بِنو کامیونیتی

#آتش
Channel
Social Networks
Business
News and Media
Technology and Applications
PersianIranIran
Logo of the Telegram channel بِنو کامیونیتی
@bennucommunity_faPromote
1.79K
subscribers
2.01K
photos
231
videos
1.56K
links
𝙼𝚘𝚛𝚎 𝚌𝚑𝚊𝚗𝚐𝚎 𝚜𝚝𝚘𝚛𝚒𝚎𝚜 𝚝𝚘𝚐𝚎𝚝𝚑𝚎𝚛! 📌 Follow us on: 👉 Instagram 👉 TikTok 👉 X 👉 Threads 👉 Linkedin 👉 YouTube Links are here: https://t.me/bennucommunity/192
همین‌طور که می‌بینی هر یک از ما داخل بدنمان عناصری داریم که نیازمند تولید فسفرند.
بگذار چیزی را به تو بگویم که تا به حال به هیچ‌کس نگفته‌ام.
مادربزرگم  نظریه بسیار جالبی داشت.

می‌گفت هر یک از ما با یک قوطی کبریت در وجودمان متولد می‌شویم اما خودمان قادر نیستیم کبریتها را روشن کنیم؛ همان طور که دیدی برای این‌کار محتاج اکسیژن و شمع هستیم.

در این‌مورد، به عنوان مثال اکسیژن از نفس کسی می‌آید که دوستش داریم؛ شمع می‌تواند هر نوع موسیقی، نوازش، کلام یا صدایی باشد که یکی از چوب کبریتها را مشتعل کند.
برای لحظه‌ای از فشار احساسات گیج می‌شویم و گرمای مطبوعی وجودمان را دربر می‌گیرد که با مرور زمان فروکش می‌کند، تا انفجار تازه‌ای جایگزین شود.

هر آدمی باید به این کشف و شهود برسد که چه عاملی #آتش_درونش را پیوسته شعله‌ور نگه می‌دارد و از آنجا که یکی از عوامل آتش‌زا همان سوختی است که به وجودمان می‌رسد، انفجار تنها هنگامی ایجاد می‌شود که سوخت موجود باشد.

خلاصه کلام، آن آتش غذای روح است. اگر کسی به موقع درنیابد که چه چیزی آتش درون را شعله‌ور می‌کند، قوطی کبریت وجودش نم بر‌می‌دارد و هیچ‌یک از چوب‌کبریتهایش هیچ‌وقت روشن نمی‌شود.

اگر چنین شود، روح از جسم می‌گریزد و در میان تیره‌ترین سیاهی‌ها سرگردان می‌شود. بیهوده می‌کوشد برای سیر کردن خود غذایی بیابد، غافل از این‌که تنها، جسمی که سرد و بی‌دفاع برجا‌گذاشته قادر بوده غذا تهیه کند. همین و بس.

از #کتاب مثل آب برای شکلات؛ لورا اسکوئیول

20TA30.com
@i20TA30
یادداشتی از مهدی همت‌آبادی
یکی از شرکت‌کننده ها در کارگاه #بعد_از_سی_سالگی

قبلا صفحه‌ای داشتم به نام #سؤالات روزانه که بخاطر حجم کاری، کم کم فراموشم شد. محتوای اون سؤالاتی بود که سعی داشت، کمی ما را در #شناخت خود و تصویر سازی #اهداف کمک کند.
تنوع سؤالات زیاد بود، از سؤالات ساده‌ای مثل اینکه «اگر امکانش بود اسمتون رو خودتون انتخاب کنید، چه اسمی رو ترجیح می‌دادین؟» یا مثلاً «اگر امکان این رو داشتید که فقط یک سؤال از تمام #انسان ها بپرسید، اون چه سؤالی بود؟» تا سؤالاتی شناختی همانند «اگر قرار بود یک #خصلت خودتون رو از شخصیت‌تون حذف کنید، کدوم خصلت رو انتخاب می‌کردید؟» یا مثلاً «دوست دارید کدوم شخصیت شما بطور کامل در فرزندتون تکرار بشه؟» تا سؤالاتی کمی درونی‌تر مثل «اگر فقط و فقط یک روز دیگه زنده باشید، چه کارهایی رو انجام می‌دین؟» یا «اگر قرار باشه روی سنگ قبرتون فقط یک کلمه نوشته بشه، چه کلمه‌ای رو انتخاب می‌کنید؟»
.
محمد نجفی در کارگاه بعد از سی‌سالگی، چند هفته پیش بخشی از اون سؤالات را برایم تکرار کرد، آن هم با شیوه‌‌ی خاص محمد نجفی. در طی برنامه از ما خواسته شد تا نام سه موضوع، فرد و یا هر آنچه برایمان #عزیز است را یادداشت کنیم. بعد محمد نجفی، تمام عزیزانمان را به #آتش کشید... دود و خاکستر... فقط در چند #دقیقه... چند دقیقه‌ای که می‌تواند برای هر کدام از ما واقعاً اتفاق بیفتد. شاید این چند دقیقه همین الآن باشد، شاید فردا صبح و شاید یه ماه بعد، ولی اتفاق می‌افتد. فردایی که شاید عزیزترین فرد تمام زندگی‌تان در کنار شما نباشد، شاید شما کنار او نباشید...

عمیقاً به این لحظه فکر کنید، با تمام وجود، با تمام تمرکز... فقط چند لحظه... فقط چند لحظه دیگر فرصت دارید. احتمالا همه‌ی ما می‌توانیم به این چند لحظه عمق یک عمر را بدهیم. ولی همیشه با تصور این‌که این چند لحظه خیلی طولانی‌تر از آن است که نگران آن باشیم، عمق دادن به آن را رها می‌کنیم. این رها کردن گاهی یک عمر طول می‌کشد.

همین... هر لحظه می‌تواند #معجزه زندگی باشد، به شرط آن‌که در آن زندگی کنیم.‌
خلاصه‌ی چند ساعت #شاگردی کنار محمد نجفی عزیز: آن‌گونه زندگی کنید که گویا آخرین روز زندگی شما است و باز هم آن‌گونه زندگی کنید که گویی سال‌ها زنده خواهید بود.
***
با بیست‌تاسی همراه شوید 👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BPEh4zv3bFGq9HnSj78m4Q