بریده‌ها و براده‌ها

#ترور
Channel
Blogs
News and Media
Education
Psychology
PersianIranIran
Logo of the Telegram channel بریده‌ها و براده‌ها
@bbtodayPromote
7.84K
subscribers
19.9K
photos
6.22K
videos
44.5K
links
you are not what you write but what you have read. رویکرد اینجا توجه به مطالب و منابع مختلف است بازنشر مطالب به معنی تایید و موافقت یا رد و مخالفت نیست! https://t.me/joinchat/AAAAAEBnmoBl2bDScG2hOQ تماس:
Forwarded from MMMojahedi 🍀 محمدمهدی مجاهدی (🍀 MMMojahedi)
هربار ملت ایران حل‌مسائل کشور را بر مدار مروت و مدارا دنبال کرد، توطئه‌های خارجی و واکنش‌های داخلی مانع شد، مثل گنجاندن ایران در محور شرارت و الغای برجام.⁧ #ترور ⁩ در بیروت و تهران احیای توسعه بر مدار مدارا و مروت را هدف گرفته و پاسخی دشوار و سنجیده مرکب از دلیری و دوراندیشی می‌طلبد.
@mmojahedi
ظاهرا امارت اسلامی طالبان تنها دولتیست که ‎#ترور_کرمان را عملیاتی تروریستی ندانسته است.
سوال: چند نفر از سمپات‌های طالبان اکنون بی شناسنامه، بدون مجوز و همین جوری آزاد و رها در کشور تردد می‌کنند؟ افتادین دنبال تین‌ایجرهایی که واکنش هیجانی داشته اند، خطر اصلی یادتان رفت؟

https://twitter.com/Amir_Galavani/status/1742981059543994676
سعید حجاریان: (در اشاره به شعار مرگ بر #روحانی خودسرها در راهپیمایی 22بهمن)

واژه #خودسر تعارف است، همه متصل‌اند! یک روز #ترور، یک روز #آتش‌زدن، یک روز #شعار. ۲۲بهمن۹۹
https://twitter.com/Saeedhajjarian/status/1359918079086649345
💢 ترور اخیر، عبرت‌ها، بصیرت‌ها
#ترور_۷_ آذر_۱۳۹۹
اردشیر منصوری

هر گونه «ترور» ناپسند، تأسف‌آور و محکوم‌کردنی است، اما درس‌آموختۀ مشاهدۀ زنجیرۀ ترورها چیست؟ اکنون تحلیل و موضع‌گیری عاقلانه چه می‌تواند باشد؟ کدام دستگاه‌ها باید چه اصلاحی در نگاه و رفتار ایجاد کنند تا تصمیمی معقول برای قطع زنجیرۀ ترورها اخذ گردد؟

🔸یک؛ قبح ترور
ترور نشانۀ ضعف است؛ هم ضعف تروریست، هم آن که آماج ترور است؛ هم جامعه محلی و هم جهانی که ترور در آن رویه‌ای جاری است. چه بد جهانی که در آن سرمایه‌های هنگفت مالی و هوش‌های برتر در اموری مانند طراحی و تهیۀ تجهیزات ترور، آموزش عوامل ترور، و در مقابلْ کشف و خنثی‌سازی ترور، و در مقابلِ آن خواندن دستِ کاشفان ترور و نقشه‌ریزی برای دور زدن آنها و ساخت سازمان‌های متعدد و عریض‌و‌طویل برای اقدامات پیچیدۀ اطلاعاتی و ضداطلاعاتی برای موفقیت در ترور یا جلوگیری از آن و یا کشف عاملان پس از وقوع ترور و به‌سزای‌خود‌رساندنِ آنها و سپس زنجیرۀ «انتقام‌های سخت» و ترورهای تازه، صرف می‌شود.
جنگ بد است و تبلور بقای سبعیت در جانورِ هوشمندِ «تکامل‌یافته‌ای» مانند انسان! فرگشت یا تکامل واژه‌ای در نظریۀ داروینی است برای توضیح سیر تحول زیست در طول تاریخ که انصافاً به دلیل قدرت‌تبیینش نادیده گرفتنی نیست. اما حیفا و حسرتا که رشد اخلاق و عبور از شیوه‌های گوناگون اِعمال خشونت علیه هر موجود زنده و از جمله هم‌نوع، در این ایستگاه از «تکامل» بشر مشاهده نمی‌شود. توسل به همۀ شیوه‌های کشتن، به دلایل واهیِ عقیدتی، ایدئولوژیک، نژادی و زیاده‌خواهی مالی مذموم است و خلاف مقتضیات کمال. اما جنگ کلاسیک که در آن هزینه به شهر و زیستگاه مردم عادی و بی‌دفاع کشیده نشود، تحمل‌کردنی‌تر از ترور است که در دل منطقۀ مسکونی رخ می‌دهد و آرامش را از شهروند عادی و آسیب‌پذر می‌ستاند.
اکنون چه درس‌های باید گرفت که متأسفانه نمی‌گیریم؟
🔸 دو؛ عبرت‌ها و درس‌ها
۱) تا زمانی که بشر مجبور است در ساختار «دولت-‌ملت» مدرن زندگی کند (که امید است روزی این ساختاربندی تغییر یابد) و تا هنگامی که توطئه علیه دیگر ملل متأسفانه وجود دارد، گویا برای تأمین امنیت شهروندانِ یک دولت-ملت وجود دستگاه‌های اطلاعاتی اجتناب‌ناپذیر است.
۲) تجربۀ جوامع موفق نشان از ضرورت تفکیک کار «نظامی» از کار «اطلاعاتی-امنیتی» دارد؛ رویکرد و مأموریت نظامیان شناسایی تهدید خارجی و مقابله با «دشمن» متجاوز به سرزمین است؛ و در مقابلْ کار سرویس اطلاعاتی رصدِ فسادهای محتمل رخنه کرده در نهادها و سازمان‌های داحلی یک کشور و کشف مخاطرات داخلی علیه منافع ملی است.
۳) در این مختصر، نمی‌توانیم به این رسیدگی کنیم که به نفع یک کشور و به نفع یک دستگاه نظامی مانند سپاه پاسداران آیا این است که سازمان اطلاعاتی داشته باشد یا نه، اما حال که چنین چیزی به هر دلیل به‌وجود آمده است، کاش نوعی تقسیم کار صورت پذیرد. یعنی کاش کار رسیدگی به مسائل منتقدان و مخالفان داخلی به وزارت اطلاعات که اصلاً کوچک و ناقابل نیست سپرده شود، در عوض نگاه سازمان اطلاعاتی سپاه پاسداران به سوی توطئه‌های خارجی باشد. به نظر می‌رسد اگر اطلاعات سپاه توانِ مصروف شده برای کشف و بعضاً ارعاب مخالفان و منتقدان و متفکرانِ غیرخودی‌پنداشته و احزاب و اقلیت‌ها و اعتصاب‌کنندگان و کاندیداهای انتخابات‌های مختلف و حتی مدیران ارتقاء گیرنده در سلسله مراتب اداری کشور را صرف رصدِ تهدیدهای واقعیِ بیرونی و مثلاً اسرائیل می‌کرد، شاید کمتر شاهد ترکیدن هر از چندگاه «ترقه‌ها»ی بزرگ و کوچک در کشور و به بارآمدن خسارت‌های مالی و انسانی بودیم.
۴) کاش کارِ پیشگیرانۀ معقول‌سازیِ روابط با جهان، و مسئلۀ مذاکره به مثابۀ ارتقاء عزت و منزلت بین‌المللی ایران، تحت تأثیرِ ضعفِ تحلیلِ ترور اخیر به حاشیه رانده نشود. کاش رسانۀ رسمی وارد تکرار بازی با احساسات برای افروختن آتش جنگ، و تشدید زنجیرۀ خشونت به جای عقلانیت و عزتِ معطوف به صلح نشود. کاش از فقدان‌های دلخراش سردارها و مشتشارها و مدیران و فناوران کشور عبرت بگیریم. کاش بدانیم رجزخواندن برای انتقام سخت، شیوۀ مرضیۀ حفظ روحیه و احیای عزت ملی نیست. کاش بدانیم در کنار تصمیم‌های سنجیده برای بالا نگاه داشتن توان دفاعی که مستلزم برخورداری از حد معقولی از سلاح است، باید توان دیپلماسی را نیز بالا نگاه داشت و این کار را به‌طور سنجیده باید به دستگاه دیپلماسی سپرد.
🔸 دولت روحانی حتی از نگاهِ حامیانش امروز از جهاتی درخور نقد و شاید ملامت باشد، اما تیم دیپلماسی‌ این دولت در مقیاس 40 سال گذشته بالنسبه قوی‌ترین است. به جای دعواهای جناحی، بیاییم و با بهره‌گیری از توانِ دستگاه دیپلماسی کشور و تقسیم کار درست بین دستگاه‌های نظامی، اطلاعاتی و دیپلماسی، زنجیرۀ ترورها را بگسلیم.
@ardeshirmansouri
نکته قابل توجه در اخبار اغلب رسانه های #چینی درباره #ترور #شهید_محسن_فخری_زاده، اشاره به #اسرائیل به عنوان مظنون نخست این جنایت است.
https://twitter.com/vafaei_hamed/status/1332384649285431298
‏سردار حسین علایی: باید دید چه ضعفی در ساختار و ساز و کارهای دستگاه های امنیتی ایران وجود دارد که علیرغم محتمل بودن ترور افرادی مانند شهید ‎#فخری_زاده و پیش بینی محافظ برای آنها باز هم عملیات ‎#إسرائيل موفق می شود!
‏این ‎#ترور نشان می دهد که واکنش های عملیاتی و دیپلماتیک ایران در برابر این ترورها بازدارنده نبوده است. امید است شهادت دکتر فخری زاده موجب انهدام تشکیلات اطلاعاتی و عملیاتی اسرائیل در داخل ایران شود و جمهوری اسلامی بتواند بر صهیونیست ها در این زمینه مسلط شود.

‏اسرائیل تا کنون برای مقابله با برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران تمام ظرفیت های اطلاعاتی، امنیتی، سایبری، عملیاتی و دیپلماتیک خود را بکار گرفته است و باید احتمال داد که این برنامه ادامه خواهد یافت.
‏روش ترور رئیس سازمان پژوهشی و نوآوری وزارت دفاع مشخص می سازد که ساختار عملیاتی اسرائیل در ایران بسیار مجهز و پیشرفته و متکی بر اطلاعات دقیق است.
https://twitter.com/RoozbehAlamdar1/status/1332378746372943873?s=19
‍«خدمت یا آدمکشی؟ مسئله این است!»


بنا بود بر روی گلوله واژۀ «مجازات» حک شود و بر روی پوکه واژۀ «کمیته». وقتی یکی از افرادشان در وقت و ساعتی نابگاه در کوچه و پس‌کوچه‌ای ماشه را می‌چکاند و یکی از خائنان را می‌کشت فقط کافی بود نظمیه گلوله را از تن مقتول درآورد و پوکه را در محل جنایت پیدا کند: «مجازات» و «کمیته» روی هم می‌شد: «کمیتۀ مجازات»؛ این مهر و امضای تروریست‌ها بود! آرزو داشتند نام «کمیته» تن خائنان را چنان بلرزاند که دست از خیانت بردارند!

در تاریخ عصر جدیدِ ایران یکی از معروف‌ترین گروه‌های سرّی و تروریستی «کمیتۀ مجازات» است. صد سال پیش در واپسین سال‌های قرن گذشته (۱۲۹۵-۱۲۹۶)، گلوله‌های این گروه شماری از مردان سرشناس را از پا درآورد. معروف‌ترین ترورشان قتل اسماعیل‌خان، رئیس انبار غلۀ تهران بود. اما دلیل این آدمکشی‌ها چه بود؟

کمیتۀ مجازات پس از اسماعیل‌خان، فرد دیگری به نام متین‌السلطنه را که روزنامه‌نگارِ هوادار اسماعیل‌خان بود به قتل رساند و بیانیه‌ای صادر کرد. در این بیانیه آمده است: «هموطنان، متین‌السلطنه کشته شد!... ما جامعه را از وجود این عنصر پاک کردیم تا برای سایر اشخاص خیانت‌پیشه سرمشق باشد و شاید رویۀ خود را عوض کنند.» در ادامۀ بیانیه بندی آمده که جان کلام کمیته است: «هموطنان، عشق به وطن یک موهبت بزرگ طبیعی خدادادی است وقتی دیده شده حیوانات و چارپایان نیز بدون توجه به مخاطرات عظیم از مسکن و مأوای خود تا پای جان دفاع کردند، ولی در جلوی چشم خود می‌بینیم افرادی با هزاران حیله و نیرنگ صندلی‌های صدارت و وزارت را به چنگ می‌آورند بدون اینکه کم‌ترین علاقه‌ای به سرنوشت ملت و چگونگی احوال مملکت خود داشته باشند. ولی به محض اینکه فردی با تمهید مقدمات یا از طریق سیاسی یا توسل به جهات مذهبی زمام امور را به دست گرفت اولین هدف او این است که نقش وطن‌فروشی را به خوبی ایفا کند.»

نکتۀ تأمل‌برانگیز در اعترافات اعضای کمیته این است که آنها گاهی در مورد قتل یک نفر اتفاق نظر نداشتند؛ فردی کشته می‌شد و برخی از اعضای کمیته به اعضای دیگر اعتراض می‌کردند که آن فرد نباید اعدام می‌شد! برای مثال منشی‌زاده، عضو پایه‌گذار کمیتۀ مجازات در اعترافات خود می‌گوید، وقتی منتخب‌السلطنه، خزانه‌دار دولت، به قتل رسید (نهم تیر ۱۲۹۶)، بیشتر اعضای کمیته دلخور و متعجب بودند! و مسئله زمانی بغرنج می‌شود که بدانیم منتخب‌الدوله که به قتل رسید، تحصیل‌کردۀ خارج، مسلط به چند زبان و متخصص در امور مالی بود و بسیاری او را انسانی امین و درستکار می‌دانستند!

اگر قصد اصلی کمیتۀ مجازات این بود که در جامعه رعب ایجاد کند، موفق شده بود. اما چه کسی از این رعب بهره می‌برد؟ همان افراد فاسد از این رعب بهره می‌بردند و جالب اینکه مدتی باب شد افراد مختلف نامۀ تهدیدآمیز به اسم «کمیتۀ مجازات» دریافت می‌کردند! اگر کسی می‌خواست عده‌ای را از فلان اداره بیرون کند، نامه‌ای تهدیدآمیز به اسم کمیته به رئیس آن اداره می‌نوشت و می‌گفت فلان افراد باید اخراج شوند.

مرداد ۱۲۹۶، اعضای اصلی کمیته بازداشت شدند (منشی‌زاده، ابوالفتح‌زاده، مشکاةالممالک، عمادالکُتاب و ارداقی). اما رعب همچنان وجود داشت، زیرا کسی نمی‌دانست تعداد اعضای کمیته چند نفر است، گمان می‌شد کمیته هزاران عضو دارد، در حالی که اعضای اصلی آن انگشت‌شمار بودند و عده‌ای تروریست نیز دورادور با گروه همکاری می‌کردند. در نهایت هیچ‌یک از اعضای کمیته اعدام نشدند. دو نفر اصلی، منشی‌زاده و ابوالفتح‌زاده به کلات نادری تبعید شدند و در مسیر انتقال به آنجا با این ادعا که قصد فرار داشتند به قتل رسیدند.

کمیتۀ مجازات در نهایت کارنامۀ تیره‌ای از خود بر جا گذاشت. جامعه فقط با قتل اسماعیل‌خان که گویا گندم را با بهای اندک به انگلیسی‌ها فروخته بود، همدلی کرد. در مورد سایر اعدام‌های انقلابی حتی بین اعضای کمیته اختلاف‌نظر وجود داشت. اما اگر بخواهیم سابقۀ «تروریسم در سیاست ایران» را بررسی کنیم، قطعاً یکی از گروه‌ها و نقاط ابتدایی و مهم «کمیتۀ مجازات» است.

پی‌نوشت‌ها

یک: جالب اینکه پسر منشی‌زاده، یعنی داوود منشی‌زاده، در دهۀ ۱۳۳۰ یگانه حزب نازیستی تاریخ ایران را با نام «سومکا» تأسیس کرد.

دو: سریال هزاردستان با برداشتی آزاد «کمیتۀ مجازات» را به تصویر کشیده. در سکانسی مأمور نظمیه از مردم می‌پرسد: «وقتی به جانب اسماعیل خان شلیک شد چه می‌کردی؟» همه در پاسخ می‌گویند «خواب بودم» و این جملۀ معروف را بازجو می‌گوید: «جماعت خواب، اجتماع خواب‌زده، جامعه چرتی!» در پیوست ببینید.

سه: از کتاب اسرار کمیتۀ مجازات، نوشتۀ جواد تبریزی بهره بردم.

سریال هزاردستان را در این هشتگ می‌یابید: #هزاردستان

مهدی تدینی

#ترور، #تروریسم، #کمیته_مجازات
@tarikhandishi
‍«شاه‌شکار»


فقط یک گلوله شلیک کرد و همان تک‌گلوله درست به قلب شاه نشست. نه تفنگچی بود و نه نظامی، اما شد «شاه‌شکارِ» تاریخ ایران: میرزارضای کرمانی. وقتی شاه در حرم عبدالعظیم گلوله خورد، با تدبیر امین‌السلطان تظاهر کردند که شاه خراشی سطحی برداشته و او را به تهران رساندند. شاه را به اتاقِ برلیان بردند. اطبای فرنگی آمدند، زخم شاه را گشودند و گفتند: «به این زودی و آسانی کسی نمرده است». کشور آماده می‌شد تا پنجاهمین سال سلطنت ناصرالدین شاه را جشن بگیرد، اما همۀ مقدماتی که برای جشن فراهم آمده بود، شد اسباب عزا. چهل‌ونه‌سالگی سلطنت پنجاه نشد.

برای اینکه بدانیم امین‌السطان چه دولتمرد خوش‌خط‌وخال و نیرنگ‎دانی بود کافی است به یاد آوریم او برای آگاه ساختن ولیعهد، مظفرالدین‌ میرزا که در تبریز بود، چنین تلگرافی برای او فرستاد: «چرا خون نگریم؟ چرا خوش نخندم؟ که دریا فرورفت و گوهر برآمد». قاتل شاهِ شهید در غل و زنجیر بود. میرزارضا هیچ نداشت. زنش که طلاق گرفته بود و دو فرزندش از او جدا بودند و خود هم بی‌پناه و آواره، به حرم عبدالعظیم پناه برده بود. اما عشقی در دل داشت: سخت شیفتۀ سیدجمال‌الدین اسدآبادی بود. همۀ وجودش لبریز از گفتار و کردار سید بود. سید را دو بار در ایران دیده بود و یک بار هم خود به استانبول به پابوس سید رفته بود. وقتی از میرزارضا پس از ارتکاب قتل شاه استنطاق می‌کردند، خود تأکید داشت که ایدۀ قتل شاه را از سید گرفته است، البته نگفت که سید مستقیم به او گفته است «برو شاه را بکش!»، بلکه انگار الهام‌بخش او این جملۀ سید بوده است که به او گفته بود بابت رنج‌هایی که کشیده‌ای انتقام بگیر.

موفق‌ترین و بزرگ‌ترین ترور سیاسی در دو قرن اخیر ایران، همین ترور ناصرالدین شاه است. برای همین جا دارد بپرسیم، میرزارضا چرا شاه را کشت؟ ده سال بعد از مرگ ناصرالدین شاه انقلاب مشروطه رخ داد. چه پیوندی میان این دو رخداد وجود دارد؟ برای اینکه به انگیزۀ قتل پی ببریم چه چیزی بهتر از گفته‌های خود قاتل. صورت استنطاق از میرزارضا در کتاب «تاریخ بیداری ایرانیان» آمده است. میرزا دائم اصرار می‌ورزد که یکه و تنها عمل کرده است و حتی هیچ‌کس از نیت او برای قتل خبر نداشت. دلیل اینکه قصد کرد شاه را بکشد، یک انگیزۀ فردی بود و یک انگیزۀ اجتماعی. میرزا در سال‌های پیش‌تر مدتی طولانی حبس کشیده و شکنجه شده بود و حتی یک بار برای فرار از داغ و درفش، شکم خود را دریده بود. وقتی از او می‌پرسند: «از کجا به خیال قتل شاه شهید افتادید؟» می‌گوید: «از کجا نمی‌خواهد! از کَندها و بندها که به‌ناحق کشیدم و چوب‌ها که خوردم و شکم خود را پاره کردم. از مصیب‌ها که... به سرم آمد. چهار سال و چهار ماه در زنجیر و کَند بودم...»

گویا میرزا پیش از ماجرای تنباکو اطلاعاتی به مقامات داده بود و همین باعث شده بود او را مقصر بدانند و شکنجه‌اش کنند و اعتراف دروغ از او بگیرند. اما میرزا یک انگیزۀ اجتماعی نیز دارد و آن اعتراض به ظلم است. می‌گوید:

«مگر این مردم بیچاره و... اهالی ایران ودایع خدا نیستند؟ قدری پایتان را از خاک ایران بیرون بگذارید، در عراق عرب و بلاد قفقاز و عشق‌آباد و اوایل خاک روسیه هزارهزار رعیت بیچارۀ ایرانی ببینید که از وطن عزیر خود از دست تعدی و ظلم فرار کرده کثیف‌ترین کسب و شغل‌ها را از ناچاری پیش گرفته‌اند. هر چه حمال و کناس و الاغی و مزدور در آن نقاط می‌بینید همه ایرانی‌اند... گوسفندهای شما [= مردم] همه رفتند متفرق شدند... رعیت فقیر و اسیر و بیچاره را در زیر بار تعدیات مجبور می‌کنند که یک مرد، زن منحصربه‌فرد خود را از اضطرار طلاق بدهد و خودشان صدتاصدتا زن می‌گیرند.»

میرزا سرسوزنی تردید نداشت که قتل شاه کار درستی بوده است. وقتی در زنجیر و در انتظار مجازات بود، هر چه می‌خواست می‌گفت. وقتی معتضدالسلطنه از نزدیکان شاه از او پرسید، شاه چه گناهی داشت که او را کُشتی، پاسخ داد: «کدام جرم از این بزرگ‌تر که مثل تو را به خلوت خود راه دهد و با همۀ بی‌ناموسی که در تو جمع است به تو مأنوس شود.» یا وقتی حاج ملک‌التجار رفت از او استنطاق کند بلکه بفهمد آیا همدستی داشته است یا نه. از او پرسید همدستی هم داشتی؟ میرزا جواب داد پنج نفر بودیم. ملک‌التجار ذوق کرد و پرسید اسامی را بگو، میرزا با کلی آب‌وتاب گفت: خودم و سایه‌ام و آلت و دو بیضه‌ام!

پی‌نوشت: در کتاب «تاریخ‌ بیداری ایرانیان»، نوشتۀ نظام‌الاسلام کرمانی، صورت استنطاق از میرزا آمده است (ص ۱۰۰ تا ۱۲۴). تصویر پیوست، بازسازی ترور در روزنامۀ پاریس است.

مهدی تدینی

#ناصرالدین_شاه، #ترور، #میرزارضای_کرمانی #شخصیتها #قاجار
@tarikhandishi
رشته توییت بسیار خواندنی در مورد زوایای تازه فاش شده ترور بختیار و سرنخ های ارتباط موساد با موضوع:

خلاصه اگر با #قتل‌های_زنجیره‌ای مخالفید، باید با #ترور_بختیار، #میکونوس و... هم مخالف باشید؛ زیرا منشأ، شبکه طراحان و مجریان و... یکی است!
ولی اگر مثل #روح_الله_حسینیان، #سعید_امامی را شهید می‌خوانید که حرف دیگری است!!
{تو پرانتز بگم از همین سر نخ به #پایداری برسید!}


https://twitter.com/alirezamajidi66/status/1026823564111036418
بریده‌ها و براده‌ها
باز خوانی این پرونده نیویورک تایمز درباره "محمد شواربه" ، رییس گارد محافظ نصرالله و فرمانده برون مرزی حزب الله توصیه میشود: Hezbollah Appears to Acknowledge a Spy at the Top | By Anne Barnard | Jan. 5, 2015 https://mobile.nytimes.com/2015/01/06/world/m…
تذکر این اتفاق مربوط به سال ۱۳۹۳ (۲۰۱۵) است.

⚠️ زلزله در حزب الله لبنان و پس لرزه‌های آن در ایران!

افشای نفوذ موساد در عالی ترین سطح رهبری #حزب_الله_لبنان اگر موجب ایجاد زلزله سیاسی امنیتی در ایران نشود جای تعجب دارد.

#سید_حسن_نصرالله چند روز پیش اعلام کرد که یک مقام ارشد حزب‌الله #جاسوس #اسراییل بوده است.
این مقام ارشد « #محمد_شوربه » رئیس گارد حفاظت نصرالله و #فرمانده عملیات برون مرزی حزب‌الله بوده.
جاسوسی شوربه برای اسرائیل ۸ سال ادامه داشته و از طریق این عامل نفوذی اسرائیل عملاً همه فعالیت های حزب‌الله و حتی زندگی خصوصی نصرالله را روزانه اسکن می‌کرده است.
اگر بگوییم برای ۸ سال سید حسن نصرالله با همه تشکیلات حفاظت اطلاعاتی که دارد وسط تور اسراییل یا در ویترین اسرائیل زندگی می‌کرده است گزاف نگفته‌ایم که خود درس بزرگی برای همه رهبران منطقه است.
از مهم‌ترین مسئولیت های شوربه این بوده که نقشه‌های عملیات برون مرزی حزب‌الله را برای خنثی شدن در اختیار #موساد می‌گذاشته است.
رسانه های لبنانی گزارش کرده‌اند که وی حتی توانسته یک شبکه جاسوسی را درون خود حزب‌الله سازماندهی کند.

پنچ سال پیش بعد از ترور عماد مقنیه مقاله‌ای در روزنامه ‌«اعتماد» منتشر شد با تیتر "چه کسی #حاج_رضوان را فروخت" که انعکاس وسیعی در روزنامه های منطقه داشت و پر خواننده‌ترین مقاله الحیات لندن برای یک هفته بود.

حاج رضوان نام مستعار عماد مقنیه در ایران بود که آمریکا و اسراییل برای سی سال دنبال ردی بودند تا او را شکار کنند. مقنیه در میهانی سالگرد انقلاب در دمشق شرکت کرد و هنگامی که سوار پاجرو پارک شده خود شد بمبی در انتظار او بود.
تا سه چهار روز کسی نمی دانست شخص کشته شده کیست؟
تا اینکه حزب‌الله رسما اعلام کرد که مقنیه #ترور شده است.
اکنون معلوم شده جزئیات زمان و مکان حضور او در میهمانی سفارت ایران در دمشق از سوی محمد شوربه به اسرائیلی ها داده شده است.

معضل شبکه های جاسوسی اسراییل در میان اعراب و نیز در میان تشکل‌های سیاسی کشورهای اطراف اسرائیل بحران لاینحلی است که ظاهراً کشورهای عربی با آن کنار آمده و پذیرفته‌اند که هماورد اسرائیل نیستند.
اما جاسوسی ارشد‌ترین فرمانده عملیات برون مرزی حزب‌الله و رئیس گارد حفاظت سیدحسن نصرالله از این نظر حائز اهمیت است که به دلیل اتحاد #استراتژیک ایران و حزب‌الله بی‌تردید رفت و آمدهای بی شمار این جاسوس موساد به ایران شبکه جاسوسی موساد را به ایران گسترش داده است.
اگر ادعا شود که #ایران از اصلی‌ترین سوژه‌های اسرائیل برای جاسوسی است آنگاه احتمالاً می‌توان به ریشه برخی از اتفاقات توضیح داده نشده در ایران هم دست یافت.

الفبای منطق کار دستگاههای اطلاعات و امنیتی بر این اساس چیده می‌شود که اگر محمد شوربه روابط گرمی با ایران داشته که حتماً داشته، به ایران رفت و آمد می‌کرده یا میزبان مقام‌های ایرانی بوده و در جریان همه فعل و انفعال‌های منطقه‌ای ایران بوده می‌توان گفت شبکه‌ای از موساد در ایران وجود دارد که ۸ سال ریشه دوانده است.

بر اساس همان منطقی که سازمان‌های اطلاعاتی امنیتی با آن کار می‌کنند می‌توان احتمال داد چنین شبکه جاسوسی در #تشکیلات وزارت اطلاعات ایران، سپاه قدس، سپاه و بویژه حفاظت اطلاعات سپاه یا حتی قوه قضاییه، بسیج، و در نهایت هیات‌های مذهبی در رفت و آمد به عراق و سوریه شکل گرفته باشد.

برای اینکه فکر نکنیم ادعای فوق مبنی بر جا گرفتن یک شبکه یا شبکه‌هایی از موساد در نهادهای حساس ایران از طریق حزب الله لبنان خواب و خیال است می‌توان به پنج ترور اعلام شده کارکنان #سازمان_انرژی_اتمی ایران اشاره کرد که همیشه به صورت کلی گفته می‌شد کار موساد است اما هیچگاه استنادی برای آن وجود نداشت یا اگر هم وجود داشت کسی آن را جدی نگرفت.
اینکه موتور سواران مسلحی بعد از شناسایی های لازم چند ماهه در اوائل صبح جلو درب منزل کسانی کمین بگیرند که کسی مطلع نیست کارمند انرژی اتمی هستند و آنها را ترور کنند حاکی از وجود یک تشکیلات جاسوسی است که در ایران ریشه دوانده و به موساد تعلق دارد.

لو رفتن فرمانده عملیات برون مرزی حزب الله می تواند سرنخ های مهمی را در اختیار همه انواع تشکیلات حفاظت های اطلاعات ایران بگذارد تا رد این شبکه های کثیف را شناسایی کنند.

#خاکریز_انقلاب

🚩جوان مومن انقلابی
🆔 Channel: @JME_ir
👈 با توجه به اینکه هواداران آقای مصباح در توییتر هشتگ #فدائیان_اسلام را داغ کرده اند، بازخوانی این کار پژوهشی از فرید مدرسی توصیه می شود:

میان نواب صفوی و آیت‌الله بروجردی چه گذشت؟ | فرید مدرسی |چهارشنبه 28 دی 1390


...نواب صفوی اگرچه برای #ترور «احمد کسروی» به ایران آمد و با آیت‌الله «سیدابوالقاسم کاشانی» طرح دوستی ریخت و رفتارهای ضدمذهبی رژیم پهلوی را برنتابید و برای تشکیل «حکومت اسلامی» گام بر‌داشت، اما در این مسیر، آرا و منویات مرجعیت عامه آن دوره (آیت‌الله العظمی حاج‌آقا حسین طباطبایی بروجردی) به مذاقش خوش نیامد. به دفاع از شعائر مذهبی برخاسته بود که مواضع زعیم آن را در تضاد با آن شعائر می‌دید. آنچنان دلخور بود که در اواخر دهه 20، کتابی به نام «راهنمای حقایق» نوشت و با تندترین الفاظ به مرجعیت ناهمسو با خود سخن گفت که بخشی از آن قابل ذکر نبود و نیست:

«تو ای عالم اسلامی، تو ای بی‌وفا، علوم آل‌محمد و معارف الهی تحصیل نمودی، آنگاه که افکارت بدین معارف نورانی پرورش یافت و در گلستان نورانی حق پر و بال یافتی، روش و لباست را تغییر دادی و در صف بدعت‌گزاران و ظالمین قرار گرفته، بی‌رحمانه با جعل قوانین خلاف اسلام و اجرای نقشه‌های دشمنان اسلام، همه روزه بر پیکر اسلام ضربات شدیدی نواختی، تو ای بی‌وفا بشر، ای‌کاش وفاداری را از {...} آموخته بودی؛ تو برای مرجعیت و ریاست خود آنقدر که کوشیدی، به خدا برای حفظ اساس اسلام یک هزارم آن در تمام مدت عمرت کوشش نکردی. به خدا آن گاهی که احساس کوچکترین خطری برای عنوان و مقام دنیای خود کنی، مهیای هر اقدامی و تکفیری و تفسیقی می‌باشی و گرچه به بنیاد مقدس اسلام لطماتی وارد آید، اما اگر در پیش چشمت محصول مصائب انبیا و محمد و آل محمد و محصول خون مقدس حضرت سیدالشهداء حسین‌بن فاطمه(ع) جگرگوشه پیغمبر را آتش زنند، تا جایی که برای شخصیت خود احساس خطر نکنی، باکت نیست و به روی خود نمی‌آوری... تو ای بی‌وفا، اگر در محراب و بر مسند پیغمبر و مرجعیت اسلام هم قرار گرفتی، با دشمنان دنیاپرست اسلام بیشتر تماس می‌گرفتی و مهربان‌تر بودی و با دلسوختگان و فداکاران اسلام و علمای فداکار و دلسوخته و رنج‌کشیده اسلام و اولیاء خدا درشتی و مخالفت نمودی؛ به حدی که برای جنگیدن با آنها و پشتیبانی کردن از دشمنان اسلام به‌خاطر حفظ منافع دنیای خود از عناوین روحانیت و اسلام هم بر علیه آن دلسوختگان اسلام و دین خدا استفاده نمودی. آخ، آخ ای بشر بی‌وفا! به خدا، {...} باوفا، از تو بی‌وفا شریف‌تر است.»(4) او در این کتاب، در فصلی به نام «طریق اصلاح عموم طبقات» به روحانیت می‌پردازد و می‌نویسد: «مراجع تقلید بایستی کسانی که در لباس روحانیت و مرجعیت بوده و صلاحیت این مقام را ندارند و وجودشان ناپاک بوده و در باطن امر دوستان و معاونین دشمنان اسلام و اجنبی‌ها و خائنین هستند، در هر کجا که هستند آنان را به جامعه معرفی نموده و از لباس و هدف مقدس روحانیت بیرونشان آرند، تا اسلام و مسلمین از جنایات مرموز آنان مصون و اساس مقدس روحانیت هم از مفاسد آنها منزه ماند...» در این بخش نواب از مراجع می‌خواهد تا مرجعیت را به شرط آنکه صلاحیت این مقام را نداشته باشند، خلع کنند.»...

http://www.khabaronline.ir/detail/194650/weblog/modarresi