فریبا م (شعر و سکوت):
منم آن یار دلجویت تو را چون ماه میخواهم
همیشه در کنارم باش خاطرخواه میخواهم
شبی از غصّه دق کردم چه لیلایی چه مجنونی
دلم همدم ولی دلدار بی اکراه میخواهم
اگر من در مثل لیلی و مجنونم تویی یارا
و یا من آن زلیخایم،تو یوسف، شاه میخواهم
نفس در سینه میگردد ولی سخت و به دلتنگی
غرورم را شکستَ
م از درونم آه میخواهم
سکوتم پر ز فریاد است امّا دل به آرامش
بخواند او مرا با عشق من همراه میخواهم
سوایِ دل شکستن ها جدا از رنج دوری ها
تو را میجویمت جانا شبی دلخواه میخواهم
بیا در خانه ی قلبم سرودی نو بیاراییم
بر انبوه غزلهایم سلام از راه میخواهم
شفاخانِه شود آثار و اشعارم برای دل
چرا دارو و درمانت مگر جرّاح میخواهم ؟
بیا هم ،آه هم همراه هم ،باشیم در هر جا
بمان با رستگاران هم تو را فتّاح میخواهم
#فریبا_م_بداههحاصل بداهه سرایی در گروه تخصصی گلشن شعرا