✔️مارمولکی که ما میشناختیم و مارمولکی که امروز میبینید!
«به بهانه پخش #فیلم #مارمولک در تلویزیون»
✍️سهند ایرانمهر
🔸خانم فاطمه طباطبایی در
#کتاب "اقلیم خاطرات"(ص.۲۳۲ نشر پژوهشکده امام خمینی) می نویسد:
(در نجف) انبوه طلبه حاضر در درس امام (خمینی)، احمد را به فکر انداخت که برای بهتر شنیدن صدای امام از بلندگو استفاده کنند. احمد از آقا شیخ محمد رحمتی که از طلبه های نجف بود، خواست بلندگو تهیه کند و در مجلس درس بگذارد. امام که برای درس آمدند میکروفون را که دیدند، آن را کنار زدند زیرا هنوز در حوزه نجف استفاده از بلندگو رایج نشده بود و امام نمی خواستند برخلاف عرف حوزه عمل کند. (در خاطرات آقای فلسفی نیز اشاره هایی به مخالفت برخی علما با بلندگو شده است. مرحوم
#فلسفی تعریف میکند که او بارها عینک را مثال می زند که باعث تقویت چشم می شود مثل بلندگو)
🔸مرتضی
#مطهری نیز در کتاب امدادهای
غیبی در زندگی بشر، ص ۱۵۴ نیز به حرمت و قبح "ارمنی
#بادمجان" یا همان گوجه فرنگی اشاره میکند که گاه با مخالفت شدید مذهبیون روبرو می شد(به جز عنوان فرنگی و ارمنی، بریدن طولی گوجه فرنگی چیزی شبیه صلیب را نمایان میکند که احتمالا این فکر را تشدید هم میکرده است).
🔸موضوع "اصحاب خزینه"(گروهی که با دوش حمام مقابله می کردند) نیز اگرچه منبع دقیق تاریخی ندارد اما قدر متیقن می دانیم که تا وقتی علما آب دوش را در صورت اتصال به آب کر در حکم جاری دانستند، برخی همچنان خزینه را بر پدیده نوظهور دوش و آبی که قطره قطره و در اتصال و طهارتش تشکیک، ترجیح میدادند.
🔸اولین چرخ
#خیاطی مرغوبی که به ایران آمد بین عوام به «گل فینگل» مشهور بود....کمتر خیاط مردی می توانست دوخت و دوز لباس های مشتریانش را به وسیله چرخ خیاطی به آنها بقبولاند چه هم شرعی بودن آن محرز نشده و لباس شبههناک که به وسیله ابزار فرنگی دوخته شده قابل قبول نیامده و ممکن بود نماز نداشته باشد !
✔️تهران در قرن سیزدهم، جعفر شهری ج ۳ صفحه ۶۰۳
🔸دوچرخه توسط انگلیسیها به ایران آمد. همراهِ دونفر نوجوان پانزده شانزده ساله زیباروی نیکواندام با شلوارهای کوتاه تا بالای زانو که در میدان مشق(شمالغرب میدان توپخانه) به نمایش گذاشته شد و جمعیتی از هرگروه وطبقه که برای تماشایش گرد میآمدند.
مرکوبهای دوپایی که فی المجلس نام «مرکب شیطان» برآن نهاده شد و راکبینی در زیبایی رخسار و گوشت(!) و قالبی متناسب و ساق و رانهایی برهنه که «بچه شیطان» نام گرفته بودند...همراه حرکاتی محیرالعقول یعنی سوار شدن و برآنها تاختن و پیچ و تاب خوردن که جز «بچه شیطان» نمی توانست، رویشان بند شود!
✔️تهران در قرن سیزدهم، جعفر شهری، ج۲
✍️سخن آخر:
فرامرز رفیعپور در کتاب «آناتومیجامعه» در تشریح حساسیتهای موسمی که در حد غیرقابل بحثترین اصول اخلاقی و دینی قلمداد میشود و سپس فرومیریزد، مینویسد سال ۶۷ روسری ترکمنی در تهران مد شده بود و باعث برخورد با زنان در تهران میشد و سال ۷۰ در قم، کنار حرم حضرت معصومه بعنوان سوغاتی فروخته میشد. اگرچه نسل جدید میبیند که هنوز هم از ضرورت برچیدن « فرش قرمز جشنواره» به دلیل تشبه به فرنگیها صحبت میشود اما حالا که پخش فیلم سینمایی
مارمولک در تلویزیون برایش عادی است نمیداند زمانی، ساخت و اکران این فیلم چه اشکها و فریادها و تجمعاتی را درپی داشت، در سخنرانیها چه جریانشناسیهای صورت میگرفت که نشان دهد کیان روحانیت و حاکمیت چگونه هدف قرار گرفته شده است و قسعلیهذا. کم نیستند از این حساسیتها و تعصبات که سخن گفتن از آن معادل هنجارشکنی، ناامنی، بیدینی و امثال آن است و آیندگان حتی باور نمیکنند که نسل ما چه تجمعات، چه فریادها، چه بگیروببندها و چه تهمتها و فشارها و از همهبدتر هزینههای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی زائدی را برای سخن گفتن از آن تحمل کرد. از حضور زنان در ورزشگاهها تا تنشزدایی یا عادیسازی باکشورها از جمله این موارد ایمانسوز و خانمانبرانداز و خون و خشم برانگیزند که برای آیندگان حتی خاطره هم نیستند.
@sahandiranmehr