سیوپنج:
«چرا سیمین معتمدآریا تمام قد از سینمای دهه شصت و هفتاد دفاع کرد؟
به تازگی بخشی از یک گفت و گوی بلند از سیمین معتمدآریا در فضای مجازی بازنشر شده و جنجال هایی را در پی داشته است. او در این گفت و گو عامل پیشرفت سینمای دنیا سه عامل سکس و خشونت و الکل خوانده است؛ موضوعی که قاعدتاً درست نیست، چرا که اگرچه برخی فیلمهای مهم تاریخ
سینما از چنین عناصری برخوردارند اما واقعیت آن است بخش اعظمی از شاهکارهای
سینما متکی به این سه عامل نیستند و در بسیاری از آنها اساساً این سه عامل را نمی بینیم. به عنوان نمونه در آثار برگمان هیچ کدام از عوامل نقشی ندارند.
او با این مقدمه، تاکید می کند در دهه شصت این سه عامل از سینمای ایران حذف شد و یک سینمایی شکل گرفت که خود در کنار هالییود یک سینمای مدل شد و عامل موفقیت را حذف این سه عامل می خواند.
آنچه باعث خشم عمومی شد اما نه این تعابیر، بلکه سفید نشان دادن مطلق عملکرد مدیران دهه شصت و آغاز دهه هفتاد سینمای ایران است. این دوره معادل دوران مدیریت فخرالدین انوار و سید محمدبهشتی بر معاونت سینمایی و بنیاد فارابی است.
آنچه باید در نظر داشت این است که مصاحبه کننده در این ویدیو فخرالدین انوار رئیس وقت سینمای ایران در دهه شصت است که در مجموعه آرته در حال بازآرایی تاریخ
سینما به شیوه مطلوب و در جهت تایید خود و همکارانش است و در این زمینه از چهره های همسو نظیر معتمدآریا و رخشان بنی اعتماد کمک گرفته است.
معتمدآریا در تایید مدیریت این گروه به ساخت فیلم هایی چون نار و نی، ناصرالدین شاه آکتور
سینما و باشو غریبه کوچک اشاره می کند. او درباره نار و نی درست می گوید. این فیلمی است که به عنوان الگوی مطلوب از سوی تیم سیدمحمد بهشتی ساخته شد؛ گروهی که ایده شان این بود که عرفان فرم دینی هنر است و نار و نی نیز قرار بود این مدل را روایت کرد. نار و نی اما هم از سوی منتقدین جدی گرفته نشد، هم در جشنواره موفقیت چندانی به دست نیاورد و هم در گیشه شکست سختی خورد!
فیلم ناصرالدین شاه آکتور
سینما به اذعان بهشتی با فیلمنامه کاملاً متفاوت است و محسن مخملباف با فریب مدیریت فرهنگی دهه شصت و هفتاد توانست فیلم را بسازد و اساساً اعتبارش متعلق به این گروه نیست. یا فیلم باشو غریبه کوچک که با سرمایه کانون پرورش فکری کودکان ساخته شد، سالها توقیف بود و با تلاش شخص بیضایی رفع توقیف شد. بنابراین این چه ارتباطی با مدیریت دهه شصت دارد؟
از قضا بیضایی روایت های متعددی از تلاش مدیریت دهه شصت برای حذف و بی اعتبار کردنش در خاطراتش مطرح کرده است. نمونه این خاطرات تلخ را در خاطرات کیمیایی، مهرجویی، سینایی و همه چهره های شاخص
سینما می بینیم که یا فیلم هایشان در آن دوران توقیف شده یا با دست اندازهای فراوان برای ساخت فیلم مواجه شدند و فیلم هایشان به دست توسط آن گروه سانسور شد.
در همان دوران بسیاری از هنرمندان شاخص ما و به خصوص هنرمندان زن از سعید راد تا سوسن تسلیمی مجبور به جلای وطن شدند. برخی نظیر داوود رشیدی ممنوع الفعالیت شدند که در نهایت علی حاتمی که او نیز جزو مغضوبین مدیریت
سینما در دهه شصت بود، از اختلاف میان مدیران سینمایی در ارشاد و تلویزیون استفاده کرد و آنها را برای پروژه سریال هزار دستان به تلویزیون برد.
آیا معتمدآریا از این مسائل ناآگاه است. نه این بازیگر همچون گروهی دیگری از بازیگران، کارگردان ها، فیلمبرداران و... رشدشان را مدیون مدیران دهه شصت می دانند که با خالی کردن صحنه از نسلی، جا را برای آنها باز کردند و در روایت تاریخی شان به این شکل به آن مدیران ادای دین می کنند.»
https://www.instagram.com/p/ChJ0afRpsTx/#سینما