«مرد بیثبات در جزیرۀ (بی)ثبات»
▪️پردۀ اول
دهم دی ۱۳۵۶، تهران، کاخ نیاوران ــ
کارتر، رئیسجمهوری آمریکا به ایران آمده بود، برای دیداری کوتاه. دقایقی از سال نو میلادی، ۱۹۷۸، گذشته بود که گیلاسش را به سلامتی شاه نوشید و سخنرانی معروفی انجام داد که در تاریخ سیاسی از آن با عنوان «سخنرانی جزیرۀ ثبات» یاد میشود. در این شب، یعنی یک سال پیش از انقلاب،
کارتر گفت:
«دوستی نزدیک برای دو ملت ما بسیار پرمعناست. این بسیار نیکوست که در شروع سال جدید، ما وقت خود را با کسانی میگذرانیم که نسبت به آنها اطمینان داریم و مسئولیت مشترکی را نسبت به حال و آینده احساس میکنیم...
ایران به سبب رهبری داهیانۀ شاهنشان یک جزیرۀ ثبات در یکی از آشوبزدهترین مناطق جهان است و این واقعیت مدیون شما اعلاحضرت و در نتیجۀ رهبری شماست و همچنین مدیون احترام و ستایش و مهری است که ملتتان نسبت به شما ابراز میدارد...
ما در گیتی سرزمین دیگری را نمیشناسیم که اینچنین به ما نزدیک باشد و با آن برای امنیت متقابل نظامیمان برنامهریزی کنیم. ما هیچ کشور دیگری را نمیشناسیم که با آن چنین مشاورۀ نزدیک دربارۀ مسائل منطقهای داشته باشیم که مورد علاقۀ دو کشور ما باشد و هیچ رهبر دیگری نیست که من نسبت به او این چنین احساس عمیق سپاسگزاری و دوستی شخصی داشته باشم...»
▪️پردۀ دوم
دی ۱۳۵۷، هزاران کیلومتر دورتر از ایران، جزیرهای در کارائیب ــ درست یک سال پس از آن سخنرانی
کارتر در تهران، یک ماه پیش از پیروزی انقلاب، به میزبانی رئیسجمهور فرانسه، ژیسکار دِستَن، کنفرانسی در جزایر گوادلوپ (در دریای کارائیب) با حضور فرانسه، بریتانیا، آلمان و آمریکا برگزار شد که به «کنفرانس گوادلوپ» معروف است. مهمترین نکتۀ کنفرانس این بود که تغییر نظر آمریکا ــ یا بهتر است بگوییم
کارتر ــ در مورد شاه و وقایع ایران را نشان داد. دستَن، رئیسجمهور فرانسه، در کتاب خود، «قدرت و زندگی»، در این باره مینویسد:
«پرزیدنت جیمی
کارتر در کمال غافلگیری ما اعلام کرد ایالات متحد تصمیم گرفته است دیگر از رژیم شاه حمایت نکند. بدون پشتیبانی ایالات متحد، این رژیم ازدسترفته است... شاه مبنا را بر این نهاده بود که ایالات متحد همچنان از او حمایت خواهد کرد. اما در عرض یک هفته جهت باد تغییر کرده بود. جیمی
کارتر... [گفت] ارتش قدرت را به دست خواهد گرفت و نظم را دوباره در کشور برقرار خواهد کرد. [میگفت] رهبران ارتش همگی طرفدار غربند، بیشتر آنها در آمریکا آموزش دیدهاند.»
▪️پردۀ سوم
چهارم نوامبر ۱۹۸۰، برابر با سیزدهم آبان ۱۳۵۹، آمریکا ـــ از آن روزی که
کارتر گیلاسش را به سلامتی شاه سر کشید، تا این چهارم نوامبر/سیزده آبان خیلی چیزها تغییر کرده بود. فقط یک سال و ده ماه پیش بود، اما انگار چندین دهه گذشته بود، و بزرگترین و معروفترین قربانی این چهارم نوامبر کسی نبود مگر
کارتر. یک سال پیش از آن، سیزدهم آبان ۱۳۵۸، دانشجویان خط امام سفارت آمریکا را تسخیر کرده بودند و صحنههایی به جهان مخابره میشد که حتی در مخیلۀ نویسندگان داستانهای علمیـتخیلی نیز نمیگنجید. آوریل همان سال،
کارتر در یک عملیات نظامی بسیار پرریسک و احمقانه کوشیده بود دیپلماتهای آمریکایی را از ایران برباید که نتیجه فاجعهبار بود. حتی شهروندان متوسط آمریکایی هم فهمیده بودند
کارتر سیاستمدار ناموفقی است.
چهارم نوامبر ۱۹۸۰، درست در سالگرد اشغال سفارت آمریکا، انتخابات ریاستجمهوری آمریکا برگزار شد. حریف اصلیِ
کارتر، رونالد ریگان بود. ناراحتی اصلی آمریکاییها نخست بابت رشد کُند اقتصادی و دیگری حل نشدن بحران گروگانگیری در ایران بود. جیمی
کارتر در مناظرۀ انتخاباتی با ریگان کوشید نشان دهد ریگان فردی جنگطلب است که آمریکا را به سوی جنگ میبرد. اما در همین مناظره حرفی زد که تا مدتها دستمایۀ شوخی آمریکاییها شد.
کارتر گفت، از دخترم اِیمی (که فقط دوازده سال داشت) پرسیدم اکنون مهمترین مسئله چیست و اِیمی گفته بود «خلع سلاح اتمی!»
کارتر شکست خورد. تنها چند دقیقه پس از مراسم تحلیفِ ریگان گروگانهای آمریکایی آزاد شدند. فردای شکست
کارتر، کاریکاتور معروفی در جراید آمریکا درج شد که نشان میداد اِیمی روی زانوی بابا جیمی نشسته است، شانه بالا انداخته و میپرسد: «مسئلۀ اقتصادی؟ بحران گروگانگیری؟»
در فایل پیوست نسخۀ نسبتاً کاملی از سخنرانی
کارتر در تهران را ببینید. این نسخۀ بلند را به سختی یافتهام، نسخههایی که در نت یافت میشود اغلب فقط چند ثانیه است.
در مورد کنفرانس گوادلوپ نیز به این پست بنگرید:
https://t.me/tarikhandishi/1168مهدی تدینی
#انقلاب،
#کارتر،
#اشغال_سفارت،
#انقلاب_۵۷،
@tarikhandishi