زن و مرد جوانی به محله جدیدی
اسبابکشی کردند.
روز بعد ضمن صرف صبحانه،
زن متوجه شد که همسایهاش درحال
آویزان کردن رختهای شسته است
و گفت:
«لباسها چندان تمیز نیست.
انگار نمیداند چطور لباس بشوید.
احتمالآ باید پودر لباسشویی بهتری بخرد.»
همسرش نگاهی کرد اما چیزی نگفت.
حدود یک ماه بعد، روزی از دیدن لباسهای تمیز روی بند رخت تعجب
کرد و به همسرش گفت:
«یاد گرفته چطور لباس بشوید.
ماندهام که چه کسی درست لباس
شستن را یادش داده !»
مرد پاسخ داد: «من امروز صبح زود
بیدار شدم و پنجرههایمان را تمیز کردم !»
╲\╭
╭ 📡𝗝𝗢𝗜𝗡 ➣ @Bohlloolhakim
┗╯\╲