تحلیل فاجعه تروریستی
چابهار در پنج پرده | رشته توییت علیرضا مجیدی
پرده اول:
«گزارش مرکز آینده پژوهی المستقبل»
سه هفته قبل، برای یکی از اندیشکده های داخلی گزارشی تهیه کردم که بخشی از آن به فعالیت های مراکز تصمیم سازی
#امارات اختصاص داشت.
در آن گزارش به دو مقاله مرکز المستقبل استناد کردم که بحث بندر
#چابهار در آن ها مطرح شده بود.
مقاله نخست در مورد ابعاد تحریم ایران بود و به صورت تبعی به بندر
چابهار پرداخته بود؛
اما مقاله دوم به
#چابهار اختصاص داشت و از دو منظر ژئوپلتیک و استراتژیک به واکاوی علل استثناء شدن این بندر از تحریم ها پرداخت.
در ادامه دو نکته مهم مقاله دوم را تقدیم می کنم:
۱- از منظر ژئوپلتیک،
چابهار با 4 کشور در ارتباط است:
منافع کشورهای افغانستان و هند با رشد این بندر گره خورده است؛
در مقابل، رقیب منفی برای کشورهای پاکستان و چین محسوب می شود.
۲- از منظر استراتژیک اما بحث کمی پیچیده تر است؛
زیرا اعتماد به نفس ایران را در مقاومت بیش تر می کند
از نظر نویسندگان گزارش مزبور، با استثنا شدن
چابهار اعتماد به نفس تهران افزایش یافته و پیگیری مواردی مانند کوتاه آمدن ایران در پرونده موشک های بالستیک و... دور از دسترس خواهد بود.
مسأله مهم تر، موفقیت ایران در گره زدن منافع خود با شرکا و رقبای استراتژیک است...
جالبه در این گزارش، هیچ اشاره ای به منافع و موقعیت امارات نشده و این «سطور خالی» معنا دارد
تا این جا، نکات مهمی از این گزارش نقل شد.
حالا بد نیست ناشر آن را بشناسیم
در گذشته، تنها مرکز مهم تصمیم ساز و سیاستگذار امارات «مركز الإمارات للدراسات والبحوث الاستراتيجية» بود؛
اما طی سال های اخیر با خارج شدن مدار تصمیمسازی از انحصار «جمال سند السویدی»،
چند مرکز دیگر نیز مورد توجه سیاستگذاران قرار گرفته اند که در این میان دو مرکز «المستقبل للأبحاث والدراسات المتقدمة» (المستقبل) و «الامارات للسیاسات» از اهمیت و اثرگذاری بیش تری برخوردارند.
پرده دوم:
«امارات؛ قدرت اول ژئوپلتیک دریایی خاورمیانه!»
بعد از محاصره قطر، یکی از مواردی که مورد توجه رسانه های قطری قرار گرفت، دورخیز بلند امارات برای تبدیل به هژمون کامل دریایی در منطقه خاورمیانه بود.
آخرین گام در این زمینه، تشکیل کنسرسیوم کانال سوئز و سیطره بر آن بود.
البته اخیرا امارات در این زمینه دچار مشکلاتی در آفریقا (به ویژه جیبوتی و اریتره) شده است؛
اما هنوز هم - بی تردید - قدرت اول دریایی از شرق آفریقا تا جنوب غرب آسیا محسوب میشود.
اما میدونید مسأله کجا «حاد» میشه؟
وقتی امارات رقیب را بر نمی تابد و می خواهد هژمون باشد!
در این زمینه، مثال مشهوری که وجود دارد «بندر عدن» است.
امارات در سال ۲۰۰۸ اداره اسکله این بندر را بر عهده گرفت؛ اما چون در آن زمان هنوز امکان رقابت - در بلندمدت - با جبل علی وجود داشت، مقامات امارات از توسعه بندر و ایجاد زیرساخت ها خودداری کردند!
پرده سوم:
آیا
چابهار در حد رقابت با
#مسقط و
#دبی است؟
در این مورد بهتره شعار بیجا ندهیم!
کاری نداره شعارهای لذتبخش ناسیونالیستی و جلب لایک های بسیار؛
اما فکر می کنم وظیفه اخلاقی ما «تبیین واقعیت های روی زمین» است نه «تخدیر خود با ادعاهای واهی و ذهنی!»
از نظر جغرافیایی،
#چابهار بندری است در شمال دریای عمان و راهی برای ارتباط میان آسیای میانه و آب های آزاد جهانی
اما قلمرو دریایی قطر و امارات محدود به جنوب خلیج فارس است و حتی یک گزینه «ترجیحی» برای آسیای میانه ندارند!!
(زیرا نمی خواهند بین هند و پاکستان یکی را انتخاب کنند!)
اگر دقت کنید، امارات از جنوب خلیج فارس تا شمال آفریقا بنادر و اسکلههای مختلف را در اختیار گرفته؛
اما وارد هیچ یک از اسکلههای شرق دریای عمان یا شمال خلیج فارس نشد؛ در حالی که قاعدتا میتونست چنین امتیازی از
#پاکستان بگیره.
علت آن هم واضح:
موازنه میان چین، هند و پاکستان
شاید دوستانی که از «رقابت» صحبت میکنند، منظورشان «جاذبههای سرمایهگذاری» است.
برادر من!
امارات الآن به تنهایی با ۴۴۰ میلیارد دلار تجارت خارجی، نزدیک به ۵۱ درصد کل تجارت جهان عرب را در اختیار دارد؛ در حالی که حجم تجارت آن با ایران کمتر از ۲.۲ درصد است!
ماهیت سیاست خارجی ایران جوری است که اساسا نمیتواند درصد سهم سرمایهگذاری خارجی در آن از یک حد معین و محدودی فراتر برود.
از این حیث، ما هرگز توان رقابت با امارات را نخواهیم داشت که اصل اول آن
#بازار_مشترک است!
کافی است اندکی در مسأله «ریسک سرمایهگذاری» تحقیق کنید!
عمان هم الآن بیشترین میزان رشد اقتصادی را در حوزه کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس دارد و از این حیث روز به روز فاصله آن با ایران بیشتر میگردد.
عمان - برخلاف امارات - خود را در مرحلهای میبیند که «تنش صفر» و «دریافت وام خارجی» را دو موتور رشد سرمایهگذاری قرار داده است!