بریده‌ها و براده‌ها

#طالبان
Channel
Blogs
News and Media
Education
Psychology
PersianIranIran
Logo of the Telegram channel بریده‌ها و براده‌ها
@bbtodayPromote
7.84K
subscribers
19.9K
photos
6.22K
videos
44.5K
links
you are not what you write but what you have read. رویکرد اینجا توجه به مطالب و منابع مختلف است بازنشر مطالب به معنی تایید و موافقت یا رد و مخالفت نیست! https://t.me/joinchat/AAAAAEBnmoBl2bDScG2hOQ تماس:
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خبرنگار: این فقط جهت ثبت شدن است، شما دو دختر دارید، آیا اونها به مدرسه میروند؟
سخنگوی #طالبان: (مکث) البته که میرن
خبرنگار: البته که میرن، دختران شما در دوحه به مدرسه میروند…

عجب طنز تلخ و آشنایی


_Ellie_


@uttweet
‏بالاخره فرصت شد صحبت‌های محمد حسین جعفریان رو کامل شنیدم؛ چهار نکته که توجه من رو بیشتر جلب کرد (نکته چهارم از همه مهم‌تراست):

۱- «کابینه طالبان طالب-شمول هم نیست، چه برسد به افغان-شمول؛ از ۲۲ نفر، ۲۰ نفر عضو شبکه حقانی‌اند»
‏۲- «در موافقتنامه محرمانه امریکایی‌ها با طالبان دوسال‌و‌نیم‌پیش آمده اینها حق ندارند در دولت آینده به دشمنان امریکا ویزا دهند.»
‏۳- «بخشی از طالبان که با ج.ا. به توافق رسیده‌اند کاره‌ای نیستند و عملا ما را سرکار گذاشته‌اند.»
‏۴- «از جنگجویان داغستان تا ایوغور با این‌ها همکاری دارند و‌هدفشان نهایتا آسیای میانه و ایران است. امریکا انبار باروت را در منطقه خالی کرده و رفته است.»

#برداشت‌شخصی

https://twitter.com/SadeqBigdeli/status/1441749526826651650?s=19
#طالبان
📝📝📝مرزبندی گفتمانی با طالبان

🔻🔻🔻مقاله‌ای از علی‌رضا علوی‌تبار منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌بریده‌ای از متن:

🖊جریان حاکم در جمهوری اسلامی ایران، نمی‌تواند با گفتمان غالب در میان طالبان حاکم بر افغانستان مرزبندی گفتمانی نماید. گفتمان جریان حاکم در ایران (جریان راست تندرو)، از نظر آرزوها، خط‌مشی‌ها و شعارها، شباهت‌های انکارناپذیری با طالبان دارد. اگر اصطلاحات و لهجه‌ها را نادیده بگیریم، عمق این شباهت آشکارتر می‌شود. این شباهت‌ها مانع نقد جدی طالبان شده و می‌تواند تا همدلی نیز پیش برود.

🖊تنها راه جریان حاکم برای مرزبندی با طالبان تکیه بر تفاوت‌های اعتقادی (کلامی) و فقهی میان تشیع جعفری و گرایش‌های کلامی اهل‌سنت (اشعری، معتزلی و…) و مذاهب فقهی آنها (به‌ویژه حنفی) است، تا از این طریق تمایز میان حکومت مبتنی بر ولایت را از حکومت مبتنی بر امارت نشان دهد. اما این نوع مرزبندی، می‌تواند حکومت را متهم به داشتن «معیارهای دوگانه» نماید، چون بسیاری از متحدان منطقه‌ای حکومت نیز در این مرزبندی آن سوی دیوار قرار می‌گیرند؛

🖊هر اندازه که مرزبندی گفتمانی با طالبان برای جریان حاکم دشوار است، به همان اندازه برای جریان‌های منتقد و مستقل ضروری است. مرزبندی در واقع معیارهای نقد حکومت طالبان را هم مشخص می‌کند. به علاوه در جریان این مرزبندی، تمایز منتقدان وضع موجود از صاحبان قدرت نیز مشخص‌تر می‌شود و افق روشن‌تری برای آینده ترسیم می‌گردد.

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5099

#علیرضا_علوی‌تبار #ایران #افغانستان #طالبان

🔸
Forwarded from روزآروز
📣 #طالبان لباس تیم‌های ملی ورزشی افغانستان را هم تغییر داد...

@roozArooz_media
امروز #طالبان اصول اساسی خود را منتشر کرده‌اند.
۱. مذهب حنفی به عنوان مذهب رسمی کشور مطرح شده و حرفی از تشیع به میان آورده نشده.
۲. زبان‌های فارسی و پشتو زبان‌های رسمی کشور گفته شده ولی زبان پشتو به عنوان زبان ملی معرفی شده است.
۳. در سیاست خارجی خود را حامی ستمدیدگان گفته‌اند.
https://twitter.com/Khalifaevaz/status/1438949259085234182
افغانستان قربانی منازعۀ ایران و آمریکا؟

در زمان حملۀ ارتش آمریکا به افغانستان، گویا جمهوری اسلامی نیز در ترغیب نیروهای مستقر در درۀ پنجشیر برای کمک به سقوط امارت اسلامی طالبان و همکاری آنها با دولت جرج بوش نقش بازی کرده است.
در واقع، همکاری ایران با آمریکا برای ساقط کردن رژیم طالبان در آن دوره، زمینه‌ای برای کار مشترک دو کشور به منظور کمک به تشکیل و استقرار دولتی ملی و قدرتمند در افغانستان پدید آورد، اما به مجرد حذف طالبان از صحنۀ قدرت، نزاع بین دو کشور بالا گرفت و به سرعت به مسئلۀ افغانستان نیز سرایت کرد.
ایالات متحده که سیاستِ منطقه‌ای و اتمی جمهوری اسلامی را "بی‌ثبات‌کننده" و مغایر منافع استراتژیک خود در خاورمیانه می‌دانست، بلافاصله پس سقوط طالبان، نظام حاکم بر ایران را به عنوان عضوی از "محور شرارت" معرفی کرد و این به معنای مخالفت آن کشور با هرگونه نفوذ جمهوری اسلامی در افغانستانِ نوین بود.
از طرف دیگر، جمهوری اسلامی هم که اساس سیاست خود را در منطقه بر مقابله با سیاست آمریکا بنا نهاده بود، به افغانستان به صورت مکانی برای زمین‌گیر کردن ارتش آمریکا م‌ نگریست و به جای کمک به تشکیل دولتی قدرتمند و کارآمد در افغانستان، وارد فعالیت‌هایی شد که بعضاً اتهامِ حمایت پنهان از عملیات طالبان و نگرانی آن از دولتی فراگیر و دمکراتیک و باثبات در افغانستان را به همراه داشت.
این در حالی بود که افغانستان به دلایل گوناگون، از معدود حوزه‌های جغرافیایی بود که همکاری نزدیک ایران و آمریکا می‌توانست منافع بلندمدت هر دو طرف را تأمین کند.
خصومت اما جای همکاری بین دو کشور را گرفت و در نتیجه، ابتکارعمل به دست اطلاعات ارتش پاکستان و دیگر بازیگران منطقه‌ای افتاد تا به تقویت طالبان و تدارک بازگشت آنها به قدرت مشغول شوند.
این اتفاق اکنون صورت عملی به خود گرفته است. اینک آمریکا و ایران، هر دو، به رغم حرف و حدیث‌های رسانه‌ای، از آیندۀ افغانستان بیمناکند و نمی‌دانند تسلط طالبان بر آن کشور به چه سرانجامی ختم می‌شود و چه اثری بر منافع و امنیت ملی آنها می‌گذارد.
متأسفانه در زمانی که امکان همکاری بین تهران و واشنگتن برای تشکیل دولتی کارآمد و حافظ امنیت در افغانستان وجود داشت، کنشگران ایرانی در این مورد تحرک و مطالبه‌ای از خود نشان ندادند و حالا که کار از کار گذشته است، فضایی توفانی در دنیای مجازی و رسانه‌ای در ضرورت مقابلۀ جمهوری اسلامی با طالبان و یا کمک به "جبهۀ مقاومت ملی" به راه افتاده است.
واقعیت این است که در شرایط حاضر از جمهوری اسلامی کار خاصی علیه طالبان برنمی‌آید. بنابراین مشخص نیست که منتقدان و مخالفان سیاست جمهوری اسلامی در افغانستان، چه نوع عملی را از آن مطالبه می‌کنند.
طبعاً حمایت لفظی خشک و خالی از "جبهۀ مقاومت" که از میزان توانایی، نیرو و گستردگی آن اطلاع دقیقی در دست نیست، نه کمکی به آن جبهه می‌کند نه سبب رضایت منتقدان می‌شود و نه مورد تحمل دائمی طالبان است!
بنابراین، منتقدان قاعدتاً باید نوعی اقدام عملی را مد نظر داشته باشند. اقدام عملی می‌تواند شامل ارسال کمک‌های مالی یا تسلیحاتی به "جبهۀ مقاومت" باشد، اما چنین اقدامی با توجه به جغرافیای افغانستان نه فقط عملی نیست بلکه به مثابۀ اعلان جنگ به طالبان است.
شاید برخی تصور کنند اعلان جنگ علیه طالبان چه تفاوتی با اعلان جنگ علیه داعش دارد؟ در واقع تفاوت از زمین تا آسمان است! داعش از سوی تمام جهان به عنوان یک نیروی تروریستی شناخته می‌شود و تمام کشورها، مقابله با آن را ضروری و حیاتی و مشروع می‌دانند، حال آنکه طالبان نیروی سنتگرای خشنی است که همۀ کشورهای همسایه و دخیل در بحران افغانستان با آن مذاکره می‌کنند و چه بسا در آینده آن را به رسمیت بشناسند. بنابراین، اعلان جنگ یک کشور به طالبان به معنای تنها ماندن آن کشور در صحنۀ بین‌المللی است.
از این گذشته، طالبان ضمن آنکه مستظهر به حمایت سازمان اطلاعات ارتش پاکستان و برخی دیگر از محافل منطقه‌ای است، جنگجویان خودش نیز به عنوان افرادی متعصب و با انگیزه قادر به اعمال و تحمل شرایطی هستند که از هر رزمنده‌ای برنمی‌آید. حالا بیش از هشتصد کیلومتر مرز ایران و افغانستان را هم به این واقعیت اضافه کنید.
اجازه دهید موضوع را بیش از این ادامه ندهم که تحمل شنیدنش مشکل است.
خلاصه آنکه حل بحران افغانستان از راه همکاری صمیمانۀ همۀ کشورهای دخیل بر اساس یک برنامۀ مشترک می‌گذرد. بگذارید روشن بگویم: فشار علیه یک کشور آن هم ایران به مقابلۀ رسمی با طالبان، دست کمی از رفتار سلطان محمد خوارزمشاه با فرستادگان خان مغول ندارد!
#احمد_زیدآبادی
#جبهه_مقاومت_ملی_افغانستان
#طالبان
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
More