بریده‌ها و براده‌ها

#پاناسونیک
Channel
Blogs
News and Media
Education
Psychology
PersianIranIran
Logo of the Telegram channel بریده‌ها و براده‌ها
@bbtodayPromote
7.84K
subscribers
19.9K
photos
6.22K
videos
44.5K
links
you are not what you write but what you have read. رویکرد اینجا توجه به مطالب و منابع مختلف است بازنشر مطالب به معنی تایید و موافقت یا رد و مخالفت نیست! https://t.me/joinchat/AAAAAEBnmoBl2bDScG2hOQ تماس:
✍️رویای چینی - تمدن چینی
(درباره نرد عشق اخیر عربستان و چین)

🖊محمدرضا اسلامی

1️⃣ در تمام این سالهای اخیر از دل تمدن نوین چینی یک «رمانِ» ماندگار خارج نشده؛ یک فیلمنامه و اثر سینمایی عالمگیر تولید نشده؛ یک اثر موسیقایی که بین المللی شود تولید نگردیده است. یک «شبکه تلویزیونی» یا روزنامه فاخر که در عرصۀ فرهنگ/سیاست، تحلیگرانِ زبده و خبره داشته باشد شکل نگرفته است.

از هر آنچه که به جوششهای انسانی و خلاقیت انسانی مرتبط می شود هیچ «آثار جدی» ای از میان تمدن نوین چین بیرون نیامده است. هیچ تحلیلگرِ چینی در سطح فرید زکریا، یووال نوح هراری یا نویسنده ای در سطح هاروکی موراکامیِ ژاپنی بیرون نیامده است. از تمدن نوین چینی در این سالها تنها یک چیز بیرون آمده است و آن «کالا» است.

2️⃣ مدیرعامل سابق #پاناسونیک، آقای ماتسوشیتا (که از شخصیتهای برجسته در اقتصاد و صنعت ژاپن بود) کتابی نوشت و نام آن کتاب را گذاشت «نخست انسان سپس کالا». پیرمردی که مجموعه معظم پاناسونیک را از یک کارگاه سیم کشی سه نفره بنیان نهاد، در کتابی که محصول تجربه عمرش بود بر اهمیت «انسان و منابع انسانی» تاکید کرد و به اصول بنیادی سرشت انسان اشاره کرد. در تمدن ژاپنی (به رغم آن نظم سخت پادگانی) اما احترام به انسان و پرداختن به «جوهره خلاقیت انسانی» امری فراموش شده نبود. اما در تمدن چینی، «اصالت» به کالاست و از همینجاست که شاهدیم ازدل تمدن نوین چین، نه موسیقی بیرون آمده، نه شعر، نه رمان، نه سینما، نه هر چیزی و هر امری که به نحوی از انحاء به جوهرۀ خلاقیت بشری مرتبط باشد. از دل تمدن چینی، فقط «کالا» بیرون آمده. کالا و کالا. کانتینر و کانتینر. کشتی و کشتی.

3️⃣ بگذار تا خیال پرواز کند؛ بگذار تا «رویا» ترا به سرزمینهای دیده نشدۀ روح بشر ببرد. بگذار تا «انسان» از آن وجه زیبای انسانی خود، که «رویاپردازی» است دور نشود. بگذار تا رگبارِ آن رویاهای رنگارنگ که بر سر جلال الدین محمد رومی نازل می شد و در سرودن مثنوی تجلی می کرد، در دنیای معاصر بر سر هایائو میازاکیِ نقاش نازل شود و قلم موی آبرنگ او در «استودیو جیبلی» تجلیِ آن رویاهای رنگارنگ را در قالب کارتن و انیمیشن تـوتـورو به تصویر کشد! بگذار تا صُوَرِ خیال انسان ترا مسحور سازد! از دل تمدن چینی نباید و هرگز نباید «رویا» بیرون تراود. دشمن حزب کمونیست چین یک چیز است و آن «رویا»ست. در حزب کمونیست چین هـمۀ رهبران باید موهای سر خود را مثل شبق، سیاه رنگ کنند و کت و شلوارهای تیره رنگِ مشابه به تن داشته باشند و در این «متحدالشکل بودن» همگی با هم «یک رویای واحد» نیز در کله های شبق رنگ خود بپرورانند: «رویای تولید کالای بیشتر».
رویای کالا و کالا. رویای کانتینر نشسته بر روی کانتینر. رویای تولید فولاد و سیمان. رویایی بدون شعر و بدون غزل و بدون موسیقی و بدون نقاشی و بدون... احساس!

4️⃣ تمدن غرب، به رغم تمام وجوه شرمناکش و با وجود تمامِ بخشهای خاکستری و سیاهی که در گذشته هایش داشته، اما توانسته در گوشه و کنارهای خودش سکانسهای درخشانی از زیست انسان را نیز به تصویر بکشد. هرچند که بحث، مقایسه تمدن غرب با تمدن چینی نیست (چرا که کلمه "غرب" اساسا مفهومی گسترده است و نیاز به تعریف دارد) ولی بحث در اینجاست که «احترام به انسان» در غرب (ولو در قالبی حداقلی/صوری) وجود دارد، حال آنکه در تمدن چینی و در رویای رهبران حزب «احترام به تولید/کالا» مقدم بر احترام به انسان است!

5️⃣ روزی روزگاری در غرب، اومانیسم و فردگرایی به عنوان محور و شاکلۀ بخشی از تمدن غربی قرار گرفت، ولی با همۀ افت و خیزها اما «مفهومِ خدا» از زندگیِ انسانِ غربی محو نگشت و به رغم انقلاب صنعتی و به رغم کاپیتالیسم اما هنوز «نجوا و خدا» در گوشه هایی از زیست انسان غربی و تمدن غرب حضور دارد. اما در چین اساسا خدا نه وجود داشته و نه وجود دارد! خدایِ رهبران حزب کمونیست چین، نه مانند خدای طالبان عبوس است و نه مانند خدای اهالی کلیسا، خدایی حداقلی است. خدای آنها «کالا»ست. و نرخِ بهره.

6️⃣ دیروز عالیجناب شی دستان بن سلمان را فشرد و پس از صرف چای و کیک و کباب عربی، علیه ایران سخن گفتند و بر اهمیتِ «احترامِ ایران به اصول حسن همجواری» تاکید کردند! برای رهبر حزب کمونیست مطرح نیست که بن سلمان جوان در یمن بمب بر سر مراسم عروسی ریخته و سپس زمانی که نیروهای امداد برای بیرون کشیدن اجساد به مخروبۀ مراسم عروسی رفته اند، خلبان هواپیما برگشته و مجدد بمب دیگری بر سر امدادگران نگون بخت ریخته؛ حتی برای امپراطور شی مطرح نیست که این شاهزاده و ایادی اش برای پختنِ قطعاتِ بدنِ خاشقچی در ترکیه، کوره با درجه حرارت پخت استخوان انسان سفارش داده اند؛ آنچه که برای رئیس جمهور «شی» مطرح است این است که عربستان نفت دارد و برای «تولید هزار تُن فولاد درسال» نیاز به سوخت و حرارت نفت است.
و حَسُنَ أولئک رفيقا.


🌐t.center/solseghalam
Forwarded from ارزیابی شتابزده (Mohammadreza Eslami)
✍️پدیدۀ وحید یامین پور و مشت آخر

مشکلِ وحید یامین پور این نیست که گمان می کند اروپا «در معرض فروپاشی» است؛ مشکل او حتی این نیست که درکی بسیار خطی و ساده از رینگ بوکس‌ دارد و در تصوّری خطی، ایران ‌و آمریکا (یازده میلیون کیلومتر مربع از وسعت دنیا!) را در داخل یک رینگ بوکس‌ جا داده؛ اینها مشکل وحید یامین پور نیست، بلکه مشکل اساسی او درک ناصحیح از مفهوم «انسان» است. یامین پور یک فرد نیست بلکه یک تیپولوژی است و از این لحاظ پرداختن به مختصات او ضرورت دارد:

1️⃣ یامین پور و استرس
یک نکته اساسی در قوام شخصیت انسانها مساله رنج است. همان که #حافظ می گوید: «نازپرود تنعّم». امثال یامین پورها با یک ماجرا بیگانه اند و آن مساله استرس است. یک جوان در دنیای امروز برای «اشتغال»، «مسکن»، «تحصیلات» و حتی «بیمه» و... متحمل استرس و مرارتهایی می شود که افرادِ نشسته در حاشیه امن، با آن بیگانه اند.
فقدان رنج/استرس باعث شکلگیری آرمانگراییِ غیرواقعی در اشخاص می شود.

2️⃣ یامین پور و پکیچ
زیست گلخانه ای ‌‌و حرکت در فضاهای پکیجی مضررات کلیدی دارد. حضور در محیط دانشگاه امام صادق باعث شده که در عنفوان جوانی، رشد در قالب یک پکیج صورت گرفته و شخص در معرض استخوانبندیِ واقعی جامعه نباشد. گام بعدی (و بلافاصله بعد از تحصیل)، به شغل منتهی شده و بلافاصله پس از شروع اشتغال، ماجرا به شهرت و به قدرت ختم شده.
این مسیر را می توان فضای تحصیل/اشتغال پکیجی نام نهاد.

3️⃣ یامین پور و رقابت
رقابت قوام دهندۀ ظرفیتهای درونی انسانهاست و اساسا مساله «رقابت» بخشی از ساختار دنیای امروز است. کسی که برای بدست آوردن #شغل از مسیرهای رقابتی عبور نکرده، کجا می تواند تجسم کند تلاش و کوششی را که یک جوان ژاپنی فارغ التحصیل دانشگاه توکیو تِک باید مصروف کند تا در گوشه ای از ساختار #پاناسونیک به جایگاه مدیر میانی برسد. کجا می تواند تجسم کند مرارت و زحمتی که یک جوان فارغ التحصیل برق استنفورد باید تحمل کند تا در گوشه ای از ساختار شرکت بوئینگ به جایگاه مدیریتی برسد.

4️⃣ یامین پور و مطالعه
حتی در مساله مطالعه هم شما صحبت جدی و عمیقی از اینگونه لسان نمی شنوید. چرا که اساسا عمق و آموختن، مستلزم رنج است. یامین پور بر صندلی ای نشسته که پیش از او فردی در جایگاه محمود گلزاری آنجا کار می کرده است. مایه های شخصیتی گلزاری مبتنی بر رنج بود و همچنین جهد در امر پژوهش.

شگفت اینجاست که امروز در همین تراز، (در وادی دیگر) شاهد آنیم که فردی با مختصات ذهنی عبدالملکی بر صندلی ای نشسته که اکبر ترکان آنجا کار می کرد. عصاره شخصیت امثال ترکان و گلزاری مبتنی بر «صبوری در مطالعه و آموختن» بوده و عصاره شخصیت عبدالملکی و یامین پور مبتنی بر جهش و عجله.

5️⃣ یامین پور و حاشیه امن
سخنرانی اخیر یامین پور در خصوص مشت آخر و وارثان دنیا، اسباب تعجب بسیاری از افراد شد. اما این سخنان عجیب نیست وقتی که به این واقعیت نظر کنیم که گوینده آن کلمات کسی است که در یک فضای پکیجی (و غیر رقابتی)، به جایگاهی رسیده که در یک حاشیه امن قرار گرفته است. هر کس دیگری که در آن جایگاه قرار گیرد نیز ممکن است خود را نشسته بر لبۀ دنیا (و در آستانه فتح عالم) تصور کند.

⭕️آخر- یامین پور و جغرافیا
زمانی بود که آلفرد هیچکاک فیلم سینمایی «شمال از شمالغربی» را ساخت. برخی معتقدند که ساخت آن فیلم روایت «ذهن هیچکاک» بوده در «شرح وسعت جغرافیا». او مسحورِ وسعت و پهناوریِ یک جغرافیا بوده و در قالب یک قصه/روایت سعی کرده گستردگیِ جغرافیا را به تصویر بکشد. عملا در یک ذهن پیچیده، گستردگیِ امور، گسترده تر و در یک ذهن ساده، سادگیِ امور ساده تر می نماید. ساختار ذهنی یامین پورها چنان است که در این ارض واسع خدا فقط شاهد دو مشت زن هستند که در اقلیمی به کوچکیِ رینگ بوکس، بهم گلاویزند.

در یک درک خطی و یک ذهن ساده، گمان می کند «اروپا» در حال فروپاشی است. یک وسعت 10میلیون کیلومتر مربعی از دنیا با جمعیتی بالغ بر 745میلیون نفر، در ذهن خطی و ساده یامین پور «درحال فروپاشی» است ولی اگر کسی از او بپرسد: زمان دقیق (یا حتی حدودی) فروپاشی چه وقت است؟ نمی داند. اگر کسی از او بپرسد: فروپاشی چه فرآیندی است؟ ‌‌و مشخصا «چه چیزی از هم می پاشد»؟ نمی داند.

مشکل یامین پور این نیست که درس جغرافی را نمی داند. مشکل او این است که مفهوم روشنی از «انسان» در ذهن ندارد. نمی فهمد که «ساختارهایی» که انسان به #رنج بنا می نهد به آسانی دچار فروپاشی نمی شود. نمی داند که فراتر از بحث اروپا/آسیا، مفهوم تلاش، مفهومی ارجمند است. «بشر» در حال سعی و خطاست و دارد می آموزد. ساختارهایی که بشر در اروپا،آمریکا یا حتی در ژاپن/چین بنا نهاده یک ساختار کامل نیست. این ساختارها در قالب سعی و خطا رو به سمت بهبود است. اما این جهد و تلاش انسان، در یک ساده سازیِ خطی اصلا و ابدا قابل درک نیست.

t.center/solseghalam
Forwarded from ارزیابی شتابزده (Mohammadreza Eslami)
در ۱۴۰۱ برای توسعه میادین نفت و گاز ایران چقدر پول می خواهیم؟

🖊محمدرضا اسلامی

سال ۱۴۰۰ با همه فراز و نشیب هایش گذشت، اما در میان تمام اخبار و اتفاقات، یک مصاحبه از وزیر نفت به مانند تابلویی در ذهن ماندگار شده و خاموش و روشن می شود.

در مورخ ۱۰ آبان وزیر نفت دولت جدید در مصاحبه ای گفت:

برای پاسخ به نیاز کشور در حوزه نفت و گاز ۱۶۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری لازم است. در غیر این صورت، در آینده به واردکننده این محصولات تبدیل می‌شویم.
▪️▪️▪️

برای اینکه مقیاسی از این عدد داشته باشیم، ضروری است مروری بر ارزش واقعی "یک میلیارد دلار" انجام دهیم و ببینیم اساسا در "دنیای امروز" یک میلیارد دلار یعنی چه؟
و بعد با این مقیاس، بسنجیم و ببینیم چطور ۱۶۰ واحد از آن یک میلیارد دلار را تامین کنیم؟

ابتدا به #ترکیه برویم و سپس به #ژاپن و بعد از آن به #کالیفرنیا. بعد از آن مجددا به مصاحبه مهندس اوجی باز خواهیم گشت.

1️⃣- ترکیه و دو مگاپروژه اردوغان
جناب رجب طیب اردوغان برای قدرت نمایی و به منظور اینکه توان مدیریتی خود را نشان دهد، چند پروژه بزرگ را در ترکیه اجرا کرد. یکی از آنها پروژه مسجد چاملیجا بود (تصویر زیر). مسجدی ۶۳۰۰۰ نفری با یک معماری با شکوه و سازه ای ضدزلزله. هزینه ساخت این شاهکار معماری و سازه ۱۰۰ میلیون دلار بوده است.
عملا این سازه می تواند شاخصی ذهنی برای ما باشد که "۱۰۰ میلیون دلار" یعنی چه.
به بیان دیگر، ده تا از این پروژه، معادل می شود با ارزش/اثر یک میلیارد دلار (در منطقه ما).

مگاپروژه دیگر اردوغان، افتتاح سد عظیم ایلیسو بر روی دجله در آبانماه ۱۴۰۰ بوده است. هزینه ساخت این سد ۱/۷ میلیارد دلار بوده است. یعنی اگر اردوغان بتواند ۸۰ سدِ مشابهِ دیگر اجرا کند (که چنین چیزی برایش محال است!) تازه معادل می شود با بودجه ای که ما ایرانیان لازم داریم تا میادین نفت و گاز کشورمان را توسعه دهیم.
میادینی که "امروز" اولویتِ توسعه دارند و "فردا" که انرژیهای تجدیدپذیر گسترش پیدا کرد، عملا توسعه این میادین بی/کم فایده است.

2️⃣- پاناسونیک در ژاپن
در سال ۲۰۱۴ این شرکت نهایت تلاش و همت مدیران و مهندسین خود را بکار گرفت و (طبق گزارش مالی) ۱ میلیارد دلار سود کرد.

مدیریت این شرکت، تلاش خود را ادامه داد و توانست در ۲۰۲۰ حدود دومیلیارد دلار سودآوری داشته باشد.

اگر “فرض” کنیم پاناسونیک بخواهد در توسعه میادین ایران سرمایه گذاری کند و همچنین باز اگر “فرض” کنیم که پاناسونیک بتواند که سود سالانه خود را به همین شکل نگه دارد (چیزی که در رقابت با رقبای کره/چین بسیار دشوار است)، برای توسعه میادین کشور باید سودِ ۸۰ سالِ پاناسونیک در ایران سرمایه گذاری شود.

شاید این مثال، ارزش و ارج واقعی دو میلیارد دلار را بهتر به ما نشان دهد؛ و این امر ابعاد ۱۶۰ میلیارد دلار را نمایان می کند. ۱۶۰، تنها یک عدد نیست، ۱۶۰ یعنی سرمایه ای که از تلاش هزاران متخصص در طول چند دهه در یک بنگاه اقتصادی فراهم می شود.

3️⃣- قطار پرسرعت کالیفرنیا
به کالیفرنیا برویم و به منطقه ای که قلب اقتصاد و تکنولوژی آمریکاست. از سانفرانسیسکو در شمال ایالت کالیفرنیا تا لس آنجلس در حوالی جنوب ایالت، انبوهی از شرکتهای عظیم بین المللی (نظیر فیس بوک، گوگل، اوبر ...) قرار گرفته اند. فاصله این دو شهر از هم، حدودا به اندازه فاصله اصفهان تا شیراز است؛ اما با وجود انبوه تکنولوژی و اقتصاد قوی در این منطقه، خط قطار سریع السیر بین این دو شهر وجود ندارد. (چیزی که در ژاپن سالهاست وجود دارد)

هزینه پروژه احداث قطار پرسرعت بین این دو شهر ۷۷ میلیارد دلار برآورد شده، اما این پروژه تا کنون اجرا نشده. چرا؟
چون پول نیست!
در منطقه ای که آنهمه ثروت و فن آوری هست بودجه لازم برای احداث چنین پروژه کلیدی موجود نیست. (یادداشت قبل درباره این پروژه)

4️⃣- بازگردیم به مصاحبه مهندس اوجی. ما ایرانیان ۱۶۰ میلیارد دلار نیاز داریم تا نسل بعد از ما از مواهب و قدرت اقتصادی مخازن نفت و گاز کشور بهره مند شود؛ این امر، به هیچ وجه میسر نیست مگر اینکه سرمایه گذاران قَدر و متعدد از خارج از کشور در این حوزه ورود کنند و آنهم ممکن نیست مگر اینکه ما ذهنیت (Mindset) درستی از ارزش پول داشته باشیم.
۱۶۰ لقلقه زبان ماست. براحتی بر زبان می آید اما از کجا؟ و چطور؟

وقتی تامین ۲ میلیارد دلار برای #پاناسونیک و فرماندار کالیفرنیا دشوار است ما چگونه می خواهیم در فضای #تحریم و بیرون از مناسبات بین المللی ۱۶۰ م د تامین کنیم؟

ایرانِ فقیر، هدیه ما به نسل بعدی خواهد بود اگر که با سرعتِ فعلی به توسعه میادین بپردازیم. ایرانِ استوار و توسعه یافته هدیه ما به نسل بعدی خواهد بود اگر که این ثروتها را از دل زمین بیرون بکشیم و در کار توسعه زیربناهای کشور خرج کنیم.
۱۴۰۰ تمام می شود با این نگرانی که ایرانِ فردا، ایران فقیر است یا توانمند؟


t.center/solseghalam
Forwarded from ارزیابی شتابزده (Mohammadreza Eslami)
✍️آمازون چقدر مالیات داد؟ اپل چقدر؟ در ایران چطور؟

🖊محمدرضا اسلامی

🔹در آخرین روزهای هر سال، بحثی که توسط متخصصین و کارشناسان مدیریت مالی و بازار سرمایه مطرح می شود این است که درآمدهای مالیاتی دولت (در سال گذشته) چقدر بوده است؟

امسال هم این بحث در ایران مطرح شد، و در بخشهای مختلف خبری، به آن پرداخته شد.(مثلا این لینک)

کلمه مالیات، گاه ما را به یاد کارتون رابین هود، و آن داروغه ناتینگهام می‌اندازد که خانه به خانه سراغ منزل فقرا می رفت و حتی از میان گچِ پایِ شکسته، یک سکه پس انداز را بیرون می کشید. مالیات و نقش آن در توسعه و مدیریت یک کشور را با یک رویکرد مقایسه ای بررسی کنیم:

🔴یک- آمازون پارسال چقدر مالیات داد؟
در سال گذشته شرکت آمازون دو میلیارد و صد میلیون دلار به دولت فدرال مالیات پرداخت کرده است (لینک). این رقم معادل ۶ درصد از سود شرکت بوده است.
برای اینکه یک دید واقعی از این “عدد” داشته باشیم به ژاپن برویم و نگاهی به گزارش مالی شرکت پاناسونیک داشته باشیم. تمام جهد بلیغ مدیریت پاناسونیک با بکارگیری بیش از سیصدهزار متخصص ژاپنی، درآمد یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلاری بوده است.
یعنی امپراطوری #پاناسونیک (محصول خرد و همّت مرحوم ماتسوشیتا) با آنهمه سابقه و گذشته، تمام درآمدش کمتر از ۲ میلیارد دلار‌ بوده در حالی که آمازون بیش از درآمد پاناسونیک، مالیات داده!

این سوال پیش می آید که پس درآمد آمازون چقدر بوده که چنین عدد بزرگی‌ را به دولت مالیات می‌دهد؟

آمازون در سال ۲۰۲۱ معادل ۳۵میلیارد دلار‌ سود داشته است!
حیرت آور است. یک شرکت، به اندازه “فروشِ” نفتِ یک کشور نفتخیز “سود” داشته است. و از قِبل این سود، دولت فدرال هم منتفع شده است.

🔵دو - مالیات شرکت اپل
در سال گذشته شرکت اپل بیش از هفت برابر شرکت آمازون به دولت مالیات داده است! اپل توانسته در سال گذشته بیش از ۱۴ میلیارد دلار مالیات بدهد(لینک). یعنی اپل به زندگی “هر شهروند کشورش” ۴۲ دلار کمک کرده است. به تعبیر دیگر اپل باعث شده دولت بتواند به هر شهروند یک کشور سیصدوسی میلیون نفری ۴۲ دلار خدمات بهداشتی، آموزشی، رفاهی و… بدهد.

🔲سه- در ایران کارمندان مالیات می دهند
در بخش خبری روز دوشنبه ۲۳ اسفند گزارشی در رادیو ایران پخش شد که خلاصه محتوای گزارش این بود:
کل درآمد مالیاتی دولت در کشور ما حدود ۵۰۰هزار میلیارد تومان است و چرا بخش مهمی از آن مالیات کارمندان (بخش عمومی و خصوصی) است؟

⬅️ در لایحه بودجه ۱۴۰۱ (که از سوی دولت سیزدهم به مجلس شورای اسلامی ارائه شده)  دولت سیزدهم برای بودجه عمومی کشور درآمدهای مالیاتی ۵۲۷ هزار میلیارد تومانی را برآورد کرده است.

یعنی کل‌ درآمد مالیاتی دولت ایران (“اگر” محقق شود) در سال جدید حدود ۱۷.۵ میلیارد دلار خواهد بود.
یعنی “کل مالیات” در کشور ایران حدودا معادل مالیاتی است که دو‌ شرکت اپل و آمازون به دولت فدرال می پردازند!

🔴 ممکن است گفته شود مقایسه ایران و آمریکا در این بحث بی معناست. بله این صحیح است و هدف “مقایسه” نیست بلکه بحث، توجه به ریشه توسعه و فقر در یک کشور است.
مالیات، ستون فقرات دولت است (اموالکم التی جعل الله لکم قیاماً) و ستون فقرات وقتی‌ معنی‌دارد که “استخوان” وجود داشته باشد. شرکتهای بزرگ، استخوانهای ستون فقرات هستند. تا استخوان وجود نداشته باشد، ثروتی تولید نخواهد شد که مالیاتی اخذ شود.
وقتی مالیات دهنده ی استخواندار وجود نداشته باشد، داروغه ناتینگهام باید برود سراغ کارمند بدبخت، و از میانه گچ پای شکسته یک سکه بیرون بکشد.

مالیات گرفتن از کارمند بی معناست. مالیات از خلقِ ثروت است که معنی دارد. مالیاتی که #تویوتا به دولت ژاپن می دهد معنی دارد و نه آن مالیاتی که کارمند استانداریِ استان هیوگو می دهد.

🔴فقر
مساله اساسیِ فقر در کشور ایران، فقرِ‌ِ ناشی از نبود شرکتهای بزرگ است. شرکتهایی که در تراز بین المللی کار کنند و خلق ثروت نمایند. از مالیات ۵۲۷ هزار میلیارد تومانی کشور ایران، حدود ده درصد اش را کارمندان باید بدهند. این یعنی چرخش فقر. من از تو حقوق می گیرم و تو از من مالیات!

مساله اساسی در کشور ما، چراییِ شکل نگرفتن پاناسونیک (یا مشابه پاناسونیک)، چرایی شکل نگرفتن اپل(یا مشابه اپل) در میان ما ایرانیان است. این سوال، که چرا ما فقیرِ از داشتنِ شرکتهای عظیم باقی مانده ایم، یک سوال پایه ای در بحث مالیات است.
در بحث سلطان سوشی در ژاپن به این پرداخته شد که تا زمانی که نپذیریم #سوشی هم باید سلطان داشته باشد، تا زمانی که نپذیریم فولاد هم باید سلطان داشته باشد، و بخواهیم مساله را با اعدام حل کنیم، بنگاههای بزرگ اقتصادی شکل نخواند گرفت.
(سلطان، و نه دلال. سلطان خلق ثروت می کند ولی دلال، فقط دلالی)

البته تحمل کردن سلطان، امر آسانی نیست. این را از زمان سعدی می دانیم. اینکه دولت بپذیرد حضور چندین سلطان دریک اقلیم را.

t.center/solseghalam