بریده‌ها و براده‌ها

#انقلاب
Channel
Blogs
News and Media
Education
Psychology
PersianIranIran
Logo of the Telegram channel بریده‌ها و براده‌ها
@bbtodayPromote
7.86K
subscribers
19.9K
photos
6.22K
videos
44.5K
links
you are not what you write but what you have read. رویکرد اینجا توجه به مطالب و منابع مختلف است بازنشر مطالب به معنی تایید و موافقت یا رد و مخالفت نیست! https://t.me/joinchat/AAAAAEBnmoBl2bDScG2hOQ تماس:
Forwarded from جریانـ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ یکی از پویش‌ها و نهادهای ناسودبری که پس از فروریختن «رانا پلازا» و در موج #انقلاب_مد و جلب توجه جهانی به آسیب‌های صنعت «مد سریع» (فست فشن) با هدف برقراری #مدپایدار و رعایت حقوق کارگران و مبارزه با استثمار آن‌ها راه‌اندازی شده «لباس‌های تمیز» است.
Clean Clothes Campaign
و
یکی دیگر از این پویش‌ها و نهادها «کارگران پشت برچسب برندها» است.
Labour Behind the Label
که
یکی از پویش‌های آن «کفش‌ات را عوض کن» است.

منبع ویدئو

🔺این پویش‌ها که مصادیقی از #تبدیل_غم_بزرگ_به_کار_بزرگ هستند به دنبال جلب توجه همگانی به وضعیت کارگرانی‌اند که محصولات برندهای معروف صنعت پوشاک را در شرایط دشوار در کشورهای کمترتوسعه‌یافته تهیه می‌کنند تا با فشار افکار عمومی، برندها را ملزم به شفافیت و رعایت حقوق کارگرانی کنند که در اخبار و مجلات مد جایی ندارند و #محذوفان رسانه هستند
یکی از شعارهایی که این پویش‌ها تلاش می‌کنند افکار عمومی جهان از خود بپرسند این است:
«چه کسی لباس/کفش مرا می‌سازد؟»
#whomademyclothes
#ساده‌زیستی #مصرف‌گرایی
#پویش #کنشگری_مدنی #کارداوطلبانه
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
Forwarded from جامعه‌شناسی گروه‌های اجتماعی (فریبا نظری)
♻️ چرا جمهوری اسلامی؟

🖍️سعید معدنی


🔵 سالهاست که نوجوانان، جوانان و میان‌سالان می‌پرسند که چرا مردم در سال ۱۳۵۸ به جمهوری اسلامی رای دادند؟ فقط یک نکته می توان گفت:
"اعتماد کامل به رهبر روحانی انقلاب"

🔹آن زمان اکثریت مردم یا در روستا زندگی می‌کردند و یا اگر در شهر بودند، منش و مرام و فرهنگ روستا - شهری داشتند. لذا شناخت کافی از سیاست و انواع سیستم‌های حکومتی، ضعف‌ها و قوت‌هایشان نداشتند. اکثریت مردم نمی‌دانستند که مثلاً جمهوری دمکراتیک با سوسیال دمکراسی چه فرقی دارد؟ یا تفاوت پادشاهی اسپانیا با پادشاهی عربستان چیست؟ آن‌ها فقط سه جهان کلی را به شکل مبهم می‌شناختند: غرب و غرب‌زدگی، شوروی و شرق کمونیست و حکومت (جمهوری) اسلامی که کامل است و همه‌چیز دارد. به باورشان فقه اسلامی هم سیاست بین‌الملل، هم اخلاق، هم آموزش و پروش و هم راهِ حل‌های اقتصادی و امثالهم در خود دارد. اکثریت معتقد بودند با اجرای فقه و احکام اسلامی در کم‌ترین زمان به سعادت ابدی خواهیم رسید. نه تنها سعادت این دنیا، بلکه سعادت آخرت هم برایشان تضمین شده است.

🔹خاطرم هست در سال انتخاب جمهوری اسلامی چند روز قبل از انتخابات، در محل ما یک کاغذ A4 روی شیشه‌ی مغازه‌ای چسبانده بودند و مثلاً جهت آگاه‌سازی ملّت، همه‌ی حکومت‌ها را در جهان توضیح داده بودند و در قسمت تشریح جمهوری اسلامی همه‌چیز به شکل متعالی در جای خود قرار داشت و برتر از سایر حکومت‌ها بود. وقتی این متن را می‌خواندم حسرت می‌خوردم که چرا من چند ماهی سن‌ام کم است و نمی‌توانم به جمهوری اسلامی رای بدهم. وقتی دوستانم که یکی دو سالی از من بزرگ‌تر بودند و به حوزه‌ی رای‌گیری می‌رفتند تا به جمهوری اسلامی رای دهند، غصّه خوردم و با حسرت دم در مسجد آنها را نگاه می‌کردم. یکی دو سالی نگذشت که بخشی از جوان‌های آن نسل به مخالفت با جمهوری اسلامی برخاستند و زندانی شدند و بعضاً مدافعان نظام را کشتند و خود متواری یا کشته شدند.

🔹در کنار عامل اعتماد کامل قلبی به رهبر انقلاب، و عدم شناخت کافی از جهان سیاست، عامل سومی هم وجود داشت؛ و آن حضور تحصیل‌کردگان و غرب‌دیده‌ها در کنار و همراه رهبر فقیه انقلاب بود که مردم را تشویق به رای دادن می‌کردند و اکثریت بی‌سواد و یا کم‌سواد آن دوران با خود فکر می‌کردند که این متخصص‌های کراواتی، جهان و پیچیدگی‌های آن را بهتر از مای روستایی یا شهری کم‌سواد می‌شناسند. لذا به آن‌ها و نظراتشان اعتماد می‌کردند. البته این هم نوعی اعتماد بود؛ اما اعتماد به رهبر انقلاب و مرجع تقلید از نوع اعتقادی - ایمانی بود، اما اعتماد به تحصیل‌کردگان از قبیل بنی‌صدر و یزدی و بازرگان و قطب‌زاده و غیره، از نوع سیاسی و تخصصی بود. وقتی می‌دیدند افرادی مثل بنی‌صدرِ اقتصاددان! تا کمر خم می‌شوند و دست رهبر انقلاب را می‌بوسند، با خود می‌گفتند حتماً رمز و رازها و مسائل پیچیده و مهمی وجود دارد که ما از آن بی‌خبریم.

🔹به هر روی، در آن سال‌ها اکثریت مردم ایران به جمهوری اسلامی رای دادند و اعتقاد و اعتماد داشتند که در اندک زمانی در آینده، یک کشور پیشرفته و مستقل از شرق و غرب خواهند داشت. حتی به خاطر صداقت و پاک‌دستی مسئولان، انقلاب را صادر کرده و حکومت جمهوریِ اسلامیِ الهی، الگوی تمامی ملل اسلامی خواهد شد و احتمالاً ملل غیر مسلمان هم شوق ایجاد جمهوری اسلامی از نوع فقهِ شیعه پیدا خواهند کرد و ما بر جهان و جهانیان سروری و آقایی خواهیم داشت و به جای این که جوانان ما به غرب برای تحصیل بروند غربی‌ها به کشور ما خواهند آمد و ...

🔹به این ترتیب انتخاب جمهوری اسلامی بیش‌تر از روی تبعیّت و اعتماد بود، نه از تجربه و آگاهی. زیرا جهان اسلام سابقه‌ی حکومت دینی از سوی روحانیت شیعه را نداشت. در این انقلاب و نظام بود که روحانیت و فقیه شیعه برای اولین بار مستقیماً بر مصدر حکمرانی نشستند. بدین ترتیب جمهوری اسلامی با همه‌ی این رویاها و آرزوها در ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ پس از قرن‌ها حکومت سلاطین و پادشاهان برای مردم ایران انتخاب شد و نتیجه ۴۵ ساله‌ی آن آرزوها و رویاها را امروز شاهد هستیم. از جمعیت آن نسل رای دهنده‌، امروز چیزی حدود ده - پانزده درصد در قید حیات هستند و بقیه از دنیا رفته‌اند.

۱۲ فروردین ۱۴۰۳


#انقلاب_۵۷
#جمهوری_اسلامی
#حکومت_دینی
#فقاهت

https://t.center/Saeed_Maadani

https://t.center/Sociologyofsocialgroups
Forwarded from مشق نو
📝📝📝انقلابی که رفت، انقلابی که نیامد

🔻🔻🔻مقاله‌ای از سعید حجاریان منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌بریده‌ای از متن:

🖊...بعد از جنگ جهانی دوم خسارت‌های فراوانی به آلمان وارد شد. این کشور دوپاره شد، اشغال شد، تخریب شد و تعداد زیادی تلفات به‌جا ماند. پس از وقوع این سلسله اتفاقات این پرسش مطرح شد که زمانی‌که این همه بلا بر سر آلمان می‌آمد، خدا کجا بوده است؟

🖊یعنی همان سؤالی که برای یهودیان در دوره هولوکاست مطرح شد. مألاً میان خداباوران و خداناباوران دعوای شدیدی بر سر مسئله شر درگرفت. ارجاع به گزاره‌هایی از نیچه به درک بهتر آن فضا کمک می‌کند هر چند وی جنگ جهانی دوم را ندید و در سال ۱۹۰۰ درگذشت. اما او مسئله‌ای اساسی و درخور تأمل را طرح کرده بود. در حکمت شادانِ نیچه از قول دیوانه‌ای که خدا را می‌جست، می‌خوانیم:

🖊«…خدا مرد! خدا مرده‌ است! ما او را کشتیم! و ما، قاتل قاتلان، چگونه می‌خواهیم خود را تسلی دهیم؟ کارد ما خون مقدس‌ترین و مقتدرترین چیزی را که دنیا تا همین امروز داشت، ریخت… چه کسی این خون را از دستان ما خواهد زدود؟ کدام آب آن را از ما خواهد شست؟ ما چه مراسم و تشریفات مقدسی را برای کفاره دادن باید برگزار کنیم؟ عظمت این کشتار برای ما بیش از حد بزرگ است. آیا ما خود نبایستی خدایانی شویم تا شایسته این کار گردیم؟»

🖊نیچه از این‌که خدا به‌دست انسان از بین رفته است، تحت تأثیر گرفته بود. شاید، توجه وی نه فقط خدا بلکه سنت را نیز دربرمی‌گرفت. به‌ویژه آن‌که پس از مرگ خدا و سنت متافیزیک جدیدی ساخته نشده بود. او به‌دنبال ابرمردی احیاگر بود که چنین نقشی را ایفا کند.

🖊مطابق این نگاه از زمانی‌که خدا رفته و دیگر بازنگشته، دوران فترت و پوچی آغاز شده است. دورانی که امکان دارد در آن هر چیزی به وقوع بپیوندد. این وضعیت البته اختصاص به‌آنچه مدنظر نیچه بود، ندارد. می‌توان پوچی را در رفتن پارادایم‌ها، گفتمان‌ها، دولت‌ها، قهرمان‌ها، و زاده نشدن بدیل‌های آن‌ها‌ مشاهده کرد. پوچی وضعیتی است که به‌نظر می‌آید جامعه اکنون ایران با آن دست‌و‌پنجه نرم می‌کند.

🖊از جمله وضعیت‌های پوچی وضعیت میان دو انقلاب است. در ایران امروز، دو گروه خود را به‌صورت نمایشی انقلابی می‌خوانند. گروه نخست خود را وارث انقلاب ۵۷ می‌دانند، حال آن‌که نه آن انقلاب را دیده‌اند و نه در وقوع آن مدخلیت داشته‌اند. البته، عدم مدخلیت در این‌جا لزوماً ناظر به سن این انقلابیون نیست.

🖊گروه دوم آن دسته از کنش‌گران/تحلیل‌گرانی هستند که از پس وضعیت‌های اعتراضی/شبه‌انقلابی خود را انقلابی می‌خوانند. این‌ها از حدود ۲ سال پس از انقلاب ۵۷ به این‌سو پیوسته بر این اعتقاد هستند که انقلابی جدید در معرض وقوع است و برای اثبات این وضعیت انقلابی از الفاظ متفاوتی از جمله «نهضت»، «جنبش»، «قیام»، «خیزش» و… استفاده‌ کرده‌اند.

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5953

#سعید_حجاریان #سیاست #ایران #انقلاب

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.center/mashghenowofficial

🔸نشانی‌های سعید حجاریان در شبکه‌های مجازی:
تلگرام | اینستاگرام | توییتر
.
«داستان بازنشستگی من »

علی اصغر خدایاری (استاد دانشگاه تهران)

این روزها حکومت با فرماندهی آقای وحیدی وزیر کشور، مشغول #انقلاب_فرهنگی_سوم و اخراج یا بازنشستگی اجباری اساتید باسواد و مورد وثوق دانشگاهیان و جایگزینی آنان با افراد نوعاً فاقد صلاحیت است.

به‌نظر می‌رسد تصمیم به نابودی دانشگاه بیدار و پرسشگر در مرجعی فراتر از قوه‌ی مجریه گرفته شده و این دولت در این زمینه برنامه‌هایی را دنبال می‌کند که پیش از این در دولت‌های نهم و دهم شروع شده بود.

فکر کردم بد نیست داستان بازنشستگی اجباری و غیرقانونی خود را در دولت دهم تعریف کنم که نکات قابل تأملی دارد و شنیدن آن خالی از لطف نیست.
در یکی از روزهای نیمه‌ی اول اسفند 1390 همکار عزیزم مرحوم سید شمس‌الدین وهابی وارد اتاقم شد و از من خواست حکم بازنشستکی خود را به او نشان دهم. من از موضوع اظهار بی‌اطلاعی کردم و به پیشنهاد او باهم پشت کامپیوتر نشستیم و من کارتابل اتوماسیون خود را باز کردم که دیدیم حکم بازنشستگی من در پایان سال 1390 در تاریخ 8 اسفند صادر شده و درون کارتابل است.

بسیار تعجب کردم چون در آخرین حکم کارگزینی صادر شده توسط دانشگاه در تاریخ 2 مرداد همان سال، سابقه‌ی من 26 سال و 7 ماه و 30  روز درج شده بود. 
در تاریخ 10 اسفند (دو روز بعد از صدور حکم بازنشستگی) حکم کارگزینی جدیدی به دستم رسید که در آن سابقه‌ی من به 29 سال و  5 ماه و 18 روز تغییر یافته بود، یعنی در فاصله‌ی زمانی حدود 7 ماهه‌ی بین دو حکم حدود 35 ماه به سابقه‌ی من اضافه شده بود. با این همه باز هم تا پایان سال میزان سابقه به 30 سال نمی‌رسید و بازنشستگی من غیرقانونی بود.

من به این حکم غیرقانونی اعتراض کردم، ولی دانشگاه بدون توجه به این اعتراض پرونده را برای اقدامات بعدی به سازمان بازنشستگی ارسال کرد. دانشگاه حقوق مرا از اول سال 1391 قطع کرد و سازمان بازنشستگی نیز حکم صادره از طرف دانشگاه را نپذیرفت. بلاتکلیفی من حدود یک سال ادامه یافت طی این مدت کارگزینی دانشگاه درباره‌ی پرونده‌ی من از خود سلب مسئولیت کرد و گفت آقای دکتر رهبر رییس دانشگاه پیگیری پرونده را تا رسیدن به نتیجه‌ی نهایی به حراست سپرده‌اند.

نهایتاً در اواخر سال 1391 سازمان بازنشستگی با 6 ماه تغییر، حکم بازنشستگی مرا در تاریخ 31 شهریور 1391 صادر کرد. چگونگی احراز 30 سال سابقه‌ی من برای آن سازمان همچنان برایم مبهم بود تا این‌که بعدها نامه‌ای به دستم رسید که وزارت اطلاعات (محل کار من پیش از اشتغال در دانشگاه) به دانشگاه ارسال کرده بود و در آن در پاسخ استعلام دانشگاه اعلام شده بود که من از 1 شهریور 60 عضو سپاه بوده‌ام، در حالی‌که در آن تاریخ من هیچ ارتباطی با سپاه نداشتم. به پیوست نامه چکی هم بابت کسورات بازنشستگی من در دوره‌ای از عضویت در سپاه به دانشگاه ارسال شده بود. 

با این نامه‌ی دروغ یک سازمان رسمی دولتی و چک همراه آن، سابقه‌ی 30 سال من کامل و مشکل قانونی سازمان بازنشستگی در صدور حکم حل شد و من در 54 سالگی به افتخار بازنشستگی! نایل شدم.

@anjomanemodaresin
📝📝📝فروپاشی حادثه نیست فرآیند است...

✍🏻#سعید_مدنی در بخشی از مقدمه کتاب «فروپاشی» مرحوم هدی صابر نوشت:

#انقلاب ها گزینه های انتخاب شده در دسترس نیستند که با برنامه‌ریزی قبلی و به دقت برگزیده شده باشند. انقلاب گزینه در دسترس فعالان اجتماعی نیست تا پس از ارزیابی آن را انتخاب کنند.

درست است که در زمان وقوع
انقلاب، هرکس اغلب داوطلبانه و با اختیار جای خود را در صف انقلابیون یا در برابر آنها انتخاب می کند اما همانطور که صاحب نظرانی مانند #چارلز_تیلی گفته اند، انقلاب ممکن است زمانی رخ بدهد که اغلب مردم تصور وقوع آن را هم نمی کنند. بنابراین، انقلاب ها حاصل اراده گرایی محض مردم یا توده های انقلابی نیستند.

انقلاب ها بیش از آن آشفته و در هم ریخته اند که بتوان با طرح های از قبل آماده، آنها را برنامه ریزی کرد. با این وجود، همانطور که آصف بیات گفته:«انقلاب ها به عنوان #جنبش بسیار پربار بوده، اما از منظر ایجاد #دگرگونی ضعیف اند. این خیزش ها تحرکی برانگیزاننده به نمایش گذاشتند که در بردارنده شیوه هایی مبتکرانه، تاکتیک های هوشمندانه و بسیار شجاعانه و فداکارانه بود اما در ایجاد #گسستی بنیادین از نظم پیشین ناکام بودند.»

شاید به همین دلیل، در دنیای کنونی
انقلاب ها اعتبار گذشته را ندارند. اما فارغ از #مطالعه انقلاب ها، روی دیگر تحولات اجتماعی رادیکال بررسی روند فرسایش و فروپاشی رژیم های سیاسی است. بعد از کار برجسته #اسکاچپول در باب انقلاب های اجتماعی، کاملا روشن شده که هر دو عامل، شورش مردم و فروپاشی دولت شرط لازم برای رویداد انقلاب است.

#فروپاشی اگرچه ظاهراً مفهومی صریح و روشن است اما در همان حال مفهومی متکثر و متنوع است. گلدستون(۱۹۹۱) فروپاشی نظام را به عنوان بحران در اقتدار نظام مستقر، اعتراض نخبگان و شورش مردمی تعریف می کند. فروپاشی نظام بسیار فراتر از فروپاشی دستگاه اداری دولت یا #ورشکستگی حکومت است.

معنی موردنظر گلدستون از فروپاشی، تا حد زیادی به مفهوم از هم پاشیدگی سرزمین نزدیک است، زیرا بر اساس آن، نظام که وظیفه حفظ کنترل و ثبات در سرزمین را به عهده دارد،
#سقوط می کند و در نتیجه این امکان برای گروه های دیگر فراهم می شود تا برای سلطه بر سرزمبن، تلاش کنند.

از هم پاشیدگی را می توان از دو بعد فروپاشی نهاد سیاسی و نزاع بر سر قدرت توضیح داد. فروپاشی نهاد سیاسی به معنای آن است که قواعد و ارزش های حاکم بر تضادهای میان گروه ها، به ویژه درون نظام مستقر، دیگر
#مشروعیت ندارد، اثربخش نیست و از آنها پیروی نمی شود. اما نزاع بر سر #قدرت به معنای آن است که اختلاف و کشمکش نابودکننده ای میان گروه هایی که در بخش یا بخش هایی از سرزمین، منابع را بسیج و کنترل می کنند، جریان دارد. همین عوامل، میزان محتمل فروپاشی را نیز تعیین می کنند.

فروپاشی مفهومی دو قطبی است و به وقوع و عدم وقوع خود اشاره دارد، در همان حال عموماً با شدت های متفاوتی واقع می شود؛ به ویژه باید توجه داشت که اقتدار و بحران رژیم ها همواره در حد فاصل صفر و صد قرار دارد و شدت آن به میزان تمرد علیه اقتدار نظام مرتبط است.

پس فروپاشی اولا
#حادثه نیست، بلکه #فرآیند است و ثانیا فروپاشی نظام ها همواره محتمل و در طیفی از احتمالات بسیار کم تا بسیار بالا قرار دارد.

@MostafaTajzadeh
#آینده
Forwarded from KhatamiMedia
🎙 به جای خودبراندازی، خوداصلاحی کنید


#سیدمحمدخاتمی در دیدار جمعی از #فرهنگیان و نمایندگان تشکل‌های صنفی #معلمان تاکید کرد:

🔘 پیش از این گفتم #براندازی نه ممکن است نه مطلوب اما آنچه الان جاریست #خودبراندازی است. حرف ما به حاکمیت این است که خودبراندازی نکنید، اصلاح کنید تا جامعه راضی و از نگرانی و تنگنا رها شود و زمینه پیشرفت و امنیت فراهم گردد.

🔘 تقاضاها و پیشنهادهای خیرخواهان شنیده نمی شود؛ باید حاکمیت از راه های #خشونت_پرهیز وادار به اصلاحات شود.

🔘 معلمان در به کار بستن روش‌های مدنی برای احقاق حق خود، باثبات‌ترین و پیگیرترین بخش جامعه هستند. اصناف و اقشار و جریان‌های سیاسی با الگو قرار دادن روش اعتراضی و مطالباتی خشونت پرهیز معلمان، به سوی اصلاح ساختار، رویکرد و رفتار حاکمیت حرکت کنند.

🔘 به معلم به عنوان سربار نگاه می‌شود در حالیکه سربار، حکمرانی غلطی است که نمی‌تواند تدبیر کند و سرمایه‌های جامعه را به فعلیت برساند.

🔘 منشاٰء اصلی محرومیت جامعه از امکان دسترسی به قدرت، ثروت و منزلت، #حکمرانی_بد است؛ اگر بخواهیم #ایران باقی بماند و عزت داشته باشد، باید حکمرانی تغییر کند و اصلاح شود.

🔘 #انقلاب، جامعه متکثر ایران را متعالی و برخوردار می‌خواست اگر امروز این نیست یعنی انقلاب از مسیر خود منحرف شده است.

متن کامل این پیام را اینجا بخوانید

🌐 با بازنشر این پست رسانه رسمی سیدمحمد خاتمی را به دیگران معرفی کنید‌‌‌
رسانه شمایید 📱‌‌‌

🇮🇷 #khatamimedia
Forwarded from جریانـ
🎥 معرفی و تماشای #مستند و #فیلم
درباره چند
#جنبش و #انقلاب معاصر

🔹مستند انقلاب مصر
معرفی مستند دیدن مستند

🔹مستند انقلاب رومانی
معرفی مستند دیدن مستند

🔹مستند انقلاب شیلی
معرفی مستند دیدن مستند

🔹مستند انقلاب اوکراین
معرفی مستند دیدن مستند

🔹مستند قیامِ هُنگ‌کُنگ
معرفی مستند دیدن مستند

🔹مستند انقلاب ارمنستان
معرفی مستند دیدن مستند

🔹فیلمِ انقلاب آفریقای جنوبی
معرفی فیلم دیدن فیلم

🔹فیلم قیام کره جنوبی سال ۱۹۸۰
معرفی فیلم دیدن فیلم

🔹فیلم دوم در مورد کره جنوبی سال ۱۹۸۱
معرفی فیلم دیدن فیلم

🔹فیلم انقلاب کره جنوبی،سال ۱۹۸۷
معرفی فیلم دیدن فیلم

🔹مستند مادران دادخواه در آرژانتین
معرفی مستند دیدن مستند

🔹مستند سرنوشت یک بازجو/شکنجه‌گر
معرفی مستند دیدن مستند

🔗 منبع
#تاریخ
در «جریانـ» باشید.
@Jaryaann
Forwarded from ایران‌نامه
✳️آری! صدای پای انقلاب می‌آید ✳️ 
(تحلیلی درباره ورود ایران به وضعیت انقلابی)

(بازنشر/ این مطلب اولین بار در ۱۴ دی ۱۳۹۸ منتشر شده است)
✍️ سجاد فتاحی
t.center/SIAGS

وضعیت انقلابی در یک کشور شرایطی است که در آن از یک سو درصد قابل توجهی از مردم دست‌یابی به رویاها و آرزوهای خود را در چارچوب حفظ نظم سیاسی کنونی امکان‌پذیر ندانند و از سوی دیگر پروژه اصلاح ساخت سیاسی نیز به دلایل گوناگون امکان‌ناپذیر بوده و تلاش‌ها برای آن با شکست مواجه شده باشد.

در چنین شرایطی نیروها و جریان‌های سیاسی کشور، علیرغم تکثرهای درونی، رفته رفته در دو قطب جای‌ می‌گیرند: یک قطب، حامیان حفظ ساختار سیاسی و قطبی دیگر مخالفان ساخت کنونی و حامیان تغییر آن؛ که البته نمی‌توان تکثرهای درونی این دو قطب را نادیده گرفت، اما اصلی جامعه‌شناختی وجود دارد که سبب وحدت درونی هر یک از این دو قطب می‌شود و آن اصل این است: وجود رقیب مشترک تضادهای درونی را به حالت تعلیق در می‌آورد.

روند تغییر و تحولات ارزش‌ها و نگرش‌های جامعه ایرانی از یک سو و ناکارآمدی‌های ساختاری سامانه سیاسی کنونی از سوی دیگر (که با برآمدن بحران‌های انباشته شده در چند دهه گذشته بیش از پیش خود را نشان می‌دهد) بیانگر آن است که جمعیت خواهان تغییر ساخت سیاسی که پاسخ‌گویی به نیازهای خود را در چارچوب این ساخت امکان‌پذیر نمی‌دانند هر چه پیشتر می‌رویم افزایش خواهد یافت و سپاه انقلاب تقویت خواهد شد.

ماکس وبر جامعه‌شناس شهیر آلمانی جمله‌ای دارد که وصف شرایط کنونی ایران است، مضمون این جمله آن است که: بدترین شرایط برای یک کشور زمانی است که طبقه حاکم در عین حال طبقه در حال زوال نیز باشند. 
باید توجه داشت که مفهوم طبقه در نظام اندیشه‌ای وبر فراتر از طبقه اقتصادی است و تفاوت‌های فرهنگی را نیز شامل می‌شود. طبقه حاکم در ایران از آنرو که ایجاد اصلاحات اساسی ساختاری را به معنای زوال خود می‌داند جز در شرایطی که به نظر می‌رسد دیگر کار از کار گذشته است و اکثریت جامعه حاضر به مصالحه نیست و شنیدن صدای انقلاب دیگر فایده‌ای ندارد، تن به اصلاحات ساختاری اساسی که لازمه برون رفت از شرایط کنونی است نخواهد داد و این اندک امید موجود نسبت به انجام اصلاحات اساسی پیش از رسیدن به نقطه بی‌بازگشت را کمرنگ می‌کند. باید توجه داشته باشیم که میل به مصالحه در جوامع همانند سایر پدیده‌های اجتماعی زمانی دارد که اگر زمان آن گذشت مصالحه بین دو قطبِ تضاد اگر نگوییم غیر ممکن اما به دشواری امکان‌پذیر خواهد بود. 

با در نظر داشتن مجموع نکات فوق و شرایط ایران باید گفت: 
⭕️ حرکت جامعه ایرانی به سمت وضعیت انقلابی که با توجه به شاخص‌های اعتماد و سرمایه اجتماعی نهادی از آبان 96 آغاز شده بود و اولین تجلی آن در دی ماه 96 خود را نشان داد، با رخدادها و اعتراضات آبان 98 شدت گرفت و با ضربه‌ای قابل توجه به اعتماد به نظام سیاسی ناشی از رخداد هدف قرار گرفتن پرواز شماره 752 و اعتراضات متعاقب آن به شدت تسریع شد. 
پاسخ به این پرسش که زمان وقوع انقلاب چه زمانی است؟ از آنرو که این پدیده اجتماعی- سیاسی در شرایطی رخ می‌دهد که جوامع از مرز پیچیدگی به آشوب گذر کرده‌اند به دشواری امکان‌پذیر است؛ در وضعیت انقلابی هر رخداد کوچک یا بزرگ، انقلاب را به مرحله نهایی می‌رساند.
این پرسش نیز که آیا لزوماً انقلاب به ایجاد وضعیتی بهتر در کشور منتهی خواهد شد یا خیر نیز پاسخی قطعی ندارد و به عملکرد جامعه در زمینه بنیان‌گذاری ساخت سیاسی بعدی وابسته است. بنیان‌گذاری ساختی سیاسی، ناکارآمدتر از ساخت کنونی، فاجعه آفرین است و بنیان‌گذاری ساختی سیاسی، کارآمدتر از ساخت کنونی رهایی‌بخش و امید آفرین. 
وقوع یا عدم وقوع انقلاب‌ها با قدرت سرکوب نظام‌های سیاسی نیز رابطه دارد؛ این قدرت سرکوب برای ساخت سیاسی کنونی به دو دلیل به شدت کاهش یافته است و در ادامه کاهش خواهد یافت. نخست ایجاد تزلزل در اعتقاد و اعتماد برخی نیروهای ارزشی نسبت به ساختار سیاسی که ارزش‌های آنها را نقض کرده است و دیگری افزایش فشارهای اقتصادی بر بخش‌های دیگری از این نیروها، هم‌راستا با سایر بخش‌های جامعه، که در کوتاه و بلند مدت امیدی به برطرف شدن آنها نیست و بر اساس نظر کارشناسان هرچه پیشتر رویم بیشتر نیز خواهد شد.
با در نظر داشتن نکات فوق جدا از هر احساس مثبت یا منفی که نسبت به پدیده انقلاب داشته باشیم به نظر می‌رسد اکنون جامعه ایرانی به صورت کامل در وضعیت انقلابی قرار گرفته است و هرچه پیشتر رویم این وضعیت تعمیق خواهد شد.
بر این اساس در پاسخ به پرسش آنانی که می‌خواهند بدانند انقلابی در راه است یا خیر باید گفت:
آری! صدای پای انقلاب می‌آید.

#انقلاب
#جریان_سوم_ایرانگرا
⭕️ این متن را اگر می پسندید به اشتراک بگذارید.
@SIAGS
Forwarded from تاریخ‌اندیشی ــ مهدی تدینی (مهدی تدینی)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«رفراندوم»

تصاویری از ستاد برگزاری رفراندوم جمهوری اسلامی، دهم و یازدهم فروردین ۵۸. حاج سید جوادی نتایج همه‌پرسی را اعلام می‌کند...

برای برگزاری همه‌پرسی برگه‌های دوقسمتی چاپ شده بود؛ نیمه «آری» (به رنگ سبز) و نیمه «نه» (به رنگ قرمز)، و روی آن چنین درج شده بود:

«بسمه تعالی
دولت موقّت انقلاب اسلامی
وزارت کشور
تعرفهٔ انتخابات رفراندم تغییر رژیم سابق به جمهوری اسلامی که قانون اساسی آن از تصویب ملّت خواهد گذشت.
آری/نه»

خانم‌های کارمند وزارت کشور هم که هنوز حجاب ندارند.

#مستند، #انقلاب_۵۷
@tarikhandishi | تاریخ‌اندیشی
Forwarded from تاریخ‌اندیشی ــ مهدی تدینی (مهدی تدینی)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مستند «برای آزادی»، بخش دوم

بخش دوم مستند «برای آزادی»، ساختۀ حسین ترابی (۱۳۵۸). همان‌طور که در پست پیشین توضیح دادم، این مستند از جنبه‌هایی شاید بهترین مستند دربارۀ انقلاب ۵۷ باشد.

بخش اول را در این لینک ببینید: «برای آزادی» بخش اول

#مستند، #انقلاب_۵۷
@tarikhandishi | تاریخ‌اندیشی
Forwarded from تاریخ‌اندیشی ــ مهدی تدینی (مهدی تدینی)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مستند «برای آزادی»، بخش اول

در میان مستندهایی که دربارۀ انقلاب ۵۷ ساخته شده، بعید است هیچ‌کدام به پای مستند «برای آزادی»، ساختۀ حسین ترابی برسد. بیشتر فیلم‌هایی که تاکنون از انقلاب دیده‌اید تکه‌هایی از همین مستند است؛ از راهپیمایی‌ها و شعارها تا درگیری‌های خونین خیابانی، از تجمعات دانشگاهی تا جلسات سیاسی...

برجسته‌ترین ویژگی این مستند این است که در توصیف آن می‌توان گفت «دربارۀ» انقلاب نیست، بلکه «خودِ» انقلاب است. دوربینی است که در حوادث اصلی انقلاب حضوری مشاهده‌گر و بی‌کلام دارد و فقط «ضبط» می‌کند. مستند گوینده‌ای ندارد و قرار است حوادث خود گوینده باشند؛ صدای شلیک‌ها، شعارها، فریادها، گریه‌ها و هلهله‌ها و بیانیه‌خوانی‌ها همان کار گویندۀ فیلم را انجام می‌دهد.

حسین ترابی (متولد ۱۳۱۵)، این مستند را در ۱۳۵۸ ساخته است و اگر قرار است کسی انقلاب را ببینید در جایی بهتر از این مستند نمی‌تواند آن را ببیند.

چون این مستند طولانی است (حدود ۱۱۰ دقیقه)، آن را در دو بخش تقدیم می‌کنم. بخش اول در این پست و بخش دوم در پست بعد.

بخش دوم مستند در این لینک.

#مستند، #انقلاب_۵۷
@tarikhandishi | تاریخ‌اندیشی
Forwarded from تاریخ‌اندیشی ــ مهدی تدینی (مهدی تدینی)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«تهران دیروز، به روایتِ تهران امروز»

یکی از بهترین مستندها از دهۀ پنجاه ایران مستندی است ساختۀ زنده‌یاد خسرو سینایی با نام «تهران امروز»، محصول ۱۳۵۶. برای دیدن «حیات عمومی» ایران در میانۀ دهۀ پنجاه و در آستانۀ انقلاب دیدن این مستند بسیار مفید، آگاهی‌بخش و البته چشم‌نواز است.

دعوت می‌کنم مستند را در این پست ببینید و البته برای آشنایی بیش‌تر با «ایران دهۀ پنجاه» مستندهای دیگری را هم در کانال می‌یابید. سایر مستندها را در این لینک‌ها می‌توانید بیابید: آبادان | تهران | مشهد | اصفهان همچنین دعوت می‌کنم مستند دوبی را هم که برای همین دورۀ زمانی است مشاهده بفرمایید.

و دو مستند برای سال ۵۸: زنان ایران | د «تازه‌نفس‌ها»


#مستند #انقلاب_57
@tarikhandishi | تاریخ‌اندیشی
‍«انقلاب سفید»


بی‌تردید یکی از مهم‌ترین رخدادهای تاریخ معاصر ایران از جهت تأثیرگذاری اجتماعی اصلاحات ارضی و انقلاب سفید بود که در اوایل دهۀ چهل خورشیدی اجرا شد. در نظریه‌ها و مباحثی که دربارۀ انقلاب مطرح می‌شود و در تفسیر رخدادهای اجتماعی ایران همواره به اهمیت اصلاحات ارضی و تأثیر آن در لایه‌بندی اجتماعی اشاره می‌شود.

علی امینی در اردیبهشت ۱۳۴۰ به نخست‌وزیر منصوب شد و مهم‌ترین وظیفۀ پیش روی او اجرای اصلاحات ارضی بود. کلیات طرح اصلاحات که پیش از او تهیه و بازنگری شده بود، در زمان او تکمیل شد. اما امینی در سال ۴۱ جای خود را به اسدالله علم داد. در طرحی که برای اصلاحات تهیه شده بود، ملاکان باید زمین خود را به دولت می‌فروختند و دولت آن‌ها را با هزینۀ اندک در اختیار روستاییان قرار می‌داد. اصلاحات قرار بود در قالب شش اصل اصلاحی انجام شود تا هر اصلی مکمل اصل دیگر باشد. این شش اصل اصول اولیۀ چیزی بود که بعدها به «انقلاب سفید» معروف شد و تعداد آن‌ها به بیست‌ویک اصل افزایش یافت.

این شش اصل اولیه از این قرار بود:

اصل اول: اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب و رعیتی
اصل دوم: ملّی کردن جنگل‌ها و مراتع
اصل سوم: فروش سهام کارخانجات دولتی به عنوان پشتوانه اصلاحات ارضی
اصل چهارم: سهیم کردن کارگران در سود کارخانه‌ها
اصل پنجم: اصلاح قانون انتخابات ایران به منظور دادن حق رأی به زنان و حقوق برابر سیاسی با مردان
اصل ششم: ایجاد سپاه دانش

اما اجرای چنین طرحی هرگز کار ساده‌ای نبود و به ویژه مخالفان فراوانی هم داشت. به همین دلیل بهترین راه برای دور زدن همۀ مخالفان برگزاری رفراندومی بود تا با توسل به آن بتوان جواب مخالفان را داد. به این ترتیب در ششم بهمن ۱۳۴۱ همه‌پرسی اصلاحات ارضی برگزار شد. بیش از پنج‌ونیم میلیون در تأیید انقلاب سفید رأی دادند و بیش از پانصدوبیست هزار نفر با آن مخالفت کردند. در این انتخابات برای نخستین بار زنان در انتخابات شرکت کردند. به این ترتیب زمینه برای اجرای اصلاحات ارضی و پیاده‌سازی شش اصلی که برشمردیم فراهم شد.

به همین میزان توضیح بسنده می‌کنم. هر آنچه گفتم در واقع مقدمه‌ای بود تا شما را دعوت کنم مستندِ «افق» را که ساختۀ احمد فاروقی قاجار است ببینید. این مستند در ۱۳۴۳، کم‌تر از دو سال پس از همه‌پرسی اصلاحات ارضی، ساخته شده است و برای پی بردن به فضای آن زمان تصاویر و گفته‌های جالبی را به دست می‌دهد. مستند تک‌تک اصول را از زبان شاه روایت می‌کند و سپس به سراغ اشخاص درگیر در این اصلاحات می‌رود تا ببیند برداشت و عملکرد آن‌ها در اجرای این اصول چگونه است. از روستاییان، کارگران و زنان تا کارفرمایان و سرمایه‌گذاران و کارمندان بلندپایه‌ای که اجرای اصول اصلاحی را بر عهده داشتند.

احمد فاروقی (۱۳۱۷-۱۳۷۷)، کارگردان و مستندساز ایرانی که این مستند را ساخته است، نوۀ احمدشاه است. مادرش، ایراندخت، دختر احمدشاه بود و همین تبار کافی بود تا طرفدار پهلوی نباشد. این مستند نیز لحن ستایش‌آمیز یا تبلیغاتی ندارد؛ بلکه روایتی خنثی و گاهی بدبینانه و گزنده است و مشخص است که کارگردان هرگز تلاش نکرده است چیزی بسازد که به مذاق مقامات خوش بیاید. با این حال، با این‌که دیگر فیلم‌های فاروقی توقیف شد (دو مستند "تهران امروز" و "طلوع جُدی")، این فیلم از تلویزیون پخش شد.

در ویدئوی پیوست دعوت می‌کنم مستند «افق» را ببینید. این مستند را در کانال فیلم‌های فاخر (@episodefilmchannel) یافتم.

مهدی تدینی

#مستند #انقلاب_سفید #انقلاب_57
@tarikhandishi | تاریخ‌اندیشی
Forwarded from تاریخ‌اندیشی ــ مهدی تدینی (مهدی تدینی)
«اشغال سفارت آمریکا»

سیزدهم آبان در تقویم تاریخ پس از انقلاب روز خاصی است که به گمان بسیاری «انقلابی دوم» رخ داد. تسخیر سفارت، گروگان گرفتن کارمندان سفارت آمریکا ــ که تسخیرکنندگان آن‌ها را «جاسوس» می‌خواندند ــ بحران بلندمدتی را پدید آورد که برای شرایط بی‌ثبات پس از انقلاب دربردارندۀ مخاطرات بزرگی بود.

بحث دربارۀ چگونگی این رخداد، پیامدهای آن و تفسیرهای متفاوتی که از آن می‌شود بماند... پیشنهاد می‌کنم در این دو ویدئو، کنفرانس مطبوعاتی دانشجویان دانشجویان را ببینید و همچنین معصومۀ ابتکار و محسن میردامادی، از رهبران دانشجویان، در مصاحبه با خبرنگاران خارجی دلایل این اقدام خود را شرح می‌دهند.

حرف‌ها گویاست و به توضیح بیش‌تری نیاز ندارد.

#مستند #انقلاب #اشغال_سفارت

@tarikhandishi | تاریخ‌اندیشی
«تهران ــ ۱۳۵۱»


مستند کوتاه «تهران ۱۳۵۱» ــ ساختۀ خسرو پرویزی ــ به شکلی فشرده و البته شگفت‌انگیز تصویری از تهران در ابتدای دهۀ پنجاه شمسی (اوایل دهۀ هفتاد میلادی) ترسیم می‌کند. شهری که سراسر مدرن شده و در پشت ویترین مدرن و شیک آن دنیایی صنعتی خوابیده که از دید پنهان است. پشت این زندگی شهری کارخانه‌هایی است که دستگاه‌های پرس و جوش، خط‌های تولید و بازوهای مکانیکی، چرخ‌دنده‌ها و غلتک‌ها مانند اندام‌های داخلی پیکر فعالند. ما از شهر، پوستۀ بیرونی‌اش را می‌بینیم و این مستند ما را به درون می‌برد.

ماشین‌ها جایگزین آدم‌ها شده‌اند و انسان‌ها چیزی بیش از اوپراتوری محض که «مکمل» ماشینند، نیستند. در کارخانۀ شیر پاستوریزه، حتی دیگر دست هیچ انسانی دیده نمی‌شود؛ همه‌اش ماشین و خط‌تولید مکانیکی است. اما قضیه فقط این نیست. همۀ ویژگی‌های مدرنیزاسیون شهر را تسخیر کرده است؛ از رسانه تا امواج و سیگنال‌ها.

اما چیزی که در این میان برای ما بیش از هر چیز مهم است، مواجهۀ مردم این شهر با این «مدرنیتۀ ناگهانی» بود. مردان و زنان سی تا چهل‌ساله که در این کارخانه‌ها کار می‌کردند، دو تا سه دهۀ پیش را به یاد می‌آوردند و اینک دنیایی ناشناس را پیش روی خود می‌دیدند. نوستالژی روستا به عنوان یکی از شایع‌ترین موتیف‌های آثار هنری دهۀ پنجاه از همین غربت می‌آید که البته تأثیر سیاسی خود را هم در پی داشت.

البته در این تردیدی نیست که تهران در این تصاویر خلاصه نمی‌شد و سویۀ سنتی‌تری هم داشت که برای مردمش آشناتر و گرم‌تر به نظر می‌رسید، اما می‌شد فهمید که حرکت به کدام سمت است. این شهر روزبه‌روز برای بخشی از مردمانش گنگ‌تر و ناشناخته‌تر می‌شد. البته این گذار از یک زندگی آشنا، روستایی‌ـ‌ـ‌نیمه‌روستایی که روندی و ریتمی کُند دارد به دنیای شتابزده و ناآشنای مدرن و ماشینی چیزی نیست که فقط مختص ایران باشد. این گذار دردآور و بیگانه‌ساز در همه‌جای دنیا رخ داده است. صنعتی‌شدن، مدرن‌شدن و کنده‌شدن فرد از دنیای سنتی به دنیای ماشینی همواره نارضایتی محافظه‌کارانه‌ای را پدید آورده است؛ البته گاهی این ناخرسندی محافظه‌کارانه شکلی حتی مدرن و مترقی به خود گرفته است (مانند آنچه در پسِ ناپیدای مارکسیسم نهفته است).

در نهایت، در محاسبات جامعه‌شناختی و سیاسی از آنچه در نیمۀ دوم دهۀ پنجاه شمسی رخ داد، این تحول زیستی را باید در نظر گرفت. بخشی از آنچه در انقلاب پنجاه‌وهفت نمود پیدا کرد، نوعی مقاومت محافظه‌کارانه در برابر این تحول بود... البته شاید این مقاومت در لایه‌های ناپیداترِ روانِ جمعی نهفته باشد و با واکاوی‌های روان‌شناختی بتوان آن را پیدا کرد. در واقع، شاید در ادبیات و هنر و ابرازهای فرهنگی بهتر بتوان آن را پیدا کرد تا در شمایل آشکار سیاسی؛ گرچه قطعاً در فحوای سیاسی نیز، به ویژه در حرکت توده‌ها، می‌شود آن را یافت.

خسرو پرویزی (۱۳۱۱-۱۳۹۱)، در آبادان چشم به جهان گشود و در لس‌آنجلس درگذشت. او بین سال‌های ۱۳۳۸ تا ۱۳۵۵ فیلم‌های سینمایی پرشماری ساخت. اما در کنار آن چند فیلم مستند هم ساخته است که یکی از آن‌ها همین «تهران ۱۳۵۱» است.

در پیوست می‌توانید این مستند دیدنی و کوتاه را تماشا کنید.

#مستند، #انقلاب

@tarikhandishi | تاریخ‌اندیشی
Audio
«در جستجوی نظریه‌ای برای انقلاب»

گفتاری زنده در اینستاگرام انجام دادم و در آن ضمن آسیب‌شناسیِ نظریه‌های موجود دربارۀ انقلاب ۵۷، گمان خود را برای طرح نظریه‌ای معقول دربارۀ انقلاب شرح دادم.

شرح بیشتر و فایل تصویری این گفتار را در پست پیشین بخوانید (در این لینک).

همچنین در تکمیل بحث، این دو نوشتار را نیز که بهانۀ انجام این گفتار شد، در این لینک‌ها بخوانید:

▪️«انقلاب کردنی است یا شدنی است؟»

▪️«دیو چو بیرون رود...»

مهدی تدینی

#انقلاب_۵۷
@tarikhandishi | تاریخ‌اندیشی
‍ ‍«اولین انتخابات ریاست‌جمهوری ایران، پوپولیسم در غیاب نهاد»


ششم بهمن ۱۳۵۸ نتایج دور اول انتخابات ریاست‌جمهوری ایران اعلام شد. این نخستین بار بود که قرار بود در تاریخ ایران مردم «رئیس‌جمهور» انتخاب کنند. این ویژگی هر انقلاب است که همۀ مدیران اجرایی بلندپایۀ پیش از خود را کنار می‌گذارد. پس معلوم بود در نخستین انتخابات ریاست جمهوری ایران دولتمرد یا سیاستمداری مجرب حضور نخواهد داشت. بدیهی است که نخستین دولت رسمیِ پس از انقلاب باید به یکی از دولتمردان انقلابی جدید واگذار شود و جایی برای حضور پیشینیان («طاغوتیان») نبود.

در میان هفت نامزد برتر انتخابات، تنها دریادار سیداحمد مدنی تا سال ۱۳۵۱ چند سالی سابقۀ خدمت در نیروی دریایی را داشت. اما در مجموع هیچ یک از نامزدها سابقۀ مدیریتی و اجرایی نداشتند. بیش‌تر آن‌ها دانش‌آموخته‌های غرب بودند و در نهایت در تشکیلات انقلابیِ زیرزمینی فعالیت‌هایی کرده بودند.

نتیجۀ انتخابات چنین از کار درآمد:
۱. ابوالحسن بنی‌صدر: ۱۰.۷ میلیون رأی (۷۶.۵ % آرا)
۲. سیداحمد مدنی: ۲.۲ میلیون رأی (۱۵.۹ %)
۳. حسن حبیبی: ۶۷۴ هزار رأی (۴.۸ %)
۴. داریوش فروهر: ۱۳۳ هزار رأی (۰.۹ %)
۵. صادق طباطبایی: ۱۱۴ هزار رأی (۰.۸ %)
۶. کاظم سامی: ۸۹ هزار رأی (۰.۶ %)
۷. صادق قطب‌زاده ۴۸ هزار رأی (۰.۳ %)

از میان این هفت نامزد، تنها سه نفر پشتوانۀ حزبی یا تشکیلاتی داشتند: سیداحمد مدنی (جبهۀ ملی)، حسن حبیبی (حزب جمهوری اسلامی) و کاظم سامی (جاما). بقیه نامزدهای مستقل بودند. بنی‌صدر به عنوان نامزد مستقل وارد انتخابات شد و با کسب ۷۶.۵ درصد آرا، پیروزی قاطعی به دست آورد. مسعود رجوی، دیگر نامزد حزبی بود اما پیش از انتخابات با فرمان امام خمینی از انتخابات کنار گذاشته شده بود؛ زیرا او به قانون‌اساسی رأی مثبت نداده بود.

با این اوصاف می‌توان گفت: این انتخابات گرچه آزادانه‌ترین انتخابات، اما در عین حال پوپولیستی و شعارزده‌ترین انتخابات ریاست‌جمهوری پس از انقلاب بود. این هفت نامزد در دولت موقت صاحب وزارت یا معاونت بودند، اما سابقۀ آن‌ها همان چند ماه بود! افرادی که سابقۀ کار اجرایی و مدیریتی کلان نداشتند، برای تصاحب بالاترین کرسی اجرایی کشور نامزد شده بودند. در میان این نامزدها، بنی‌صدر، حبیبی و مدنی در نهایت دستی در نظریه‌پردازی داشتند، البته بدو ن سابقۀ اجرایی. فروهر، سامی، طباطبایی و قطب‌زاده نیز بیش‌تر مبارزان سیاسی‌ـ‌انقلابی بودند تا افراد نظریه‌پرداز. بنابراین، در جایی که افرادی بدون سابقۀ اجرایی در رقابتی سیاسی شرکت می‌کنند، دو عامل می‌تواند تعیین‌کننده باشد: ۱. شعارها، ۲. حمایت‌های تشکیلاتی. نامزدهایی که حمایت تشکیلاتی داشتند روی هم حدود ۲۳ درصد رأی آوردند؛ در نتیجه پشتیبانی تشکیلاتی هنوز چنان سازمان‌یافته نبود که بتواند به نتیجه رسد. پس چه چیزی را می‌توان به عنوان عامل پیروزی نام برد؟ «شعارها»! برندۀ این انتخابات، با شعارهایش پیروز شد. اما شعاری که بر پایه‌ای غیراجرایی و غیرتجربی و بر نظریه‌های اجراناشده استوار باشد و تنها برای به دست آوردن دل رأی‌دهندگان سر داده شده باشد، چه چیزی می‌تواند باشد مگر «پوپولیسم»؟ چنان‌که در سال‌های بعد، وقتی بنی‌صدر در پی درگیری‌های سیاسی حذف شد، حمایت مردمی قابل ذکری از او انجام نشد. پس آن ۷۶ درصد مردمی که به او رأی دادند، کجا بودند؟ آن مردم به «بنی‌صدر» رأی نداده بودند، به «شعارها»ی بنی‌صدر رأی داده بودند و نابسامانی‌های اقتصادی سال‌های بعد، به خصوص با شروع جنگ، نشان می‌داد آن شعارها تا اجرا فاصلۀ زیادی دارد.

بجز حسن حبیبی، بقیۀ این نامزدها در سال‌های بعد از سیاست حذف شدند. ذات سیاست این است که به طور ناخوآگاه درون خود «نهادسازی» می‌کند و افراد خارج از نهاد دیر یا زود از میدان رانده می‌شوند. با انقلاب می‌توان «یک» نهاد «خاص» را متلاشی کرد؛ مثلاً نهاد «دربار» یا «سلطنت»، اما نفس «نهاد» را که نمی‌توان نابود کرد! نهاد و نهادسازی در ذات سیاست است و هر نهاد نیز بی‌درنگ خود را بسط می‌دهد و در پی قدرت بیش‌تر است. پس از هر فروپاشی سیاسی، نخستین نهادی که خود را زودتر و قدرتمندتر از سایر نهادها استوار کند، برندۀ بازی سیاست است. بدیهی‌ترین پیامد انقلاب اسلامی این بود که حزبی مانند حزب جمهوری اسلامی (تأسیس اسفند ۱۳۵۷) دیر با زود، به عنوان نهادی که بیش‌ترین نزدیکی را به رأس قدرت داشت، یکه‌تاز میدان شود. کسانی که از قدرت گرفتن حزب جمهوری اسلامی شوکه شدند یا آن را نامنتظره توصیف می‌کنند، درک روشنی از «ذات» سیاست و انقلاب نداشتند، زیرا اوج‌گیریِ رهروان امام نه نامنتظره بود و نه غیرمنطقی.

در پیوست، بخشی از شعارهای نامزدهای این انتخابات ریاست جمهوری را ببینید.

مهدی تدینی

#انتخابات، #انقلاب_۵۷
@tarikhandishi | تاریخ‌اندیشی
Forwarded from تاریخ‌اندیشی ــ مهدی تدینی (مهدی تدینی)
«بازرگان»

مهدی بازرگان، سی‌ام دی ۱۳۷۳ در هشتادوهفت سالگی در زوریخ درگذشت و در قم به خاک سپرده شد. بازرگان پس از انقلاب ۵۷ نه ماه نخست‌وزیر دولت موقت ایران بود، از پانزدهم بهمن ۵۷ تا پانزدهم آبان ۱۳۵۸.

دو ویدئو از او ببینید. ویدئوی نخست برای زمانی است که به تازگی به عنوان نخست‌وزیر دولت موقت انتخاب شده است و با حضور در دانشگاه تهران سخنرانی می‌کند. مردمی که پرشور نامش را فریاد می‌زنند و سپس در سکوت محض صحبت‌های او را گوش می‌دهند. و بازرگان که از آیات قرآن می‌گوید و با امید فراوان سکاندار دستگاه دولت شده است...

ویدئوی دوم، برای نه ماه بعد است، آبان ۱۳۵۸، وقتی دولت او در پی اشغال سفارت آمریکا کناره‌گیری کرد. بازرگان سراسر گلایه است و شرح می‌دهد چرا دست از کار شست...

#مستند، #انقلاب_۵۷، #بازرگان

@tarikhandishi | تاریخ‌اندیشی
More