♦️چرا شادی میکنند؟♦️(
فوتبال و ساخت ِ «موقعیتهای حساس»)
[بخش اول از دو بخش]
به نظر خیلی عجیب میآید: شاید برای اولین بار، عدهای از ایرانیان، پس از باخت تیم ملی، این موجود ِ محبوب ِ پیشین، این از معدود پلهای باقیماندهی اتصال ما به هم، شادمانی میکنند و حتی قهرمانان سابقشان را طرد میکنند. چرا؟
۱
فوتبال، دهههاست که دیگر فقط یک ورزش نیست. پیشتر هم نوشتهام که به خصوص در دهههای اخیر، در شرایط خاص جامعهی ایران، نقشی بسیار فراتر از یک ورزش ساده پیدا کردهاست:
فوتبال، با عملکرد رسانههای رسمی، عملاْ و خواسته یا ناخواسته، روز به روز و دهه به دهه، اهمیت بیشتری پیدا کرد. حاکمان چنین خواستند.
فوتبال به آن تکپنجرهای بدل شد که بخشی از جامعهی ایرانی، از آن «به دریچهی کوچهی خوشبختی دنیا» مینگریستهاست.
فوتبال، شاید تنها پلی از این جزیره، به جهان ِ زیست عادی و لذتهای انکارشده بودهاست. از سوی دیگر،
فوتبال، دهههاست که توسط خود حاکمان، سیاسی شدهبودهاست: پیامهای حضرات، شعارها، تحریم ِ حضور و تبدیل کردن ورزشگاه به مکان سیاست و مذهب.
۲
این وضعیت در مورد تیم ملی، فقط مختص ایران هم نیست: دوست ِ پژوهشگر برزیلیام، که از قضا بسیار هم فوتبالی است، برایم میگفت که در دوران رییسجمهور دیکتاتور و بیتدبیر ِ - سابقاً- نظامی پیشین، بولسونارو، او و طرفدارانش چطور لباس اصلی تیم ملی برزیل را به نماد خودشان بدل کردهبودند. به این ترتیب، بخش آزادیخواه و مخالف سیاستهای رییس جمهور مستقر، هرگز حتی در زمان جام جهانی، لباس تیم ملی برزیل را بر تن نمیکردند و لباس دوم، یعنی لباس آبیرنگ برزیل را میپوشیدند.
همچنین برایم میگفت که چگونه بازیکنان تیم
فوتبال ِ برزیل، به دو دسته تقسیم شدهبودند و کسانی چون نِیمار، به صورتی پررنگ از رییس جمهور مستقر حمایت میکردهاند و برخی دیگر از لولا و سایر مخالفان او طرفداری میکردند. اما آنها، تنها بازیکن
فوتبال بودند. حتی تجربهی چندانی در سیاست و جامعه نداشتند که از آنان توقع چندانی داشتهباشند و گاه به همین چهارچوبها هم وفادار نمیماندند.
۳
سالها، حضرات در ایران، بر طبل «حساس بودن» موقعیت کوبیدهاند. خود آنها بیش از چهار دهه است که از «شرایط اضطراری» و خطر سوء استفادهی دشمنان گفتهاند. مدام از این حساس و اضطراری نشان دادن وضعیت، سود بردهاند. حتی از خود
فوتبال هم برای نشان دادن حساسیت موقعیتها سود جستهاند و تیم ملی را به المپیک نفرستادهاند. به عنوان نمونه در خاطرات حسن حبیبی (سرمربی تیم ملی در سال 1358) میخوانیم:
تیم ملی پیش از اعزام به سنگاپور برای شرکت در بازیهای مقدماتی المپیک، یک اردوی تدارکاتی در بوشهر برگزار کرد اما انجمن انقلاب اسلامی بوشهر، برگزاری این اردو را «خیانت به امت» دانست و باعث تعطیلی این اردو شد. حسن حبیبی سرمربی تیم ملی بعدها در این مورد گفت: «
برخی آمدند شعارهایی دادند و جو را به هم ریختند. دیدم خطرناک است. تیم را برداشتم و آمدم شیراز. با این وضعیت به المپیک مسکو صعود کردیم اما دولت تحریم کرد و نرفتیم.»
ادامه دارد
🔻راهیانه|
@raahiane#از_رنجی_که_میبریم|
#جامعه|
#فوتبال