بریده‌ها و براده‌ها

#شاهنامه
Channel
Blogs
News and Media
Education
Psychology
PersianIranIran
Logo of the Telegram channel بریده‌ها و براده‌ها
@bbtodayPromote
7.84K
subscribers
19.9K
photos
6.22K
videos
44.5K
links
you are not what you write but what you have read. رویکرد اینجا توجه به مطالب و منابع مختلف است بازنشر مطالب به معنی تایید و موافقت یا رد و مخالفت نیست! https://t.me/joinchat/AAAAAEBnmoBl2bDScG2hOQ تماس:
Forwarded from جریانـ
شاهنامه ادبیات است، نه تاریخ. بی‌فایده است که به دنبال شباهت‌های تاریخی داستان‌های آن و گزارش‌های خیالی اشکانیان، ساسانیان، یا دیگر خاندانِ باستانی باشیم. شاهنامه به جایگاه فردوسی در کاخِ ادبیات جهان به عنوانِ شاعر اشاره می‌کند نه "مورخِ" ایران باستان که ظاهرا خیلی‌ها می‌خواهند که چنین باشد. پوشاندن کسوتِ مورخ بر قامت فردوسی یادآورِ این سخنِ نغزِ سِر ویلیام داوننت (۱۶۶۸ - ۱۶۰۶) است:
"چه لذتی را از دست می‌دهند کسانی که آزادی شاعر را از او می‌گیرند، و وی را در غل و زنجیر مورخ به بند می‌کشند".

✍🏼#محمود_امیدسالار
📖 #کتاب از سیاحت در یک حماسه
(منطق روایی و وحدت هنری در شاهنامه) - ص ۲۵۲
مترجم: مصطفی حسینی
#شاهنامه
@Jaryaann
Forwarded from روزها
۲۵ اسفند #روز_پایان_سرایش_شاهنامه است. #شاهنامه اثر سترگ #فردوسی، حماسه‌ای منظوم با ۶۰ هزار بیت است که در روز ۲۵ اسفند ۳۸۸ خورشیدی به پایان رسید. سرایش این شاهکار ادب فارسی ۳۰ سال زمان برد
@Roozha365
بپرسید موبد ز کار جهان
سخن برگشاد آشکار و نهان

که آیین کژ بینم و ناپسند
دگر گردش کار ناسودمند

چنین داد پاسخ که زین چرخ پیر
اگر هست با دانش و یادگیر

بزرگ است و داننده و برتر است
که بر داوران جهان برتر است

بدآیین مشو دور شو از پسند
مبین ایچ از او سود و ناسودمند

بد و‌ نیک او دان کش انباز نیست
به کاریش فرجام و آغاز نیست

چو گوید بباش آنچ گوید بدست
همی بود تا بود و تا هست هست

#شاهنامه
#فردوسی
بریده‌ها و براده‌ها
ایران و تاجیکستان سند لغو روادید امضا کردند 🔹یادداشت تفاهم نقشه راه همکاری‌های مشترک در زمینه های فرهنگ و هنر، آموزش عالی، تجاری و اقتصادی، لغو روادید، حمل و نقل بین المللی، ایجاد منطقه آزاد مشترک، تحقیقات فناوری و نوآوری، امور ورزشی و خواهرخواندگی میان شهرهای…
تاجیکستان و ایران مثل این‌که ویزا را کلا برداشته‌اند. از سفارت بپرسید اگر خبر درست است، جامدان سرگردانی روحی و افسردگی را ببندید، گشتی بزنید در سرزمین افراسیاب، سیاوش، بخش گم‌شده شاهنامه. با ده دلار، زمینی، سری هم بزنید به سمرقند و بخارای حافظ تا درها باز است.
#شاهنامه وطن است

https://twitter.com/SNazarova/status/1722338651982430382?t=EXp41gBYWq0XjLSg0PuPiw&s=19
Forwarded from نطقیات
💢 درسگفتار شاهنامه

👤دکتر محمدجعفر محجوب

🔺دکتر محمدجعفر محجوب (۱۳۰۳ تهران – ۱۳۷۴ لس آنجلس، کالیفرنیا)

🔺 بازنشر این درسگفتار به مناسبت روز ۲۵ اردیبهشت، روز بزرگداشت حکیم فردوسی است.

بخش اول این درسگفتار در نطقیات مکتوب شد و فایل مکتوب به ضمیمه بازنشر می‌شود. پرداخت مبلغ تعیین‌شده اختیاری است و لزومی ندارد و مبالغ جمع شده برای مکتوب‌سازی بقیه درسگفتارها هزینه خواهد شد.

بخش دوم این درسگفتار هم تا اواخر خرداد مکتوب و منتشر خواهد شد.

#محجوب
#شاهنامه
#ادبیات
#صوتی

♦️♦️♦️

T.me/nutqiyyat
Forwarded from جریانـ
⚫️ دریغ از رفتن زودهنگام پژوهشگر برجسته، جناب ابوالفضل خطیبی
ایشان سال‌ها پیش در مصاحبه‌ای گفته بود:

«مدخل‌های ابومنصور محمد بن عبدالرزاق، بانی شاهنامه منثور ابومنصوری و اسدی طوسی و مدخل‌های دیگرِ مرتبط با شاهنامه را نوشتم. پس از نوشتن این مدخل‌ها شیفته و شیدای شاهنامه شدم و احساس کردم این همان چیزی است که من دنبالش هستم. همچنان‌که در دنیای شاهنامه غرق شده بودم، روزی با خودم پیمان بستم که تا پایان عمر درباره شاهنامه تحقیق کنم.»

و تا پایان عمر بر سر پیمان خود ماند.

سخن پایانی‌اش در آن گفت‌وگو چنین بود:
«با شاهنامه نفس می‌کشم و زندگی امیدوارانه جریان می‌یابد. بسیار روزها را با شاهنامه آغاز می‌کنم و بسیار شب‌ها را با تامل در بیتی از شاهنامه به خواب می‌روم.»

یادشان گرامی و راه فرهنگی‌شان، پررهرو!

⬅️ زندگی‌نامه کوتاهی از ایشان

⬅️ سخنرانی‌ها و نوشته‌ها در شاهنامه‌شناسی و ایران‌شناسی

⬅️️ گفت‌وگوی ایبنا با ایشان

⬅️ گفتگویی در زمینه‌ی شاهنامه و شاهنامه‌شناسی

⬅️ یادداشت‌های ادبی و تاریخی از او

⬅️ هویت ایرانی در شاهنامه

⬅️ گفتاری در سوگ او از #میرجلال‌الدین_کزازی

⬅️ خاموشی دوست از #سیداحمدرضا_قائم‌مقامی

⬅️ در سوگ ابوالفضل خطیبی از #سایه_اقتصادی‌نیا

⬅️ یادداشت زاگرس زند در سوگ او

#شاهنامه #ایران‌شناسی
در «جریانـ» باشید.
@Jaryaann
ولادیمیر مینورسکی و جهان ایران‌شناسی
دکتر گودرز رشتیانی
▪️ولادیمیر مینورسکی و جهان ایران‌شناسی
🎙بخشی از #سخنرانی دکتر گودرز رشتیانی
#تداوم_فرهنگی در ایران پس از اسلام به واسطۀ #شاهنامه، زبان #فارسی و میان‌پردۀ ایرانی (دوره‌ای که حکومت اقوام ایرانی مسلمان در فلات ایران شکل گرفت.)
• کیفیت و کمیت باورنکردنی مطالعات #ایران‌شناسی در روسیه
🗓 ۲۲ بهمن‌ماه ۱۴۰۰
📍برگزارکننده: موسسه نیمروز
🔗 منبع و ویدئوی کامل:
اینستاگرام نیمروز یا تلگرام مباحث ایرانشناسی
📖 #کتاب «ره‌آورد مینورسکی» اثر گودرز رشتیانی - نشر هرمس
#تاریخ
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
Forwarded from جریانـ
▪️علی رضاقلی (۱۳۲۶ شمیران) در سال ۱۳۵۰ موفق به دریافت دانشنامه کارشناسی در علوم سیاسی از دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد و پس از سربازی جهت ادامه تحصیل به دانشگاه سوربن و سپس به مدرسه سیاسی مطالعات عالی پاریس رفت و جامعه‌شناسی سیاسی خواند. اما پایان‌نامه دکتری را نیمه‌تمام رها کرد و به ایران بازگشت و به مطالعه و پژوهش در حوزه جامعه‌شناسی و اقتصاد سیاسی ایران پرداخت. رضاقلی ۸ فروردین ۱۴۰۱ درگذشت.

از او سه کتاب منتشر شد که دو تای نخست با استقبال کم‌نظیری روبرو شد:
• جامعه‌شناسی خودکامگی: تحلیل جامعه‌شناختی ضحاک ماردوش (نزدیک به ۳۰ چاپ)
• جامعه‌شناسی نخبه‌کشی - قائم‌مقام، امیرکبیر، مصدق (نزدیک به ۴۵ چاپ)
• اگر نورث ایرانی بود - شرحی بر تاریخ، سیاست و اقتصاد ایران

دو کتاب نخست از سری کتاب‌هایی‌اند که در حدود یک سده اخیر در پی پاسخ به چرایی سستی و افول ایران در این چند سده به ویژه دویست سال اخیرند. رضا قلی در این دو کتاب به دنبال تحلیل جامعه‌شناختی برخی از ریشه‌های تاریخی استبداد و عقب‌ماندگی در ایران‌ است.
کتاب سوم با نگاهی ویژه بر گزاره «تاریخ مهم است» که غالباً ادعا شده ولی کم‌تر بدان پرداخته شده به نگارش درآمده است. در این کتاب نظریه و روش داگلاس نورث (اقتصاددان و تاریخ‌نگار اقتصادی سرشناس انتهای سده بیستم) که نهادگرایی جدید است بر شرایط ایران تطبیق داده شده است. در اقتصاد نهادگرای جدید، تاریخ مفهوم دیگری پیدا کرده است زیرا در نگاه این مکتب، نهادها مهم‌اند و تاریخ نهادی مهم، چرا که نهادهای دیروز بر انتخاب‌های امروز تأثیر می‌گذارند و انتخاب‌های امروز بر تصمیمات آینده اثر خواهند گذاشت.

بی‌شک می‌توان و باید آثار و ایده‌های او را نقد کرد اما یک ویژگی ممتاز او نگاه مسئله‌محور و بومی‌اش به ایران بود. رضاقلی بسیار دل‌بسته ایران بود و به شدت دغدغه #توسعه ایران را داشت. او اگرچه می‌کوشید از دانش و مباحث روز دنیا در حوزه کارش آگاه باشد اما در تلاش و پژوهش‌های خود به #تاریخ و فرهنگ ایران نیز اهمیت می‌داد. او نه به ستیز با سنت پرداخت و نه یک‌سره تسلیم آن شد.
رضاقلی در نگاهی نو و قابل تأمل به #شاهنامه آن‌را نوعی دوره تاریخ اقتصاد سیاسی ایران می‌دانست و به آن به مثابه برنامه پژوهشی توسعه ایران می‌نگریست. بر ضرورت بازخوانی آثار تاریخی با نگاه جامعه‌شناسی اقتصادی با تمرکز بر بر سیاست‌نامه‌‌ها و میراث ادبی ایران تأکید می‌کرد. از دید او این متون در ذات خود حامل پیام‌های جامعه‌شناسانه و سیاست‌اندیشانه اندیشمندان ایرانی در طول تاریخ بوده است.

کتاب‌های در دست تألیف و تدوین #علی_رضاقلی که این ایام مشغول ویرایش نهایی آنها بود عبارت‌اند از:
- «جامعه‌شناسی اقتصادی ایران: غارتی یا رقابتی»
- «شرحی بر تاریخ مبارک غازانی به سبک نهادگرایان جدید»
- «تاریخ اقتصاد سیاسی ایران به روایت شاهنامه فردوسی و با روش شناسی اقتصاد نهادگرای جدید»

یادش گرامی
به امید آن‌که آرزویش برای توسعه و بهروزی ایران، روزی نه چندان دور محقق شود.

در «جریان» باشید.
@Jaryaann
جهان پر شگفت‌ است چون بنگری
ندارد کسی آلت داوری

روان پر شگفت است و تن هم شگفت
نخست از خود اندازه باید گرفت

#شاهنامه

#فردوسی
Forwarded from جریانـ
🔰 در میان همه‌ی کتاب‌های نظم و نثر فارسی دری تنها دو کتاب «مجموعیّت» روح ایرانی را در خود بازمی‌تابانند، یکی #شاهنامه و دیگری دیوان حافظ. ایرانی، از شاهنامه و دیوان، یکی را به این دست و یکی را به دستِ دیگر داشته و با همه‌ی فرسودگی، دل‌شکستگی و ناسرانجامی، از هر دو تسلّیٰ و نیرو می‌گرفته است.

...
در نزد شاعر شيراز سه‌ تيره اصلی‌ فكر تشخيص‌ داده‌ می‌شود: يكی‌ عشق‌، ديگری روشن‌‌بينی‌ و سوم‌ يكرنگی.

از عشق‌، مقصدِ زندگی‌ و رستگاری‌ بشری منظور است‌. #عشق‌ انگيزه‌ وجود است‌، به‌ منزله سوخت‌، كه‌ موتور زندگی را به‌ راه‌ بيندازد.

امّا روشن‌‌بينی، گرايش‌ِ ذاتی انسان‌ به‌ شناخت‌ خود است‌، برای‌ آنكه‌ بتواند راه‌ زندگی‌ را روشن‌تر ببيند، بداند كه‌ كيست‌ و چيست‌ و سرانجامش‌ چه‌ خواهد بود.حافظ‌ بسيار علاقمند است‌ كه‌ دستخوش‌ پندارها نماند، ولو به‌ بهای‌ تحمّل‌ تلخكامی‌ها.

مورد سوم‌ دورنگی‌ است‌ كه‌ گاه‌ به‌ صراحت‌ و گاه‌ به‌ كنايه، بارها و بارها از آن‌ حرف‌ زده‌ می‌شود. در كمتر غزلی است‌ كه‌ در آن‌ سخنی‌ از ريا و تزوير و زرق‌ پيش‌ نيايد. از نظر حافظ‌ اين‌ بزرگترين‌ بليّه‌ اجتماعی‌ است‌ كه‌ در سايه آن‌ و به‌ بهانه آن‌ خواهش‌ های‌ نفسانی انسانی‌ بر كرسی‌ نشانده‌ می‌شوند. كسانی كه‌ به‌ عنوان‌ مسئول‌ مورد سرزنش‌ قرار می‌گيرند، در درجه‌ اوّل‌ عالمان‌ دنيادار و صوفيان‌ هستند. از پس‌ آنها عوام‌ (عامّه‌) می‌آيند كه‌ پشتوانه‌ و بازوی‌ اجرایی آنهايند. چند سالی‌ معاصر بودن‌ با امير مبارزالدين‌ در شيراز، كه‌ شريعت‌ و حكومت‌ را در خود جمع‌ كرده‌ بود، به‌ حافظ‌ مجال‌ داد تا از اين‌ شيوه كار تجربه دست‌ اوّل‌ كسب‌ كند و تعدادی‌ از بهترين‌ غزل‌های‌ او حاصل‌ تجربه‌ اين‌ دوران‌ است‌. گرچه ‌رياورزی در سراسر عمر زبان‌ فارسی‌ دری‌ مورد اعتراض‌ گويندگان‌ بوده‌، هيچ‌ كس‌ بهتر از حافظ‌ به‌ آن‌ نپرداخته‌ است‌. به‌ حالت‌ بغض‌ می‌گويد:
آلودگی خرقه‌ خرابی جهان‌ است‌... يا: عجب‌ گر آتش‌ اين‌ زرق‌ در دفتر نمی‌گيرد ...

✍🏼 دکتر محمدعلی اسلامی نُدوشن
📚 #کتاب تأمل در حافظ، دیباچه

🔰 "دیوان حافظ" تاریخِ مقطرّ ایران است. از حافظ هرجا حرفی به میان آید خود به خود کنجکاوی برانگیخته می‌شود، زیرا دیوان او عصاره‌ی سرگذشتِ ایران و "نقد حالِ" ماست. پس از ششصد سال، هنوز هم سُخنگوی مای الکن است و جواب‌دهنده به فالِ همیشگی‌ای که در ضمیر ما خلجان دارد.

✍🏼 دکتر محمدعلی اسلامی نُدوشن
📚 #کتاب ماجرای پايان‌ناپذیر حافظ

منبع: کانال دکتر اسلامی نُدوشن
۲۰ مهرماه روز بزرگداشت #حافظ
#ایده_ایران
در «جریان» باشید.
@Jaryaann_
وقتی از «عملیات نظامی» برای پاسبانی از «ادبیات #فارسی» و «دفاع از سرزمین» برای «دفاع از فرهنگ» در نگاه و اندیشه احمدشاه مسعود می‌گوییم یکی از مصادیق آن همین نشست‌های شعرخوانی او با فرماندهان‌ و سربازان‌اش است. مسعود در این‌جا شعری از شاعر افغانستانی، محمد اسحق فایز را برای یاران می‌خواند و تفسیر می‌کند:

شب است و چشم ما همی چو چشم انتظارها
ستاره می‌کند به شب یگان‌یگان شمارها

ز اشک شسته دامنم، ز آهِ پر سوز و درد
نشسته بسترم چنین به دامن شرارها

خزف گهر شود اگر به آب همتم رسد
چو باغ پر درخت که در حلول نو بهارها
.
و بعد شعر را شرح می‌دهد که همت من آنقدر بلند است که اگر خَزَف (ظرف گِلی) بی‌مقدار، به آب همت من نزدیک شود مثل قطرات باران در درون صدف، به گهر تبدیل می‌شود.

مسعود حتماً‌ در مبارزات خود اشتباهاتی هم داشت اما او را یکی از بهترین فرماندهان جنگ‌های چریکی در قرن بیستم می‌دانند، چریکی که اهل شعر و عاشقی بود، مبارزه‌اش برای زندگی، صلح و فرهنگ بود و همت بلند، سخت‌کوشی و امید را برای هم‌رزمان‌اش تفسیر می‌کرد.

صدیقه مسعود، همسرش در کتاب «احمدشاه مسعود» که توسط شکیبا هاشمی و ماری فرانسواز کولومبانی گردآوری شده، درباره او روایت می‌کند:
«مسعود به اشعار سیمین بهبهانی علاقه داشت ... اغلب اوقات ناامید به خانه می‌آمد و می‌پرسید: "پری آیا فکر می‌کنی من جنگ را دوست دارم؟ آیا گمان می‌کنی من در روح و روانم یک جنگجو هستم؟ من از جنگ متنفرم؛ از آزار یک حیوان متنفرم چه رسد به بدرفتاری با یک انسان. تصورش را بکن گمان می‌کنی که روزی برسد که ما زندگی طبیعی داشته باشیم؟" (درآخرین دیدار) ... از صنوبر خواست برایمان چای بیاورد. بعد به نوبت با احمد، فاطمه، مریم، عایشه، نسرین، زهره (فرزندان مسعود) و با بچه‌های صنوبر فیلم گرفتیم. زیر درختان، هوا عالی بود. پایان تابستان بود و پایان زندگی او.»

او دو روز پیش از حملات ۱۱ سپتامبر و به دنبال آن حملات آمریکا و ناتو به افغانستان و تشکیل دولت جدید افغانستان، بر اثر انفجار انتحاری دو مرد تروریست که خود را خبرنگار معرفی کرده بودند، ترور شد تا کرز‌ی‌ها و غنی‌ها در افغانستان قدرت را در دست بگیرند و پس از سال‌ها ناکارامدی، فساد و قوم‌گرایی، در چنین بزنگاهی با همراهی زلمی خلیل‌زاد، افغانستان را دودستی و بی‌هیچ مقاومتی تقدیم برادران پشتون خود (طالبان) کنند؛ در حالی‌که احمدشاه مسعود پس از سال‌ها مبارزه با شوروی، بدون هیچ پشتیبانی خارجی، چندین سال در برابر طالبان ایستاد و حتی در اوج قدرت طالبان نگذاشت سه استان پنجشیر، تخار و بدخشان به دست آن‌ها بیفتد. مسعود را برای همین مقاومت و جسارت‌اش «شیر دره پنجشیر» می‌خوانند. رابین رافائل، معاونت امور خاوری وزارت خارجه آمریکا در سال ۱۹۹۸، در دیداری به مسعود پیشنهاد کرده بود که اسلحه را زمین بگذارد و تسلیم طالبان شود که در آن سال‌ها بیش از ۹۰ درصد خاک افغانستان را در کنترل خود داشتند. احمدشاه مسعود با سرسنگینی به رافائل می‌گوید که مادامی که پنجشیر را در دست دارد، هرگز تسلیم نخواهد شد.

اگرچه جای خالی مسعود این روزها بیش از همیشه احساس می‌شود اما اکنون نیز از معدود مناطقی که هنوز در برابر طالب‌ها ایستاده‌ و تسیلم آن‌ها نشده «پنجشیر» است. احمد مسعود (فرزند احمد شاه مسعود) اکنون به پنجشیر رفته است و گفته می‌شود او به همراه امرالله صالح، از هم‌رزمان و سربازان احمدشاه مسعود که اعلام کرده است که تحت هیچ شرایطی با طالب کنار نخواهد آمد، قرار است ائتلاف ضدطالبان تشکیل دهند.

⚡️محمد اسحق فایز در ادامه همان شعر که مسعود می‌خواند، سروده است:
هزار رستم یل است در این بلاکشیده خاک
ز هفت‌خان زندگی، گذشته هفت بارها

سیاوشی که خون او به تیر خاک زنده است
فغان همی کند، فغان ز خون چشمه سارها

رستم در #شاهنامه و اسطوره‌های ایرانی، کهن‌الگوی پاسبانی و مراقبت از ایران‌زمین و ایرانیان بوده است؛ نمادی که به واسطه #تداوم_فرهنگی در طول تاریخ بارها و به شیوه‌های گوناگون در #ایران_فرهنگی بازتولید شده است، مانند احمد شاه مسعود، که یکی از همان «هزار رستم یل در این بلاکشیده خاک» بود. آیا حالا در نبود او، از میان نزدیکان او، و از دیار او «پنجشیر»، رستم دیگری به دادخواهی او و دیگر افغانستانی‌هایی که در این سال‌ها چون «سیاوش» مظلومانه کشته شدند، برخواهدخاست؟

در «جریان» باشید.
@Jaryaann
Forwarded from روزآروز
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬 امروز روز بزرگداشت #فردوسی است. در این ویدئو پنج نقطه تاریخی را نشان داده‌ایم که #شاهنامه با #سیاست پیوند خورده است. ببینید! 🎧 👆
@roozArooz_media
✔️هم اروپایی هستم و هم ترکیه ای،هم سکولار و هم دنباله‌رو مدرن فرهنگ اسلامی🔻

🔸اورهان #پاموک، نویسنده ترکیه‌ای برنده نوبل #ادبیات در جدیدترین مصاحبه‌اش از مقایسه « #شاهنامه » #فردوسی و «شاه ادیپ» سوفوکل و تاثیر این دو اثر کلاسیک بر رمان جدید خود «زنی با موهای قرمز» صحبت کرده است.به گزارش ایسنا، «اورهان پاموک» نویسنده رمان‌هایی چون «برف»، «نام من سرخ» و اخیرا «زنی با موهای قرمز» است که سال ۲۰۰۶ جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد. او علاوه بر این‌ها چندین کتاب دیگر در زمینه مقاله و آثار غیرداستانی درباره کشورش ترکیه منتشر کرده که اکثرا در مجله «نیویورکر» به چاپ می‌رسند.پاموک از جمله چهره‌هایی است که بارها به خاطر صحبت کردن درباره آزادی بیان از سوی دولت ترکیه مورد انتقاد قرار گرفته و حتی پایش به دادگاه باز شد. نسل‌کشی ارمنی‌ها و رویکرد ترک‌ها در مقابل کردها از دیگر مباحث حاشیه‌داری است که این نویسنده به آن‌ها می‌پردازد. اورهان پاموک ۶۵ ساله چند هفته پیش جدیدترین رمانش یعنی «زنی با موهای قرمز» را روانه بازار کرد. داستان این کتاب درباره یک چاه‌کن و شاگردش در شهری خارج از استانبول است که روابط‌شان به هم می‌خورد. «پاموک» در این رمان هم به موضوعاتی چون تاریخ ترکیه، فاصله بین جامعه شهری و روستایی و روابط بین نسل‌ها پرداخته است.

🔸شباهت‌هایی داستانی با «شاه اُدیپ» سوفوکل دارد که درباره کشته شدن پدر توسط پسر نوشته شد و همین‌طور با «شاهنامه» قصه حماسی فردوسی - شاعر پارسی - هم ارتباط دارد. «شاهنامه» داستان رستم و سهراب و نقطه مقابل «ادیپ» است چون این بار پسر است که به دست پدر کشته می‌شود. داستان یک پسرکشی است. این‌ها متون معیار تمدن‌های غربی و اسلامی هستند. می‌دانید من هر سال، یک ترم در دانشگاه کلمبیا تدریس می‌کنم و بالای کتابخانه «باتلر» این دانشگاه با حروف بزرگ نام «سوفوکل»، «ارسطو»، «افلاطون» و «شکسپیر» دیده می‌شود. کلمبیا در تدریس کلاسیک‌ها خوب کار می‌کند. از خودم پرسیدم: پس آثار کلاسیک و شرقی چه می‌شود؟ چیزی برای مقایسه با «شاه ادیپ» چه؟ ما تمایل داریم «ادیپ» را با فردپرستی پیوند دهیم چون او پدرش را می‌کشد و آن‌ها هنوز به او احترام می‌گذارند. ما تمایل داریم رستم را، پدری که پسرش را می‌کشد، به تمرکز قدرت و استبداد وابسته بدانیم. چرا؟ چون تمام متن «شاهنامه» فردوسی حول محور توجیه کردن پدری (رستم) است که پسرش (سهراب) را به قتل می‌رساند. ما به «ادیپ» احترام می‌گذاریم، رنج او را با مهربانی درک می‌کنیم. وقتی او را می‌فهمیم، به تخطی او هم احترام می‌گذاریم. من می‌خواستم درباره این چیزها بنویسم - پدرها، پسرها، فقدان پدرها، تنهایی پسرها.


🔸من هم اروپایی هستم و هم به ترکیه تعلق دارم. هم یک سکولار هستم و هم به نوعی دنباله‌رو مدرن فرهنگ اسلامی. آدم مذهبی نیستم، اما به آن تمدن تعلق دارم. در همین راستا، به اروپایی بودنم افتخار می‌کنم و شاید اوایل ۲۰۰۰ بیهوده وقتم را تلف می‌کردم تا از ورود ترکیه به اتحادیه اروپا دفاع کنم. زمان خوبی بود، مسائل به سمت غلط پیش رفته و حالا دیگر ترکیه یک کاندیدای جدی تلقی نمی‌شود و با اروپا سر جنگ دارد. از این بابت خیلی متأسفم.


🔸من خبرهای کودتای ترکیه را از طریق رسانه‌ها دنبال می‌کردم. وقتی ساعت ۹:۲۰ کودتا شروع شد، داشتم اخبار را از طریق رسانه‌ها، اینترنت و بیشتر از تلویزیون می‌دیدم. گیج و وحشت‌زده اخبار را تماشا می‌کردم. تا ساعت ۳ صبح که فهمیدم کودتاچیان نظامی موفق نشدند ادامه دادم و بعد یک قرص خواب‌آور خوردم. خیلی عصبی و بهت‌زده بودم و دیدم خوابم نمی‌برد. فوق‌العاده خوشحال شدم که کودتا بی‌سرانجام ماند. از افراد شجاعی که به خیابان‌ها رفتند تا تانک‌ها را متوقف کنند، خیلی سپاسگزارم. این‌ها مثل من و شما و به معنای اروپایی و غربی کلمه آزاداندیش نبودند، بلکه مردمی بودند که از «اردوغان» یا حزب و دموکراسی او حمایت می‌کردند. آن‌ها از ارزش‌های لیبرال من دفاع نمی‌کردند، اما به طور غیرمستقیم مدافع دموکراسی ترکیه‌ای شدند. با گذشت یک سال دیگر آن حس را ندارم. از آن افراد سپاسگزارم اما دولت از کودتای نظامی برای حذف کردن اکثر لیبرال‌ها استفاده کرد. اکثر آن‌هایی که به دولت انتقاد داشتند، از ادارات دولتی بیرون انداخته شدند. ۴۰ هزار نفر در زندان‌ها و ۱۴۰ روزنامه‌نگار محبوس هستند. نوشتن آثار داستانی در ترکیه مشکلی ندارد، اما اگر مثل روزنامه‌نگارها و منتقدان سیاسی وارد حوزه سیاست شوی، دچار دردسر می‌شوی ...

telegram.me/sahandiranmehr