برده همچنان برده است و وجدانش رنج بردگی میکشد، حتا اگر در آسایش و توهم آزادی و استقلال بسر برد.
منظور از بردگی، تنها آن بردگی معروف و متعارف تاریخی نیست.
امروز بردههای رنگارنگ و متعدد دیگری داریم که جز اندکی از مردمان، همگی را میشود گفت که بردهاند.
بردهٔ خویش و نفس خویش؛
بردهٔ عامهپسندی و روال زندگی همهپذیر و همهپسند؛
بردهٔ روش آموزش و آموختن و دانشپژوهیِ همهپذیر و تقدسیافته.
بردهٔ احترام و تقدیرهای اجباری و کزایی؛
بردهٔ جهل و نبود تفکر و درد تفکر؛
بردهٔ ناروشمندی در رسیدن به آرمانها و اهداف؛
بردهٔ آرمانیبودن بیش از نیاز؛
بردهٔ عرف محیط و عنعنات قومی؛
بردهٔ خسارتهای گذشته و دغدغههای آینده؛
بردهٔ اینکه هرچه دلت میخواهد انجام میدهی (آزادی مقابلش این است که هرچه درست است و باید، انجام دهی).
و سایر بردگیهای ایندست.
صبغت الله عاکف