حدیث کودکی و خودپرستی
رها کن کان خیالی بود و مستی
👈 چو
#عمر از
#سی گذشت یا خود از
#بیستنمیشاید دگر چون غافلان زیست
👉نشاط عمر باشد تا
#چهل سال
چهل ساله فرو ریزد پر و بال
پس از
#پنجاه نباشد تندرستی
بصر کندی پذیرد پای سستی
چو
#شصت آمد نشست آمد پدیدار
چو
#هفتاد آمد افتاد آلت از کار
به
#هشتاد و
#نود چون در رسیدی
بسا سختی که از گیتی کشیدی
وز آنجا گر به
#صد منزل رسانی
بود مرگی به صورت زندگانی
اگر صد سال مانی ور یکی روز
بباید رفت ازین کاخ دل افروز
پس آن بهتر که خود را
#شاد داری
در آن شادی خدا را یاد داری
به وقت خوشدلی چون شمع پُرتاب
دهن پر خنده داری دیده پر آب
چو صبح آن روشنان از گریه رستند
که برق خنده را بر لب ببستند
چو بی گریه نشاید بود خندان
وزین خنده نشاید بست دندان
بیاموزم تو را گر کار بندی
که بی گریه زمانی خوش بخندی
چو خندان گردی از فرخنده فالی
بخندان تنگدستی را به مالی
نه بینی آفتاب آسمان را
کز آن خندد که خنداند جهان را
#خسرو_و_شیرین #نظامی_گنجوی***
با بیستتاسی همراه شوید
👇👇👇https://telegram.me/joinchat/BPEh4zv3bFGq9HnSj78m4Q