بریده‌ها و براده‌ها

#معرفی_کتاب
Channel
Blogs
News and Media
Education
Psychology
PersianIranIran
Logo of the Telegram channel بریده‌ها و براده‌ها
@bbtodayPromote
7.84K
subscribers
19.9K
photos
6.22K
videos
44.5K
links
you are not what you write but what you have read. رویکرد اینجا توجه به مطالب و منابع مختلف است بازنشر مطالب به معنی تایید و موافقت یا رد و مخالفت نیست! https://t.me/joinchat/AAAAAEBnmoBl2bDScG2hOQ تماس:
🔸واكنش عموم مردم به شنيدن كلمه سرطان «ترس» است. به ياد مي‌آورم وقتی نوجوان بودم يكي از بستگان مادرم در شمال دچار سرطان شد، آنجا برای اولين‌بار با عبارت «گت‌مريضی» آشنا شدم. در گويش مازندرانی گت به فتح اولين كلمه يعني «بزرگ» و منظور از اين بيماري بزرگ همان سرطان بود كه اطرافيان بيمار حتی از آوردن نام آن هم ترس داشتند. نام متداول‌تر اين بيماری، خرچنگ است. مي‌گويند چهارصد سال پيش از ميلاد مسيح و در زمان بقراط بود كه براي اولين‌بار در نوشته‌هاي پزشكي، واژه‌ای براي سرطان پيدا شد: كاركينوز كه از لغت يوناني خرچنگ گرفته شده است. ظاهرا توموری با عروق متورم اطرافش، خرچنگی را در ذهن بقراط آورد، گويي كه با پاهای بازش در حال فرو رفتن داخل شن باشد!

اینها بخشی از کتاب «گت مریضی» (بیماری بزرگ) نوشته خانم شینا انصاری (رییس جدید سازمان محیط زیست) است که خوشبختانه بعدها از بیماری به ظاهر لاعلاجی که گرفتارش شده بودند، خلاصی یافته‌اند. این کتاب در واقع جستاری است درباره یک بیمار و کشف لحظه به لحظه احساس و شرایطش به بیماری. خانم انصاری بعدها درباره کتاب گفته بود:«می‌خواستم با نوشتن قدری از بار فشارها و سختی‌هایی که داشتم کم کنم و بنا نداشتم مطالبی که به‌صورت پراکنده در طول مسیر درمان نوشتم در قالب کتاب منتشر کنم. آن زمان کنجکاوی‌ام برای اینکه بدانم دقیقا چه اتفاقی برای بدنم افتاده است، باعث شد هرچه بیشتر مطالعه کنم. با این حال «گت مریضی»، به هیچ عنوان یک کتاب تخصصی درباره سرطان نیست و می‌توان آن را صرفا در زمره خودنوشت‌های یک بیمار مبتلا دانست که شاید بتواند برای کسانی که در ابتدای راه درمان هستند یا همراهان و اطرافیان بیماران قابل استفاده باشد...تا كسی كه براي نخستين‌بار با خبر ابتلا به سرطان مواجه مي‌شود به جای رسيدن به آخر خط زندگي با اميد بيشتر پای در مسير درمان بگذارد».
🔸🔸🔸
من به جز همان حرف‌های ابتدایی که «با طبیعت دوست باشیم»و «آب را گل نکنیم» چیز دیگری از مسایل محیط زیستی نمی‌دانم. اینکه خانم ‌شینا انصاری رییس سازمان محیط زیست به جز تخصص، دستی هم به قلم دارد البته که امر مغتنمی است و وقتی می‌بینم اغلب فعالان محیط زیستی از انتصاب ایشان خرسندند ترجیح می‌دهم امیدوار باشم به اینکه سرطانی که به جان محیط زیست کشورمان افتاده درمان شود و آرزو می‌کنم خانم انصاری(بلکه همه ایرانیان) این‌بار هم در مبارزه‌ با این سرطان موفق شود.
#معرفی_کتاب
@sahandiranmehr
آبان ۶۲:

...با یک تویوتا وانت مجروح آوردند. دیدم معطل شده‌اند. رفتیم بیرون گفتم: چرا نمی‌آورید؟ گفتتد: دوتایشان شهید شده اند. نفر سوم سطحی بود. یک نفر گفت: یکی‌شان تا وسط راه زنده بود و ناله می‌کرد. حاتمی گفت: دکتر مرده، روده‌هاش بیرون ریخته! با چراغ‌قوه دیدم راست می‌گوید. ولی باز به پزشکیار خسرو گفتم: ببین نبض دارد یا نه. گفت: ندارد، تمام است ولی خودت هم ببین. خودم بالا رفتم، نبض کاروتید را گرفتم نداشت، میدریاز داشت، (مردمک‌های گشاد شده) تنفس هم نداشت. خواستم بلند شوم ناگهان یک نفس رفلکسی کشید. گفتم: پایین بیاید. یک پایش از ران و پای دیگرش از مچ قطع بود. وقتی از ماشین پایین می‌آوردنش، تکه پایش بالا مانده بود و گیر کرده بود. وقتی روی تخت خواباندند با کمک دکتر آئین و دکتر جلوانی و دو پزشک یار مشغول رسوسیتیشن شدیم، (احیای قلبی - تنفسی) ماساژ قلب و تنفس و دو رگ باز کردیم یکی را من کت داون کردم. بعد از دو سه دقیقه مریض نبض کاروتید پیدا کرد.ماساژ را قطع و تنفس را ادامه دادیم. تا بعد از دو سه دقیقه دیگر تنفس هم برگشت.پنج واحد خون O منفی برایش شوت شد. رینگر لاکته هم مرتب می‌رفت. پزشکیارها پاهایش را مرتب می‌کردند و رگ‌هایش را می‌گرفتند. من هم سوند زدم. روده‌هایش را شسته، بی‌کربنات و آدرنالین و کلسیم و کفلین و جنتامایسین هم قبلا برایش زده بودیم. مریض را با آمبولانس به بیمارستان شهید رادمنش بردیم و هفت هشت واحد دیگر خون O منفی درخواست کردیم. من هم یک واحد خون دادم. خدا کند حالش خوب شود...


📗 شرح درد اشتیاق
خاطرات دکتر محمدرضا ظفرقندی
     به کوشش راحله صبوری


#دکتر_ظفرقندی
#معرفی_کتاب
#علی_نیک‌جو
#تکه‌ای_ازمتن


🆔@alipsychiatrist

🔴 کتاب چهار جلدی تاریخ مصوّر ایران باستان

این مجموعه‌ی چهار جلدی، تلاشی‌ست برای شناخت بهتر ایران و آشنایی با تجربه‌های ساکنان این سرزمین در درازنای تاریخ.


جلد نخست: تاریخ مصور ایران، در سپیده‌دم تاریخ

فصل نخست: دورانِ پیشاتاریخ (شامل پیدایش ایران در دورانِ پارینه‌سنگی، نوسنگی، مس‌سنگی)
فصل دوم: دوران مفرغ و آهن در ایران
فصل سوم: تمدن عیلام
فصل چهارم: قبایل آریایی و اتحادیه‌ی قبایل ماد

جلد دوم: تاریخِ مصورِ ایران هخامنشی

جلد سوم: تاریخ مصورِ تاریخ سلوکی و اشکانی

جلد چهارم: تاریخ مصورِ ایران ساسانی


مدیر تولید: حامد کفاش
دبیر مجموعه: احسان رضایی
مدیر هنری: سلمان رئیس‌عبداللهی

انتشارات سایان


🔴 شورای مشاوران علمی تاریخ مصور ایران باستان:
رضا اردو، فریدون بیگلری، یوسف حسن‌زاده، تورج دریایی، مصطفی ده‌پهلوان، شاهرخ رزمجو، خداداد رضاخانی، یزدان صفایی، کامیار عبدی، شروین فرید‌نژاد، اسماعیل مطلوب‌کاری، مهرداد ملک‌زاده، مجید میرزایی عطاآبادی، جبرئیل نوکنده


🔴 آیین رونمایی از کتاب:
یکشنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۲ خورشیدی، ساعت ۱۶ تا ۱۸
تهران، سالن همایش موزه ملی ایران



#معرفی_کتاب | #اطلاع_رسانی

@IranDel_Channel

💢
✔️معرفی کتاب «صدر اسلام و زایش سرمایه‌داری»

✍️سهند ایرانمهر

🔸در خبری خواندم که دکتر موسی غنی‌‏‌نژاد در روزنامه دنیای اقتصاد نوشته است: جالب است بدانیم قیمت‌گذاری دستوری یکی از خط قرمزهای پیامبر اسلام در تدبیر اقتصادی در دوران زمامداری سیاسی خود بوده است. در سیره نبوی نقل است که ایشان، برخلاف سنت رایج آن زمان، هیچ‌گاه حاضر به قیمت‌گذاری کالاها در بازار حتی در زمان قحطی و در خصوص کالاهای احتکاری نشدند و توصیه فرمودند از آنجا که «قیمت‌ها دست خداست»،چنین کالاهایی باید به هر قیمتی که در بازار معین می‌شود، عرضه شوند.

🔸این نقل قول را چندی پیش در کتابی با عنوان «صدر اسلام و زایش سرمایه‌داری» خواندم و نمی‌دانم آیا دکتر غنی‌نژاد در مصاحبه پیش‌گفته، فرصت کرده‌اند، کتابی را که این نقل قول به همراه منبعش در آن آمده است، معرفی کنند یا نه؟ بنابراین به نظرم رسید برای کسانیکه منبع این سخن دکتر غنی‌نژاد را نمی‌دانند، کتاب حاوی این‌‌نقل قول( و‌منبعش) را معرفی کنم.

نویسنده ،کتاب بندیکت ،کهلر که تحصیلات اقتصادی - تاریخی و همچنین تجربه بانکداری دارد در آخرین اثر خود معتقد است، عناصر اصلی سرمایه‌داری مدرن که ابتدا در ونیز ظاهر شد در واقع از نهادها و رویه های کسب و کار اسلامی اقتباس شده اند. به نوشته وی از جمله نوآوریهای مهم مسلمانان ایجاد نهادهای شرکت و وقف ابداع فنون مدیریت ،تجاری، ریاضیات بازرگانی و اصلاحات پولی است به ادعای نویسنده اسلام تنها دینی است که بنیان گذارش کارآفرین بود و احترام به قراردادها در این دین یک واجب دینی و وظیفۀ مدنی شمرده می‌شد مکه نه فقط مکانی ،مقدس، بلکه مرکزی بسیار مهم برای تجارت بود و تجربه پیامبر در ،تجارت نقشی مهم در اداره موفق شهر مدینه و مذاکره و جنگ با دشمنان داشت نویسنده با اتکا به منابع گسترده و با بیانی جذاب خواننده را از مکه به مدینه ،دمشق بیت المقدس بغداد، قاهره و سایر شهرهای اسلامی می‌برد و با شیوه‌های مدیریتی حاکمان آن بلاد آشنا میکند و سیر تحول نهادهای اسلامی و علل پیشرفت و سپس افول تمدن اسلامی را با توجه به انگیزه های اقتصادی تحلیل می‌کند.

🔸بخشی از کتاب:

وقتی محمد [ص] نظارت بر قیمتها را برچید تجار عرب انگشت حیرت به دهان استطاعت مردم گرفتند. ابویوسف سه روایت مختلف از رویدادهای منتج به این تصمیم را باهم مقایسه کرده است که یکی از آنها بدین شرح است:

«قیمتها در زمان پیامبر افزایش یافت و مردم خدمت ایشان رسیدند و درخواست کردند سقف قیمتی که با استطاعت مردم مطابق باشد تعیین شود لیکن ایشان ،فرمودند قیمتهای پایین و بالا را خدا معین کرده است و ما اجازه نداریم از دستورات خدا تخطی کنیم.» ( کتاب الخراج، ابویوسف ص۴۹)به گفته ابویوسف محمد [ص] دستور داد قیمتها را به دستهایی نامرئی واگذارند و تأکید کرد قیمتها چه بسیار و چه،اندک در دست خدا هستند.». در مشكاة المصابيح حنفی هم‌ روایت دیگری از این سخن محمد [ص] نقل شده است: «خداست که نرخ‌ها را تعیین میکند و روزی دهنده و روزی ستاننده هموست».
#معرفی_کتاب
نشرنی
@sahandiranmehr
#معرفی_کتاب

Vagabonding

جهانگردی به اسم Rolf Potts وجود داره که با یه کوله‌پشتی تقریبا کل دنیا رو گشته. پادکست میسازه و کتابهای زیادی نوشته. یکی از کتابهاش به اسم Vagabonding تاثیر مهمی بر جنبش Digital nomad گذشته و از اینفلوئنسرهای مهم حوزه‌ی سفره.تو این کتاب توضیح میده چطور میشه با یک کوله سفر کرد

تو این کتاب هم فلسفه و نگرش خودش رو درباره سفر نوشته و هم پر از پیشنهادات و جزئیات درباره سفره. اینکه چطور فقط با یک کوله پشتی میتونی به هرجایی سفر بری. این کار البته برای هرکسی شدنی نیست و خود آقای پاتس هم میدونه مخاطبش آدمای محدودی‌ان. اما راهکار ارائه میده.

میگه سفر برای خیلی از ماها مثل خرید یک ماشین لباسشوییه. چند تا تو رو مشاهده و یکی رو انتخاب می‌کنیم و چند روز میریم سفر. میگه این سفر نیست. سفری که محدود باشه، مقصد مشخص باشه، اول تا آخرش مشخص باشه، این سفر نیست. جذاب نیست. سفر رو باید بری و ندونی پیش روت چی در انتظارته.

میگه برای خیلی از ماها، فعالیت‌هایی که در طول روز انجام می‌دیم قیمت دارن. یعنی پول چنان بخش عظیمی از زندگی ما رو کنترل میکنه که خودمون رو متقاعد کردیم که فقیرتر از اونی هستیم که بتونیم آزاد باشیم. به همین دلیل احتمالا سفر طولانی مدت رو مختص هیپی‌ها یا پولدارا می‌دونیم.

میگه اگه میخوای سفر طولانی بری، اول کار اینه که دیدت رو به زندگی عوض کنی. سفر رفتن با بلیت گرفتن شروع نمیشه. بلکه با تغییر نگرشت به زندگی شروع میشه. تنها چیزی که برای سفر لازمه، یک جفت کفش خوبه با یک کوله پشتی و غیر از این هیچ چیزی دیگه لازم نداری. سفر باید ساده باشه.

وقتی هدفت سفره، شغل و درآمدت رو در همین راستا انتخاب میکنی. میگه چند سال کار کن، پولات رو پس‌انداز کن، بعد پاشو برو سفر. هرچی وسیله‌ی اضافی تو خونه داری و به کارت نمیان رو بفروش. پول رو توی حساب مستقلی پس‌انداز کن چون داشتن پول بهت آزادی عمل میده.

پاتس میگه چیزی با خودت نبر. حتی کیسه خواب یا وسایلی که احساس می‌کنی نیازه. تمام اینها در مسیر پیدا میشه. این سبک سفر، شبیه به ولگردیه. پاتس خواننده رو تشویق میکنه که در سفر ریسک کنن، میل به بقاشون بیدار بشه و لذت سفر رو در این می‌بینه.

این محدودیت باعث میشه از منطقه امن زندگی‌مون بیرون بیایم و عادت‌های خودمون رو به چالش بکشیم. تو سفر یاد میگیری با قیمت یک وعده سوشی در پاریس، میشه تو هند یک هفته غذای خوشمزه خیابونی خورد! این تجربه رو وقتی به دست میاری که با حداقل‌‌ها سفر کنیم.

بعضی‌ها شاید دوست دارن تو سفر مقصدشون رو مشخص کنن، بعضی دیگه دوست ندارن و در حقیقت کوله‌گردهای حرفه‌ای، معمولا مقصد انتخاب نمی‌کنن و همیشه تو مسیرن. اونا میدونن که برنامه‌ریزی بیش از حد تو ذوقشون میزنه و دوست دارن هر روز با یک سورپرایز جدید روبرو بشن.

پاتس میگه تو سفر از دیدن آدما ذوق کن. از لباسهاشون، سبک زندگیشون، غذاهایی که میخورن، رسم و رسومی که دارن، از دیدن کوهها جاده‌ها خیابون‌ها و کوچه‌ها. میگه باید بلد باشی مثل بچه از همه چی ذوق کنی. اگه از قبل منتظر این باشی که بری فلان جا رو ببینی و برگردی

این ذوق بهت دست نمیده. یعنی محیط اطرافت رو نمی‌بینی و فقط به فکر فلان نقطه در سفر هستی. به عنوان نکته پایانی توصیه میکنه که حتی اگه در قشنگ‌ترین مکان دنیا هم باشین، ممکنه پس از مدتی ازش خسته بشین، بهتره که خلاق باشین و دست به ماجراجویی بزنین.

مثلا اگه جایی نزدیک به آبه، باحال میشه اگه یه قایق اجاره کنی و یه هفته رو روی آب بمونی. یا اگه جای قشنگی هستی، دوچرخه اجاره کن و دو هفته برو تو کوه و جنگل. یا اگر در شهر شلوغی هستی، برای روزها برو یکی از میادین اصلی و مردم رو نگاه کن.

پول درآوردن در سفر هم هنریه که پاتس توی این کتاب بهش پرداخته. میگه کلی کار میشه کرد. میشه زبان تدریس کرد، کارهای داوطبانه پیدا کرد و گردشگرای حرفه‌ای خیلی راحت این کارها رو پیدا میکنن. در اصل، ما دنبال مقدار پولی هستیم که ته جیبمون باشه و همین کافیه برامون.

بهرحال، کتاب جذابیه. اگر حرفه‌ای عاشق سفر هستین این کتاب پر از جزئیات و راهها و روشهای سفره. در کنارش پادکست و دیگر کتابهاش هم جذابن.

لینک سایت و پادکستش

https://rolfpotts.com/deviate/

@faridhub
🔸هرگز در وصف خود از لفظ #فيلسوف استفاده مکن و در میان مردمان معمولی از اصول فلسفی‌ات سخن به میان میاور؛ تنها همان کاری را بکن که اصول و مبانی توصیه می‌کنند. مثلاً در یک ضیافت شام درباره ی آداب سفره داد سخن مده، فقط مؤدبانه غذایت را صرف کن.

🔸وقتی افراد نزد سقراط می‌رفتند و از او می‌خواستند که آنها را به فیلسوفان معرفی کند، او فارغ از هر فخر فروشی‌ای آنها را همراهی می‌کرد و به این که خود ناشناخته باقی بماند اهمیتی نمی‌داد. اگر گفت‌وگو به نکته‌ای فلسفی می‌چرخید تا آنجا که می‌توانی ساکت بمان، زیرا این خطر وجود دارد که چیزی را قی کنی که تمام و کمال آن را هضم نکرده‌ای.

🔸اگر سکوت تو را نشانه‌ی جهل تلقی کنند و تو عکس العمل نشان ندهی آنگاه باور داشته باش که تو در سر آغاز تهور فلسفی حقیقی قرار گرفته‌ای علوفه‌ای که برای چوپان‌ها می‌آورند معلوم نمی‌کند که گوسفندان چه میزان چرا کرده‌اند؛ علوفه در بدن آنها هضم می‌شود و در بیرون شیر و پشم تولید می‌کند پس با اصول فلسفی خود به مردم معمولی فخر مفروش بلکه رفتاری از خود نشان بده که برآمده از هضم این اصول درون تو باشند.

#معرفی_کتاب
@sahandiranmehr
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📚 #معرفی_کتاب

معرفی کتابِ «اندیشه‌های بزرگ و طرح‌های عظیم» که به مقایسه‌ی ایدئولوژی‌های سیاسی قرون نوزدهم و بیستم می‌پردازد. | بهار ۱۴۰۲

#استاد_مصطفی_ملکیان

صفحه‌ی رسمیِ اینستاگرام استاد ملکیان

🆔 @MalekianMedia
📚 #معرفی_کتاب

درس‌گرفتن از آلمانی‌ها

سوزان نیمن، در این کتاب، به این نکته می‌پردازد که الان در بعضی کشورها و علی‌الخصوص در آمریکا کم‌کم می‌بینیم که انگار نهادهای دموکراتیک دارند تضعیف می‌شوند و آهسته‌آهسته صدای پای نوعی سلطه‌ی شر که با دموکراتیک شدن نظام‌ها جلوی آن گرفته شده بود، دوباره شنیده می‌شود. خوب است آمریکاییان و همه‌ی کشورها از آلمانی‌ها درس بگیرند و ببینند آلمانی‌ها با اینکه در کشورشان جنگ جهانی دوم و مسئله‌ای پیش آمد که می‌باید این کشور را دستخوش نفرت و تکه‌تکه می‌کرد، ولی بسیار خوب شروع کردند و خودشان را با مسئله یهودستیزی و سامی‌ستیزی آشتی دادند. آنها علی‌رغم تلخ‌ترین خاطره‌هایی که از یکدیگر داشتند، نگذاشتند کشور متلاشی و دوقطبی شود، و الّا شکی نیست که تعداد عمده‌ای از مردم آلمان نازی بودند و تعدادی نیز ضد نازی بودند و در جنگ جهانی دوم بین نازی‌ها و مخالفان‌شان تقابلی پیش آمد.

تمام این کتاب سعی در جهت این است که چه درس‌هایی باید از آلمانی‌ها یاد بگیریم و نگذاریم کشورهامان دوقطبی شوند. از وقتی ترامپ روی کار آمد، در جامعه‌ی آمریکا نوعی دوقطبی‌شدنِ بی‌سابقه‌ای پدید آمده است. به نظر ایشان، از این استقطاب/دوقطبی‌شدنِ جامعه، دوباره به غلبه‌ی شر در جوامع غربی می‌رسیم. آن وقت، سلسله درس‌هایی از آلمانی‌ها می‌گوید. آلمانی که آن مسئله را داشت و بعد هم به دو قسمت آلمان شرقی و آلمان غربی تقسیم شد، و در وسط یک شهر دیوار کشیدند، به طوری که یک طرف آن کمونیسم و یک طرف آن سرمایه‌داری بود. ایشان می‌گوید باید سعی کنیم که کشورهای دموکراتیکِ ما نیز بتوانند جلوی قطبی‌شدنِ خود را با این درس‌ها بگیرند.

چون جامعه‌ی ما نیز جامعه‌ای به شدت قطبی‌شده است، فکر می‌کنم خواندن این کتاب امروزه بسیار برای ما ضروری است و فقط نباید گفت که مفید است؛ اصلاً ضروری است که بدانیم این‌ها چطور نگذاشتند جامعه‌شان دوقطبی شود.

کانال تلگرامِ استاد ملکیان

صفحه‌ رسمیِ اینستاگرام استاد ملکیان

🎙#فایل_صوتی را در اینجا بشنوید: ⬇️
#معرفی_کتاب
----
راه‌های ابریشم - پیتر فرانکوپن - حسن افشار


وقتی نقشه کره زمین رو نگاه می‌کنیم، ناحیه‌ی مهمی وجود داره که تاریخ‌نویس‌ها بهش می‌گن «گهواره تمدن». اینجا همون جاییه که اولین قریه‌ها، شهرها، پادشاهی‌ها و امپراطوری‌ها به وجود اومدن. این مکان در قلب امپراطوری ایران قرار داشت.

هزاران سال پیش، به ناحیه‌ی مابین دو رود بلند دجله و فرات می‌گفتن مزوپوتامیا یا به قول ما ایرانیان، میان رودان و یا، بین‌النهرین. این ناحیه در عراق امروزی ساکن شده و آب این دو رود بزرگ از ترکیه سرچشمه می‌گیره و به خلیج فارس ختم می‌شه.

امپراطوری ایران یک امپراطوری عظیمی بود که حدود قرن ششم قبل از میلاد تشکیل شد. مرزهای این امپراطوری از مصر کشیده می‌شد تا یونان و از شرق تا هیمالیا. این امپراطوری طوری طراحی شده بود که تجارت مابین شهرهاش آسون بود. شبکه‌ای از جاده‌های متصل بهم در اون وجود داشت که مدیترانه رو به آسیای مرکزی متصل می‌کرد. این مسیرها به شدت کارآ و کاربردی بودن و به بخشی مهم و تاثیر گذار در راههای ابریشم تبدیل شدند. شبکه‌ی معروف و مهمی از راههایی که چین رو به غرب متصل می‌کرد.

از سال ۲۰۶ قبل از میلاد تا ۲۲۰ بعد از میلاد، یعنی در دوره‌ی سلسله هان، چین افق‌های تجاری‌اش رو توسعه داد. هم از سمت شمال و هم از سمت غرب مرزهاش رو تا استپ‌های اوراسیا گسترش داد. این توسعه باعث شد راههای تجاری چین با جاده‌های امپراطوری ایران بهم متصل بشن.

یکی از راههای که چین می‌تونست در صلح با عشایر و قبایل این مناطق خارجی بمونه، تجارت با اونها بود. برنج و شراب و منسوجات چیزهایی بودن که زیاد تبادل می‌شدن اما مهم‌تر از همه، ابریشم بود که خواهان بسیاری داشت و همه دنبالش بودن.

ابریشم به نمادی از ثروت، تجمل و قدرت تبدیل شد. حتی به عنوان یک ارز هم در بین تجار مبادله می‌شد. جذابیت ابریشم بعدها به غرب هم کشیده شد و زمانی که رم خواست مناطق مدیترانه رو تصاحب کنه، ابریشم سالها بود که میان مردم جای خودش رو تثبیت کرده بود.

اما ابریشم تنها چیز مهمی نبود که در این مسیرها تبادل می‌شد: جاده‌های ابریشم، مسیری بودن برای تبادل ایده‌ها، برای تبادل مریضی، برای تبادل دین و مذهب، برای انتقال ثروت و خیلی چیزهای دیگه. در حقیقت، جاده‌ی ابریشم مسیری بود که در تشکیل دنیای امروزی نقش بسیاری داره.

جاده‌ی ابریشم همون جاده‌ایه که مارکوپولو با تکیه بر اون از ایتالیا به چین رفت. این جاده تاثیر بسزایی در تاریخ کره زمین داره. از این جاده مرگ سیاه منتقل شد، مسیری بود برای خرید و فروش برده و در نهایت مسیری بود که در یکی از معاملات بد شاهان ایران، امپراطوری ایران از بین رفت.

برای غربی‌ها و برای اغلب ماها، بیشتر کتابهای تاریخی درباره پیک‌هاست. اینکه کی شاه شد، کجا جنگ شد و آدمای مهم کی بودن. کمتر به زندگی روزمره مردمان اشاره میشه. و اینکه برای خواننده عادی غربی، خاورمیانه امروزی کمتر شناخته شده‌ست.

پیتر فرانکوپن اومده تاریخ رو بر اساس جاده‌ی ابریشم نقل کرده. بر اساس مسیر تجارتی که باعث شد دو سوی کره زمین بهم متصل بشه. مرکزیت اون امپراطوری ایران و میان‌رودان بود و سپس در این کتاب جذاب توضیح می‌ده که چطور جاده‌ی ابریشم باعث پیشرفت و توسعه‌ی بشر شد.

⁣چاپ این کتاب خیلی سر و صدا کرد و اغلب ریویوهایی که من خوندم ازش همه ازش تعریف کرده بودن.


📎 لینک خرید کتاب


🚩 یوتیوب من رو دنبال کنید


------
@faridhub
#معرفی_کتاب
-----
آدمهای پوتین

⁣ولادیمیر پوتین رو اغلب به عنوان «رئیس جمهور تصادفی» روسیه توصیف می‌کنن. ظاهرا، عبارت مناسبیه. صعودش به عرصه قدرت بطور حیرت‌انگیزی سریع اتفاق افتاد. زمانی که به عنوان نخست وزیر منصوب شد، خیلی‌ها متعجب بودن که این آدم ناشناسی که کت شلوار خاکستری تنشه اصلا کی هست که انقدر سریع این حجم از قدرت رو در دست داره.

اما به نظر می‌رسه که ترقی پوتین از نردبان سیاست یک چیز شانسی نبوده. در حقیقت، ماموران سابق کا‌گ‌ب از زمانی دور و دورانی که پوتین عضوی از شورای شهر لنینگراد (سن پطرزبورگ امروزی) بود، او رو زیر نظر داشتن. برای سالها میزان وفاداری‌اش رو به سنجش گذاشتن و تلاش کردن چهره‌ی او در میان عموم رو بررسی کنن.

رابطه‌ی عاشقانه‌ی پوتین با کاگ‌ب، هم قبل از دوران سیاست و هم بعد از آن، همیشه پایدار بوده و با ریاست جمهوری‌اش تضمین کرد که قدرت آنها در سیاست روسی ماندگار خواهد بود.

این متن مختصریه از چند فصل کتاب Putin's People: How the KGB Took Back Russia and Then Took On the West نوشته‌ی کاترین بلتون که اختصاص داره به زندگی و صعود پوتین از سربازی ناشناس به قدرتمندترین فرد روسیه. این مختصر صرفا یک برهه‌ی کوچیک از زندگی پوتین رو بررسی می‌کنه و برای جزئيات بیشتر توصیه می‌کنم کتاب رو تهیه کنید.

از همون بچگی، پوتین آرزوی ملحق شدن به کاگ‌ب رو داشت. کاگ‌ب همون پلیس مخفی اتحاد جماهیر شوروی بود. پدرش هم عضو همین نیرو بود و ولادیمیر هنوز مدرسه رو تموم نکرده بود درخواست عضویت در این سازمان رو داد. در طول دوران تحصیلش، ولادیمیر در تمامی برنامه‌ها و کلاس‌هایی که در دستور آموزشی کاگ‌ب بود شرکت می‌کرد و با دقت بالایی اونا رو دنبال می‌کرد. یکی از این برنامه‌ها، شرکت‌ در کلاسهای جودو بود.

به عنوان یکی از اعضای جدید کا‌گ‌ب، پوتین در سال ۱۹۸۵ میلادی به شهری به اسم درسدن در شرق آلمان اعزام و در همین شهر بود که پوتین برای اولین بار درگیر عملیات‌های مخفی، قاچاق و ترور شد. توی اون شهر کوچیک فقط ۶ عضو کا‌گ‌ب حضور داشتن. دوره‌ای هم بود که خود آلمان شرقی در شرف ورشکستگی مالی بود و حزب حاکم کمونیست روز به روز به سقوط نزدیک‌تر می‌شد.

با بو کشیدن این شرایط بد، کاگ‌ب یک عملیات مخفی رو شروع کرد به اسم عملیات لوچ یا operation luch (به معنی عملیات پرتو یا شعاع نور) که هدفش ساختن شبکه‌ای از ماموران برای پیوستن به حلقه‌های سیاسی بود. به این شکل، حتی اگه آلمان دوباره متحد می‌شد، حضور کاگ‌ب در آلمان تضمین بود. اینکه دقیقا نقش پوتین در این عملیات چی بود بر ما نامشخصه و هنوز راز باقی مونده. اما چیزی که می‌دونیم اینه که پوتین به مامور رابط کاگ‌ب با اشتازی تبدیل شد. اشتازی همون پلیس مخفی آلمان شرقی بود. این به پوتین این قدرت رو می‌داد که به ساختمان‌های اشتازی دسترسی پیدا کنه و کار استخدام نیرو برای عملیات لوچ رو راحت‌تر می‌کرد.

ترور بخش عمده‌ای از این عملیات بود. به طور ویژه، این پلیس مخفی ریشه‌ی عمیقی در جناح ارتش سرخ آلمان داشت: گروهی از مارکسیست‌ها در آلمان غربی که حافظ منافع کاگ‌ب بودن. برای مثال در رویدادی، همین گروه ارتش سرخ یکی از مسئولان رده بالای مالی دویچه بانک رو هدف قرار دادن و با کارگزاردن بمبی در ماشینش اون رو کشتن. حذف این فرد باعث شد که دویچه بانک به مرور ضعیف بشه و بانکی که در خفا همکار و یار اشتازی بود قدرت بگیره. تکنیک‌های بمب‌گذاری جنگی و حرفه‌ای از جمله مواردی بود که بطور دقیق در کمپ‌های آموزشی مرتبط با اشتازی آموزش داده می‌شدن. این عملیات‌های مخفی که مشترکا توسط کاگ‌ب و اشتازی انجام می‌شد همان نقطه شروعی بودن که پوتین رو از نردبان سیاست بالا کشیدن.

⁣در دوره شوروی، حزب کمونیست حاکم و کاگ‌ب همچون یک بازو عمل می‌کردن. لیست جنایت‌های مالی انجام شده توسط این دو نهاد بی‌پایانه.

مثلا یکی از طرحهایی که مشترکا با هم پیش می‌بردن، قاچاق میلیون‌ها دلار اسکناس بصورت فیزیکی به گروههای چپ‌گرای خارج از شوروی بود. برای قانونی نشون دادن قضیه، این پول می‌بایست از طریق اهدای مردمی به حزب جمع‌آوری می‌شد. اینطور بود که حاکمیت پول خودش رو به اعضای حزب کمونیست می‌داد و اونها هم از طریق کاگ‌ب پول رو به خارج انتقال می‌دادن.

کاگ‌ب به واسطه‌ی حزب کمونیست، کنترل تمام اقتصاد و بخش‌های مالی کشور رو در دست داشت. اما سال ۱۹۹۱ شد و با یک امضای گورباچف، اتحاد جماهیر شوروی که نزدیک به هفت دهه حکمرانی کرده بود، فروپاشید. بوریس یلتسین شد اولین رئيس جمهور فدراسیون روسیه و اینجا بود که همه چیز تغییر کرد.

خواندن بخش دوم

------
@faridhub
📝 اختلاف نظر

شاید آشكارترین ویژگی جامعه ما «اختلاف نظر» است. لازم نیست بپرسید درباره چه اختلاف نظر داریم؟ مهم آن است كه با واقعیت گسترده اختلاف نظر روبرو هستیم. دختر و پدر، مادر و پسر، برادر و خواهر، رییس و مرئوس، و تولیدكننده و مصرف‌كننده با هم اختلاف نظر دارند. این اختلاف نظر شامل تقریبا همه عرصه‌های زندگی می‌شود، از نوع تغذیه و پوشاك مناسب گرفته تا نظام آموزشی مطلوب تا سیاست خارجی كارآمد. كمتر مساله‌ای هست كه در آن اختلاف نظری نباشد. فضای رسانه و فضای مجازی و میزگردها به خوبی بیانگر این اختلاف نظر است. اما به میزانی كه اختلاف نظر در جامعه فراوان است، تأمل درباره سرشت و كاركرد و ریشه این اختلاف نظرها كم است. از آن مهم‌تر آنكه در مواجهه با اختلاف نظر چه باید كرد؟

اندك كسانی مانند مولانا جلال‌الدین بلخی می‌كوشیدند ریشه این اختلاف نظرها را بیان كنند و آن‌ را به عوامل بیرونی و فرعی برگردانند. برای نمونه، از نظر مولانا علت این اختلاف نظرها یا سوءتفاهم زبانی است یا محدودیت منظرها. در داستان دعوای چهار نفر ریشه اختلاف را سوءتفاهم زبانی می‌داند و در داستان فیلی كه در خانه‌ای تاریك نگهداری می‌شد، نداشتن چشم‌انداز و نور مناسب عامل اختلاف نظر معرفی می‌شود. مولانا در داستان اول نقل می‌كند كه كسی به چهار نفر همسفر كه زبان‌های مختلفی داشتند، یك درم بخشید. آنگاه آنها به جان هم افتادند. یكی گفت «انگور» بخریم، دومی گفت «عنب» بهتر است. سومی خواستار «اُزُم» شد و چهارمی پافشاری كرد كه حتما «استافیل» بخرند. از نظر مولانا این كسان چون از راز و كاركرد نام‌ها غافل بودند، خبر نداشتند كه همه یك چیز می‌خواهند و «صاحب سری عزیزی صد زبان/‌گر بُدی آنجا بدادی صلح‌شان».

اما گاه ریشه اختلاف نظر عمیق‌تر است و راه‌حل پیشنهادی مولانا راه به جایی نمی‌برد. تأمل و تفكر درباره شیوه مواجهه با اختلاف نظر از مباحث تازه‌ عرصه معرفت‌شناسی است كه در جامعه ما هنوز خوب جای خود را باز نكرده است. با این همه، كتاب اختلاف نظر دینی: بررسی معرفت‌شناختی (غزاله حجتی، قم، طه، 1398، 240صفحه)، گام خوبی در این مسیر برداشته است و علاقه‌مندان را به شكل جدی درگیر این مساله می‌كند كه در مواجهه با اختلاف نظر چه باید كرد؟ البته هر نوع اختلاف نظری قابل بحث نیست. مقصود اختلاف نظر ایده‌آل است، یعنی آن اختلاف نظری كه بین دو نفر معقول در مباحث فكری رخ می‌دهد؛ دو نفری كه همتای معرفتی یكدیگر هستند، یعنی هم دانش كافی و مناسبی دارند و هم به لحاظ توان فكری و تحلیلی و هوشمندی كمابیش همتراز به شمار می‌روند.

گاه اختلاف نظر درباره مسائل فكری معمولی است كه می‌توان با آن كنار آمد. اما زمانی این اختلاف نظر درباره عمیق‌ترین باورهای دینی رخ می‌دهد. در این جا هر كس ملزم است كه بهترین و درست‌ترین باور را انتخاب كند. اما وقتی كه دو نفر همتای معرفتی باشند یعنی در یك حد باشند و دو نظر مخالف داشته باشند، حق با كدام یك است؟ در مواجهه با اختلاف نظر، سه راه برابر ما گشوده است. یكی آنكه بی‌توجه به اختلاف نظر راه خود را برویم و به باور خود بچسبیم. دوم آنكه دست از باور خود بكشیم و نظر مقابل را بپذیریم و سوم آنكه دست از قضاوت بكشیم و باور خود را معلق كنیم یا از شدت باور خود بكاهیم. اما كدام یك از این گزینه‌ها بهتر است؟ جالب آنكه در بحث «اختلاف نظر» هم میان متخصصان صاحبنظر، «اختلاف نظر» هست. عده‌ای به دلایلی كه به تفصیل در این كتاب آمده است، معتقدند در چنین موقعیتی باید كوتاه بیاییم و دست به مصالحه با رقیب بزنیم و به یك نقطه مشترك برسیم. عده‌ای بر عكس معتقدند كه لازم است همچنان به باور خود پایبند بمانیم و نگران نظر مخالف نباشیم و عده‌ای هم كوشیده‌اند این وسط راه میانه‌ای انتخاب كنند. این كتاب نكات آموزنده فراوانی دارد. اما مهم‌ترین درس این كتاب شاید این باشد كه بحث اختلاف نظر جدی‌تر از آن است كه بشود با تمثیل انگور و عنب آن را حل كرد.

ستون #در_ستایش_جزییات / صفحه آخر روزنامه اعتماد، چهارشنبه ۴ اسفند ۱۴۰۰

instagram: @eslamiardakani
telegram: @hassan_eslami
www.hassaneslami.ir

#معرفی_کتاب #معرفتشناسی #اختلاف_نظر #عقلانیت
✔️پیش‌بینی معامله آمریکا و پاکستان بر سر طالبان در کتاب "جبر جغرافیا" (2016)

🔸دولت پاکستان همیشه دودوزه بازی کردن را انکار کرده، در حالی که این سیاستش موجب کشته شدن شمار زیادی افغانستانی و پاکستانی، و شمار معدودی آمریکایی شده است. اسلام آباد بعد از عمليات أبوت آباد (کشتن بن لادن در پاکستان توسط آمریکا)به انکار خود ادامه داد، اما دیگر کمتر کسی حرفش را باور نمی‌کرد. اگر عناصر دولت پاکستان حاضر بودند که به مهمترین فرد تحت تعقیب آمریکا پناه دهند، با این که در آن زمان دیگر ارزش چندانی هم برایشان نداشت، معلوم است که از گروه‌هایی که مقاصد آنها را در افغانستان پیش می‌برند، حمایت می‌کنند. مشکل این بود که آن گروه‌ها اکنون نظایری در پاکستان پیدا کرده بودند که می خواستند بر وقایع آنجا تاثیر داشته باشند.
طالبان پاکستان رونوشت نسخه افغانستانی آن است. هر دو قریب به اتفاق پشتون هستند و هیچیک سلطه غیر پشتون را نمی‌پذیرد، خواه ارتش بریتانیا باشد در قرن نوزدهم، خواه ارتش عمدتا پنجابی پاکستان باشد در قرن بیست و یکم، اسلام آباد همیشه این مسئله را می دانست و آن را پذیرفته بود. دولت پاکستان وانمود می‌کرد که بر کل کشور حاکم است، و پشتون‌های مرزهای شمال غربي وانمود می‌کردند که به حکومت پاکستان وفادارند. این رابطه تا یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ برقرار بود. سالهای بعد بر پاکستان بسیار سخت گذشت. کشته های غیرنظامی بسیار بالا است، سرمایه گذاری خارجی تحلیل رفته و زندگی روزمره سخت‌تر شده است. ارتش، که مجبور شده علیه هم پیمان عملی خود اقدام کند، تا ۵۰۰۰ نفر را از دست داده است و جنگ داخلی اتحاد شکننده کشور را تهدید می‌کند.

🔸تا بهار سال ۲۰۱۵ اوضاع از این هم بدتر شده بود. ناتو از افغانستان بیرون رفته است و آمریکایی ها پایان عملیات جنگی را اعلام کرده و پشت سرشان تنها شماری از نیروها را باقی گذاشته بودند. دلیل رسمی این حضور هدایت عملیات نیروهای ویژه و ماموریت های آموزشی اعلام شده؛ اما دلیل غیررسمی‌اش این است که کابل به دست طالبان نیفتد. حالا که ناتو دیگر در طرف افغانستانی مرز مزاحم طالبان نیست، مبارزه با طالبان پاکستان هم سخت‌تر شده است. واشینگتن هنوز بر اسلام آباد فشار می آورد، و این امر تنها چند طرح ممکن را پیش رو قرار می دهد:
1- ارتش پاکستان با تمام قوا بر مرزهای شمال غربي فشار می آورد و طالبان را شکست می دهد.
2- گروه طالبان به تکه تکه کردن پاکستان ادامه می دهد تا جایی که و کشور از هم بپاشد.
3-آمریکایی ها علاقه خود را از دست می‌دهند، فشار روی اسلام آباد کم می‌شود و دولت با طالبان به توافق می‌رسد. وضعیت به حال عادی بر می گردد، مرز شمال غربی به حال خود گذاشته می شود و پاکستان همچنان به فعالیت در جهت مقاصد خود در افغانستان ادامه خواهد داد. .
از میان این سه طرح، اولين گزينه نامحتمل‌ترین است. هیچ نیروی خارجی تا به حال قبايل مرزهای شمال غربی را شکست نداده، و ارتش پاکستان که شامل پنجابی، سندی، بلوچی و کشمیری (و نیز پشتون) است در صورت ورود به منطقه قبایل نیروی خارجی محسوب می شود. طرح دوم ممکن است اما، بعد از سالها نادیده گرفتن هشدارها سبب شود که پاکستان به خود بیاید و بفهمد بازی با طالبان بازی با آتش است. به این ترتیب طرح سوم از همه محتمل‌تر است. آمریکا دخالت چندانی در افغانستان نخواهد داشت مادام که طالبان بی سر و صدا قول دهد که دیگر میزبان گروه های پیکارجوی بین المللی نخواهد بود. پاکستانی ها تا اندازه‌ای ارتباط خود را با طالبان افغانستان حفظ می‌کنند تا مطمئن شوند که دولت کابل به حرفهای اسلام آباد گوش می‌دهد و با هند صمیمی نخواهد شد و وقتی فشارها برطرف شد با طالبان پاکستان وارد معامله می‌شود.
#معرفی_کتاب
✍🏻جبر جغرافیا/ تیم مارشال/ ترجمه امیرحسین مهدی‌زاده و فرمهر امیردوست/ نشرهمان
@sahandiranmehr
Forwarded from اتچ بات
#معرفی_کتاب
#مردم_نامه

📚تفریحات ایرانیان(مسکرات و مخدرات از صفویه تا قاجاریه)
رودی مته
ترجمه مانی صالحی علامه
📌انتشارات نامک
@mardomnameh

🔺کتاب تفریحات ایرانیان(مسکرات و مخدرات از صفویه تا قاجاریه) از پژوهشگر و ایرانشناس سرشناس هلندی رودی متی است که در آن به بررسی تاریخ ورود و وضعیت استعمال مواد مخدر و مسکرات و محرک‌هایی مثل چای و قهوه و توتون و تنباکو در ایران خصوصا از عصر صفویه به بعد می‌پردازد. وی در کتاب خود بر این مطلب تاکید می‌نماید که مخدرات و مسکرات در همه جوامع بشری در طول تاریخ مورد استفاده قرار می‌گرفته و متعلق به زمان و مکان خاصی نبوده و بنابراین مشرق زمین و ایران نیز از این مساله مستثنی نخواهد بود. از این رو بنا بر نظر مته، مصرف مسکرات و مخدرات در ایران از دوران باستان تا عصر حاضر به گونه‌های متنوعی در حیات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ایران تاثیرگذار بوده و همچنین مصرف برخی از مشروبات در میان نخبگان ایرانی نه تنها در دوره باستان بلکه پس از اسلام نیز رواج داشته است؛ به طوری که در برخی موارد بر قدرت و توان نظامی و کیفیت رهبری سیاسی تاثیرات منفی برجای گذاشته است.
@mardomnameh

با این دیدگاه مته در کتاب خود به دنبال دستیابی به چند هدف است. اول آنکه در تلاش است تا تصویری صادقانه از مصرف مخدرها و محرک‌ها در دوره بین ظهور صفویان تا آغاز دوره مدرن در ایران یعنی انقلاب مشروطیت را ارائه دهد. دوم برآن است تا هدف خوانندگان و محققان را به اهمیت جنبه‌های مادی فرهنگی- در اینجا با تاکید بر موارد مصرف- برای درک بهتر یک جامعه جلب نماید. از این رو به منظور بررسی گسترده این موضوع، به زمینه‌های ورود مسکرات و مخدرات به ایران و بومی‌سازی آن و در نیتجه تاثیرات آن بر فرهنگ و جامعه ایران پرداخته است. بنابراین کتاب مذکور با توجه به نوع نگاه ویژه نویسنده به موضوع مورد بحث، می‌تواند الگوی مناسبی برای ریشه‌یابی بحران‌های کنونی ایران باشد.
رودی مته استاد تاریخ خاورمیانه و ایران در دانشگاه دِلِوِر آمریکا و صاحب کرسی مونروئه در تاریخ خاورمیانه است و یکی از مهمترین موضوعات پژوهش وی در تاریخ‌نگاری عصر صفویه است. از مته جز کتاب مذکور، کتاب‌های دیگری چون «زوال صفویه و سقوط اصفهان» و «پژوهش‌های پولی و مالی ایران از صفویه تا قاجار» در ایران ترجمه و به چاپ رسیده است.

@mardomnameh
Forwarded from تفحص خویش
سؤال: ازلحاظ فکری چنان در وضعیت حادی هستم که مطلقاً وقفه‌ای بین افکارم وجود ندارد و به‌شدت دچار حمله افکار و عواطف و احساسات هستم، چه‌کار باید بکنم؟
تمرینات زیر برای ایجاد وقفه سودمند هستند:

تمرین تنفس:

1-تمرین تنفس - رینپوشه

2-تمرین تنفس آگاهانه - #اکهارت تُلِه

3-آگاه بودن از تنفس - #اکهارت تُلِه


تمرین خالی شدن از شخص:

1-این تمرین تمام کمکی است که به آن نیاز دارید - #موجی

2-دعوتی به رهایی - #موجی

3-چطور با احساسات و عواطف شدید کنار بیاییم؟ - #موجی


تمرین ادراک کالبد درون:

1-بخش کالبد درونی از کتاب نیروی حال - #اکهارت تُلِه

2-تمرین ِادراکِ کالبدِ درون - #اکهارت تُلِه

3-روش درک کالبد درون - #اکهارت تُلِه


تمرین مشاهده گری:

1-تمثیل خیابان شلوغ

2-تمرین مشاهده‌گری - #سانی شارما

3-مشاهده‌گری - #سانی شارما

نظر شخصی:
دوستان دقت کنند که دو نوع ادراک به حقیقت وجود دارد، یکی مثل وحدت وجود یا همین مطالب آدویتا، که در اینجا توجه فرد به سمت صفحه نمایش آورده میشود و دومی نشان دادن پوچ بودن تصاویرکه در آموزه های کریشنامورتی و محمد جعفر مصفا دیده میشود. هنگامی که فرد "عمیقا" متوجه پوچ بودن تصاویر شود صفحه نمایش بطور خود به خودی مشخص خواهد شد.
شاید مطالعه کتابهای زیر به افرادی که در شرایطی همچون وضعیت این فرد سوال کننده قرار دارند مفید باشد.

#معرفی_کتاب
" با پیر بلخ" از محمد جعفر مصفا
"تفکر زائد" از محمد جعفر مصفا

"رهایی از دانستگی" از کریشنامورتی
"حضور در هستی" از کریشنامورتی

"نیروی حال" از اکهارت تله
"زمینی نو" از اکهارت تله
مستی را نزد شیخ هادی نجم آبادی (مجتهد و روحانی مشروطه خواه ) آوردند برای حکم حد، شیخ هادی گفت: هرکس بوی شراب می شناسد دهانش را بوکند". کسی جرات نکرد بو کند و آن مست جان به دربرد.
مهدیقلی خان هدایت
خاطرات و خطرات"

https://t.me/sahandiranmehr/25337
Forwarded from Minerva
مدتی پیش، یک مجموعه یادداشتِ مروری در سایت/بلاگِ ویرگول منتشر کردم با عنوان «نگاهی به کتاب اسلام و دگراندیشی در ایران پس از انقلاب». در این یادداشت‌ها که قرار بود یک معرفی کتاب خلاصه از کتاب «Islam and Dissent in Postrevolutionary Iran: Abdolkarim Soroush, Religious Politics and Democratic Reform» تألیف بهروز قمری تبریزی باشد، برخی از استدلال‌ها و تحلیل‌های تاریخی نویسنده را به شکلی مبسوط‌تر توضیح دادم. به همین دلیل مجبور شدم این #معرفی_کتاب را به یک یادداشت چند قسمتی تبدیل کنم.

مولف کتاب اسلام و دگراندیشی در ایران پس از انقلاب دکتر بهروز قمری تبریزی است. او اکنون استاد جامعه‌شناسی و تاریخ در دانشکدهٔ مطالعات خاور نزدیک در دانشگاه پرینستون و همچنین عهده‌دار مرکز مطالعات ایران و خلیج فارسِ مصور رحمانی است. اخیراً از این پژوهشگر، کتاب فوکو در ایران: انقلاب ایران پس از روشنگری به چاپ رسیده است که یک بازنگری اساسی در جریان اندیشه‌های #فوکو در سال‌های آخر عمرش است.

یکی از معماهایی که #انقلاب_ایران در سال ۱۳۵۷ ایجاد کرد و هنوز به عنوان یک مسئلهٔ حل‌نشده باقی مانده، نسبت میان #اسلام و انقلاب است. هنوز هستند کسانی که بر این باورند که انقلاب ایران را نباید #انقلاب_اسلامی خواند و تأکید می‌کنند اسلام‌گراها در واقع انقلاب را از چنگال انقلابیون سکولار در آوردند. این پرسش هنوز قابل طرح است که اسلام در فضای انقلاب و در سال‌های پس از سقوط شاه چه تأثیری در پیدایش یک حکومت اسلامی و بسط و تثبیت آن در قالب جمهوری اسلامی داشت.

با این همه، #بهروز_قمری_تبریزی ، ادر کتاب «اسلام و دگراندیشی در ایران پس از انقلاب: عبدالکریم سروش، سیاست دینی و اصلاحات دمکراتیک» سوال ژرف‌تر و بسیار جالب‌تری را بر این معمای تاریخی می‌افزاید؛ پرسش فقط این نیست که اسلام در انقلاب چه نقشی داشت، پرسش اساسی‌تر این است که انقلاب و تجربهٔ جمهوری اسلامی چه تأثیری بر اسلام داشت؟ قمری تبریزی در این کتاب می‌کوشد با موشکافی شخصیت، زندگی سیاسی و اندیشه‌های #عبدالکریم_سروش در بستر تاریخ تحولات ایران پس از انقلاب پاسخی برای این پرسش پیدا کند.

از شما دعوت می‌کنم با دنبال کردن لینک زیر و پست‌های بعدی، این معرفی کتاب را مطالعه کنید.


http://vrgl.ir/XITVv
🔸طرز فکری قدیمی می‌گوید: افراد فقیر به این خاطر فقیر هستند که تصمیمات بدی می‌گیرند. اما سندهیل مولاینیتن، استاد اقتصاد دانشگاه هاروارد، و الدار شفیر، استاد روان‌شناسی دانشگاه تاد، کتابی با عنوان «کمیابی» نوشتند که این مسئله را رد می‌کند. از نظر آن‌ها ماجرا کاملاً برعکس است و در واقع افراد به این خاطر تصمیمات بدی می‌گیرند که فقیر هستند.

🔸زمانی که فقرا در چنگ فقر باقی می‌مانند، سیاست‌گذاران به‌سمت این سؤال می‌روند که مشکل این افراد چیست و به‌این‌ترتیب مسئله را ناشی از کمبود انگیزۀ شخصی یا توانایی آن‌ها می‌دانند؛ اما آیا ما به‌عنوان سیاست‌گذار از خود می‌پرسیم که «وضعیتی که باعث ایجاد این مشکل شده چه بوده است؟»

مولاینیتن و شفیر این موضوع را با آوردن داستانی از جنگ جهانی دوم به‌خوبی توضیح می‌دهند. در آن زمان ارتش ایالات متحده شاهد چندین مورد سقوط بدون بازشدن چرخ‌ها بود. در این مواقع خلبانان به‌جای بالۀ هواپیما چرخ‌ها را جمع می‌کردند و باعث می‌شدند هواپیما بدون چرخ با باند فرودگاه برخورد کند. ابتدا همه، خلبانان را به‌ بی‌دقتی یا خستگی متهم کرده و آن‌ها را عامل اصلی مشکل دانستند؛ اما زمانی که ارتش نگاه دقیق‌تری به موضوع انداخت، متوجه شد که این حوادث فقط محدود به دو مدل هواپیما است. آن‌ها به‌جای اینکه بخواهند مشکل را جایی در ذهن خلبانان جست‌وجو کنند، به داخل کابین خلبان رفته و آنجا را به‌دقت بررسی کردند. تحقیقاتِ آن‌ها مشخص کرد که دستۀ کنترل بالۀ هواپیما و چرخ‌های آن درست در کنار هم قرار داشته و تقریباً هم‌شکل‌اند. بعد از یافتن این مشکل و تغییر کوچکی در طراحی، گذاشتن یک سَری چرمی روی دستۀ کنترل چرخ‌ها، تعداد فرودهای بدون چرخ به‌شدت کاهش یافت.

به‌گفتۀ نویسندگان کتاب، همین داستان دربارۀ مشکلاتی مانند فقر نیز صادق است. کسانی که خود را در چرخۀ کمیابی می‌یابند، ناگزیر عملکردشان دچار نقصان می‌شود، تمرکزشان کاهش می‌یابد و برنامه‌های بلندمدت آنان، جایش را به برنامه‌ای کوتاه‌مدت می‌دهد: خاموش‌کردن آتش مشکلات مالی. این خود مشکلات دیگری به وجود می‌آورد. با این تفاسیر چرا برنامه‌هایی اجتماعی طراحی نکنیم که به این رفتارهای ناشی از کمیابی بپردازد؟ چرا به‌جای «خلبان» نگاهی به داخل «کابین» نیندازیم؟

✔️فقر احمق میکند
سندهیل مولاینیتن، استاد اقتصاد دانشگاه هاروارد
الدار شفیر، استاد روان‌شناسی دانشگاه تاد
ترجمه سید امیر حسین میر ابوطالبی
#معرفی_کتاب
@sahandiranmehr
🔸️خوندن این کتاب خواننده رو متوجه میکنه که فساد و رانتخواری و سیستم بانکی فاسد چه سابقه دیرینی تو این کشور داره و محدود دونستنش درقبل یا بعد از انقلاب چقدر ساده‌لوحانه‌س. برای نمونه هژبر یزدانی با حمایت تیمسار ایادی و از طریق رانت چطور با چک بی‌محل از حساب یک بانک و رشوه به روسای بانک‌ها، چطور سهام همان بانک را می خرید؟
. ‏چطور یه رانتخوار به پشتوانه نفوذ در دربار برای هویدا خط و نشان میکشه، مدیر لایقی‌مثل عالیخانی چطور مجبور به استعفا میشه و نوکیسه‌ها چطور به ثروتهای بادآورده می‌رسن و بودجه‌های عمومی چطور به یغما می‌ره. محمد یگانه رییس بانک مرکزی پیش از انقلابه و از دردهایی میگه که هنوزم گرفتارشیم.ِ اینکه چطور یه رانتخوار به پشتوانه نفوذ در دربار برای هویدا خط و نشان میکشه، مدیر لایقی‌مثل عالیخانی چطور مجبور به استعفا میشه و نوکیسه‌ها چطور به ثروتهای بادآورده می‌رسن و بودجه‌های عمومی چطور به یغما می‌ره. محمد یگانه رییس بانک مرکزی پیش از انقلابه و از دردهایی میگه که هنوزم گرفتارشیم.
#معرفی_کتاب
@sahandiranmehr
https://www.instagram.com/p/B1wu6-KlCR2/?igshid=1cn7cjiyoizna
🔸همیشه وقتی خواسته ام از همت و پشتکار و از خود جوشیدن حرفی بزنم مثالم علی دهباشی است . فرهیخته ای که تنها و بی هیچ کمک و مساعدتی چراغ پاسداشت بزرگان ادب و اندیشه را در "بخارا"ی وزین و خواندنی روشن نگه داشته است . اغراق نیست بگویم بسیاری از بزرگان را از طریق معرفی ها و یادنامه هایی که دهباشی بانی آن بوده است، می شناسم. اینها که گفتم مقدمه ای بود برای بیان این حقیقت که کتابی مثل کتاب "باغ امیدواران" از آن کتابهایی است که تیزبینی مولفش ستودنی است زیرا به ندرت پیش می آید که تماشاگر چهره ها ، سربرگرداند و حالا خود آن کسی را که پشت این دوربین ایستاده است ،زیر ذره بین ببرد. رجایی پور این کار را کرده است و سراغ دهباشی رفته است. طرفه آنکه راویان دهباشی هم از همان کسانی که در روایت دهباشی، تصاویر دقیقی تری از انها را دیده ایم افرادی چون محمدرضا شجریان، محمود دولت ابادی، هوشنگ ابتهاج، محمدرضا شفیعی کدکنی، کامران فانی، بهاالدین خرمشاهی، و احسان یار شاطر و...
#معرفی_کتاب
«ترامپ‌شناسی»

انتشار آخرین کتاب ترامپ به فارسی: «آمریکای زمینگیر: چگونه عظمت را به آمریکا بازگردانیم»


از روز اول، از نخستین بار که نامش را شنیدیم، و شنیدیم او هم نامزد ریاست‌جمهوری آمریکا شده است، جدی‌اش نگرفتیم. فقط به حرف‌هایش خندیدیم و گفتیم: «محاله این احمق رئیس‌جمهور آمریکا بشه!» مردی که هیچ سابقۀ سیاسی نداشت، هوشمندانه‌تر از هر سیاستمداری خود را گام‌به‌گام، به حزب جمهوری‌خواه، به رسانه‌ها و در نهایت به جامعۀ آمریکا تحمیل کرد. او اصول بازار را بهتر از هر کسی می‌شناخت و اگر دقت کنیم، هیچ عجیب نیست که بازارشناسی چون ترامپ پیروز میدان سیاسی آمریکا باشد؛ آمریکایی که جامعه‌ای به غایت «بازارزده» است. او شوالیۀ همین میدان بود، چرا ببازد؟ شوالیۀ بازارشناس طبع جامعۀ بازارزدۀ آمریکا را بهتر از هر کسی می‌شناخت و چونان شطرنج‌بازی ماهر، خانه به خانه، مهره‌های حریف را زد و به عبارتی: «شاه سفیدِ بازار شاه سیاهِ سیاست را کیش‌ومات کرد.»

و اما ما... هیچ‌ کشوری در جهان به اندازۀ ما با ترامپ دست‎به‌گریبان نیست. هنوز معتقدم می‌شود با ترامپِ بیزینسمنِ دوربین‌دوست و تصویرپرست وارد بازی شد. ترامپ رام‌شدنی است، البته هزینه‌های خود را دارد و قطعاً امتیازات خود را هم خواهد داشت که پیش‌تر در مورد آن نوشته‌ام.

اما بزرگ‌ترین ایراد ما ضعف ترامپ‌شناسی ما بود. گفتگویی که ایران با آن جناح آمریکا ایران آغاز کرده بود، می‌توانست با این جناح کله‌شق‌تر نیز ادامه دهد. حتا اگر پایان گفتگو بن‌بست باشد، بن‌بستِ پس از گفتگو بهتر از بن‌بست پیش‌ از گفتگوست. باید ترامپ را بهتر شناخت.

امروز آخرین کتاب ترامپ در ایران منتشر شد، با عنوان «آمریکای زمینگیر؛ چگونه عظمت را به آمریکا بازگردانیم». این کتاب ویژگی‌های جالب خود را دارد. در واقع این کتاب همان مانیفست انتخاباتی ترامپ است. وقتی او درگیر کارزار انتخاباتی بود، این کتاب مجموعۀ نظرات او در مورد حوزه‌های سیاسی و اقتصادیِ داخلی و خارجی بود. برای ما بخش‌های مربوط به ایران طبعاً مهم‍تر است. در این‌جا به برخی از نکاتی که او در مورد ایران در این کتاب گفته است اشاره می‌کنم:

ترامپ می‌نویسد: «ما در خاورمیانه به معنای واقعی کلمه میلیاردها دلار هدر داده‌ایم بدون این‌که در ازای آن دستاورد محسوسی داشته باشیم. تنها کسی که برایمان باقی مانده، اسرائیل است؛ متحد اصلی‌مان. برای بدتر کردن اوضاع، طی مذاکراتی بی‌ارزش و هزینه‌بر با ایران (بهترین دوست فعلی روسیه) به توافق هسته‌ای رسیدیم تا به سمت صلح جهانی بیش‌تر حرکت کنیم، که چنین نشد.»

او در مورد توافق هسته‌ای با ایران می‌نویسد: «در نظر بگیرید یکی از بدترین توافقات تاریخ ما ــ توافق هسته‌ای با ایران ــ که جان کری مذاکرات آن را برعهده داشت و اوباما آن را به کنگره تحمیل کرد (و حتا حزب خود را به حمایت از آن متقاعد ساخت تا بی‌هیچ کارشکنی و بحثی به آن رأی دهد). این مهمترین توافق زمان ماست و رهبران احمق ما در واشنگتن حتا نتوانستند برای صحبت و رأی‌گیری در بارۀ آن جمع شوند... این نه تنها پیروزی نیست؛ بلکه نوعی سهل‌انگاری جنایتکارانه است.» (ص 17-18)

ترامپ برجام را شکست آمریکا می‌دانست: «...سیاستمداران (و رفقای روزنامه‌نگارشان) می‌دانند که عموم مردم نمی‌خواهند دربارۀ جزئیات تسلیم محض هسته‌ای ما در برابر ایران... بدانند» (ص 26) او در زمان تبلیغات انتخاباتی‌اش می‌نویسد: «چرا وقتی‌ ایران در تنگنای مالی بود، اوباما با توافق هسته‌ای موافقت کرد؛ توافقی که میلیاردها دلار دارایی‌ آن کشور را آزاد می‌کرد تا فعالیت ‌تروریستی خود را هرچه بیش‌تر منسجم کند؟ من این موضوع را درک نمی‌کنم.» (ص 56-57)

به گمانم همین چند جمله کافی بود تا بفهیم باید برای ترامپ فکری اساسی کرد؛ او می‌نویسد: «معامله و مذاکرۀ اوباما با ‌ایران بدترین معامله‌ای بود که من تاکنون دیده‌ام. ما نمی‌توانیم بدتر از این، کاری انجام داده‌ باشیم. ایران کاملاً محصور و منزوی شده ‌بود و تحریم‌ها به آنان آسیب رسانده بود.... شرم‌آور است! ما در آن مذاکرات همۀ کارها را اشتباه انجام دادیم. به جای برداشتن تحریم‌هایی که ایرانیان را مجبور به مذاکره کرده بود، باید آن‌ها را دو یا حتا سه برابر می‌کردیم... اگر من بودم تحریم‌ها را آن‌قدر افزایش می‌دادم تا شرایط چنان وحشتناک شود که رهبران ‌ایران برای توافق التماس کنند.» (57-58)

ما این جمله‌ها را نشنیدیم یا جدی نگرفتیم و در نتیجه برنامه‌ای هم برای آن نداشتیم...

گروه فراتاب، این کتاب مهم را ترجمه کرده است و نشر ثالث امروز آن را منتشر کرد. با ترجمۀ گروهی سمیرا محتشم، منصور براتی، علیرضا مکی و بهروز نامداری.

مهدی تدینی

#ترامپ، #معرفی_کتاب
@tarikhandishi
More