👈 اما از همه جالبتر نکات مطرح شده در نامه چهارم است: اسفند ۹۱
#رکودِ_تورمی فزاینده نه تنها عدالت اجتماعی را محقق نکرده است، بلکه فرایندهای گسترش شکاف طبقاتی را نیز تشدید کرده و بلای تورم دیگری را بر گروه های درامدی پائین و اقتصاد ایران تحمیل کردهاست.امروز وخامت اوضاع کشور بر همگان آشکار شدهاست و تشدید تحریمهای نفتی و بانکی نیز مزید بر علت شده و آن ها را وارد بحران کرده است. بیم آن میرود که استمرار این بحران در دراز مدت به
#تشدید_تعارضات_اجتماعی و سیاسی منجر شود و کیان کشور را به مخاطره اندازد.عدم پایبندی دولتمردان به قوانین و ناکارآمدی دستگاهها در مقابله با مفاسد اجتماعی، عامل دیگری است که به هرج و مرج در جامعه دامن میزند و به تخریب
#سرمایه_اجتماعی میانجامد.دولت نه تنها برای مقابله با ناهنجاریهای اجتماعی و
#زوال_ارزشهای_اخلاقی_و_دینی در جامعه برنامهای ندارد، بلکه در سالهای اخیر رفتارِ گروهی از دولتمردان نیز به عاملی برای تخریب اعتماد عمومی و هنجارهای اخلاقی تبدیل شدهاست.برخی از وارد کنندگان از موقعیت شبه انحصاری در واردات برخی از کالاهای اساسی برخوردار شدند. تعداد قلیلی از صاحبان سرمایه، تسهیلات بانکی کلانی دریافت و از باز پرداخت به موقع آن طفره رفتند. در این وضعیت دولت به جای اقدامات مناسب فقط به طرح
#شعار مبارزه با مفاسد اقتصادی بسنده کرد.ناگفته پیداست که تنها با جابجا کردن عنوان دولت نهم و دهم با دولت
#روحانی، باز هم گزارههای مطرح شده در این نامهها معتبر خواهند بود. پس چرا صدایی از نویسندهگان نامهها شنیده نمیشود؟
پاسخ در وضعیت امروز سیاهه امضاکنندگان این نامههاست.محسن_رنانی، مرتضی چینی چیان،
#محمد_ستاریفر،
#حسین_عبده_تبریزی، جعفر خیرخواهان،
#فرشاد_مومنی و
#احمد_میدری چهرههای مشترک اکثر این نامهها هستند.
برخی از این افراد در دولت یازده و دوازده به معاونت وزارتخانه و مشاورت وزیر رسیدهاند و برخی دیگر
#آشنا با کسان دیگری شدهاند.با توجه به این شرایط، طبیعی به نظر میرسد که صدایی از این افراد بلند نشود، اما سوال جدیتر اینه که چرا سایر اساتید اقتصاد ساکت هستند و حرفی از آنها شنیده نمیشود؟
https://twitter.com/Majid_fazaeli/status/1013310518235410437