🔸گوشتخواران قهاری را دیدم، که سخت دلنگرانِ جان گوسفندان بودند!
🔸دوستانی که گیاهخوارند که هیچ؛ حق هرگونه اعتراضی به کشتن جانداران برای آنها کاملاً محفوظ است اما یک سؤال از گوشتخواران عزیزی که نسبت به قربانی کردن حیوانات در شادی و عزا و خصوصاً به هنگام عید قربان معترضند وجود دارد:
🔹آیا آنچه که از نظر شما امری غیراخلاقیست، نفسِ گرفتن جان یک موجود زنده است یا آگاه شدن ما به انجام این عمل است که به نظر شما آزاردهنده و نارواست؟
اگه حالت اول است که دوستان حتما در جریانند که این گوشت و مرغهایی که ما هر روز و هر شب با اشتیاق و ولع بسیار، نوش جان میکنیم، قاعدتاً نه حاصل نتایج مذاکره با گاوها و گوسفندان و مرغان عزیز و اقناع آنها برای مرگ اختیاری و اهدای اعضای بدنشان برای تناول مدام و لذت مستدام ما، که غالباً نتیجۀ کشتار آنها، گاهی به شیوههایی به مراتب وحشیانهتر از آداب قربانی کردن است.
اما اگر حالت دوم است و چیزی که ما را آزار میدهد نه کشتن این جانوران که آگاهی از آن است، در حقیقت مشکل نه نفس بروز خشونت که عریان و عیان شدن خشونت پنهان است. گویی در این صورت هم ما بیشتر نگران مکدّر شدن احوال خودمانیم که از جاری شدن خون و دیدن گوسفند با صورتی گلگون و جان دادن و تبدیل چهرهاش به رویی زردگون، خاطر نازکمان ترک برمیدارد وگرنه مشکل خاصی با نفس جان دادن آن موجود بیچاره نداریم. در واقع، اعتراض و خشم ما نه به حقیقیت این خشونت که به فرایندیست که منجر به مواجهۀ ما با این حقیقت میشود؛ حقیقت و خشونتی که خود هر روز به نحوی باعث و بانی آن هستیم.
🔸اصولاً «غفلت» در اغلب اوقات پدیدهایست لذتبخش و در مقابل امر آگاهیبخش که ما را از غفلت برون میآورد معمولا آزاردهنده و ناخواستنیست و ما چندان خوش نداریم که حقیقت را لخت و بیبزک ببینیم.
🔹خلاصه، اگر من دغدغهٔ حقوق حیوانات دارم اما گیاهخواری را نیز کاری دشوار مییابم باید لااقل از میزان مصرف گوشت و مرغ خود در طول سال و دامن زدن بیش از حد به صنعت و چرخهٔ کشتار این موجودات بکاهم در غیر این صورت مضمون واقعی اعتراضهای ما «فعالان یکروزه حقوق حیوانات»، نسبت به «قربانی کردن» صرفا این خواهد بود که:
«آقا جان بکُش ولی لطیف باش و آن پشت مشتها بکش که حال ما را بد نکنی.
بکُش و تمیزکاریها و بَزککاریهایت را بکن؛ بعد هروقت اعضای یادگار آن مرحوم، شیک و مجلسی و تر و تمیز شد، آن موقع بیار بگذارش جلوی ما که نوش جان کنیمش؛ بیآنکه مشاهده یا تداعی چهرۀ معصوم آن مرحوم، خدای نکرده خاطر ما را مکدر، عیش ما را منغص و لذت ما را مخدوش کند.»
🔹پینوشت
🔹 🔸میگویند برای مولانا در میان مناسبتهای مذهبی، عید واقعی «عید قربان» بود.
بدیهیست عید نامیدن این روز توسط این بزرگان نه به واسطه کشتن یک جانور و گوسفند بیگناه که برای قربانی کردن گوسفندهای درونی ماست که میگویند، هرکسی «اسماعیلی» دارد که در زندگیاش باید قربانی کند و گفتهاند برای گام برداشتن به سوی یک زندگی «آرمانی» ما بايد مدام چيزهایی را برای چيزهای ديگر «قربانی» كنيم.
🔸ما انسانهای امروزی البته آموختهایم که «دیگری» را برای منافع و لذت خود قربانی کنیم؛ انسانها، حیوانات و محیط زیست را؛ همه را قربانی میکنیم برای موفقیت و کامیابی شخصی خود؛ اما اینجا مراد از قربانی کردن، اتفاقا گذشتن از «خود» و «خوشایندهای دم دستی» است تا به خوشایند نهایی كه میگویند عشق به انسانها و تمام موجودات و زندگی سرشار از حقیقت و معناست برسیم که البته این هم بسیار دشوار است و «کار نازکان نرم نیست و کار پهلوان است ای پسر».
#حيوانات #آگاهى #اخلاقدر «جریان» باشید.
@Jaryaann