ناراحتي کرده و گفت که از آشناياني که در اصفهان دارد مطالبي شنيده است که مطمئن است در آن شهر هم نميتواند به راحتي زندگي کند. اعتمادالدوله چند شهر ديگر را براي زندگي به مرد شاکي پيشنهاد کرد، اما باز وي با ذکر بستگي حاکم آن شهر به خود حاجي مدعي ميشدکه در آن شهر نيز مردم از امنيت و زندگي راحت برخوردار نيستند. حاجي که بسيار عصباني شده بود گفت که با اين حساب تو ديگر نميتواني در اين مملکت زندگي کني و بهتر است بميري و به جهنم بروي! مرد در پاسخ گفت که گمان نميکنم که در آنجا نيز راحت باشم، زيرا قبل از من مرحوم پدر شما به آنجا رفته است و در نتيجه در آنجا نيز از ظلم خاندان شما در امان نخواهم بود.
پ.ن : زمانی که لطفعلی خان زند برای جمع آوری سپاه درکرمان به سر می برد حاج ابراهیم شیراز و خانواده لطفعلی خان را به آغامحمدخان تسلیم کرد و شد آنچه از فجایع درتاریخ ثبت است، با این وجود نویسنده کتاب «امیرکبیرقهرمان مبارزه با استعمار» از وی در کنار امیرکبیر به عنوان دوخادم ایران و ایرانی یادکرده !! وی به دستور فتحعلیشاه به طرز فجیعی کشته شد...