شیما خزدوز
کوچه به کوچه، پلاک به پلاک محله چهارباغ پایین، پشت بارو و دروازه نو پی ردی از هنرمندی که 70سال تنها مجالس مردم و جشنهایشان صحنه هنرش بود. اما او به قدری در این صحنه خوب هنرنمایی میکرد که بزرگان موسیقی ایران را هم برای دیدار و دمی گوشسپردن به آوازش به
#اصفهان میکشاند. ردش را از کنار خانه قدیمیاش که بالای سردرش نوشته منزل
#محمود_اناری میگیرم و پرسانپرسان از میان روایتهای شفاهی مردم به دنیایی که پس از خود برجای گذاشته میرسم وقتی پیر و جوان محله پشت بارو میگویند:«یه اصفان بودا یه
محمود اناری.»
اصفهانیها
#محمود_اناری را به طنازیهایش میشناسند؛ به شعرهای عامیانهاش که بازنمای قصههای خودشان بود و رفتار و خلقیات مردم زمانهاش را نقد میکرد؛ بهکاربردن لهجه اصفهانی در آواز ، تمامِ
اناری بود.
#محمود_اناری سال 1295 در اصفهان متولد شد. 90 سال زیست و 70 سال شادی بر دل مردم نشاند و فکاهیاتش بخش پررنگی از حافظه شهر و روایتهای مردم اصفهان شد.
اناری فرزندی نداشت و خانه قدیمیاش را وقف ایتام کرد.
#حسین_سروری، نوازنده قدیمی ویولن و رفیق
اناری که حالا 88ساله است و 20سال از دوره فعالیتش را با
اناری همکاری کرده درباره او چنین میگوید:
«
اناری در محله دروازه نو متولد شده بود. پدرش حسن باروتکوب بود که به حسن بیانصاف هم شهرت داشت و دورهای که ترقه تازه مد شده بود ترقه میساخت. اولین خاطره من از
اناری مربوط به دورهای است که خودم هفت یا هشتساله بودم و
اناری سرباز بود.
اناری با پدرم میرزا سرور هم رفاقت داشت. روزی به اتفاق خانواده از محله دستگرد که قدیم بیرون شهر محسوب میشد میگذشتیم که لشگر سربازخانه اصفهان در حال مارش نظامی و تمرین سان دیدن بودند و
اناری هم روی یک اسب نشسته بود و شیپور میزد. او بهقدری به موسیقی و شادی علاقه داشت که در دوره سربازی هم شیپورچی شده بود.
محمود اناری دو بار ازدواج کرد و به این دلیل که بچه دار نمیشد طلاق گرفت و برای سومین بار، پدرم دختری را از محله باغ کومه شهرابریشم برایش خواستگاری کرد و ازدواج هم کردند اما باز هم بچه دار نشد. پدرم به واسطه اینکه استاد موسیقی بود مرا هم از هشت سالگی نزد استاد
#شهپر که از تهران به اصفهان آمده بود و سر دروازه دولت کلاس موسیقی داشت سپرد و من در مدت یک ماه ویولن را فراگرفتم و بعدها با
#پرویز_یاحقی آشنا شدم و به فعالیت ادامه دادم. کار
#اناری هم در آن دوره بسیار گرفته بود و خریدار داشت تا جایی که مردم برای دعوت او باید وقت میگرفتند و تاریخ جشنها و عروسیها را با او تنظیم میکردند. پدرم از
اناری خواست که من هم در کنار او ویولن بزنم. »به گفته سروری،
محمود اناری هیچ وقت استادی نداشته است. ساز میزده و آواز را به شیرینی میخوانده اما در فکاهی زبانزد بوده است:«در سالهایی که با او همکاری کردم هیچ وقت نفهمیدم که او این فکاهیها را چگونه به هم میبافد و فی البداهه میسراید. دورهای را به یاد دارم که
#فرهنگ_شریف، آهنگساز و موسیقیدان برجسته، برای دیدار
#اناری به اصفهان آمده بود و اصرار داشت که آواز و فکاهیهای او را از نزدیک بشنود. این در حالی بود که ساز
اناری در برابر علم موسیقی فرهنگ شریف صفر بود. آن روز
اناری پس از اینکه آوازی خواند با شوخطبعی به فرهنگ شریف گفت "من بهترم یا شوما؟"
#اناری تا مدتها در بازار بزرگ اصفهان کارگاه تولید و فروش پارچههای کیشبافی داشت و در مجالس عروسی هم اجرا میکرد، اما دهه 40 برای آوازخوانی به هتل شاه عباس دعوت شد. من آنجا در کنارش ویولن میزدم و مرتضی مرادی هم ضرب میگرفت.»
#مرتضی_مرادی، نوازنده تنبک که او هم دوره جوانیاش با
اناری همکاری میکرده میگوید: «هنرمند دوتاش هنرس و هشت تاش اخلاق.»به گفته او «همه عاشق
اناری بودند. اول اخلاقش و بعد فکاهیهای خاصش.
محمود اناری همیشه لبخند به لب داشت. حتی اگر کسی او را دست میانداخت، او جواب هر نوع برخوردی را با خوشرویی میداد. »آن طور که مرادی روایت میکند،
اناری گرچه در پاتوقهای موسیقی در کنار
#حسن_کسایی،
#جلیل_شهناز،
#جلال_تاج و
#پرویز_یاحقی و خیلی از بزرگان دیگر مینشست و میخواند اما هیچگاه در جایگاه آنان قرار نگرفت و نمیخواست هم قرار بگیرد، چرا که او سبک خاص خودش را داشت. بدون استیج رادیو و تلویزیون و بیهیچ واسطهای در جمعهای مردمی حاضر میشد و با طنازی و خوشمزگی در تمام عمرش لبخند و شادمانی بر لب مردم مینشاند و این چنین محبوب دل عام و خاص شد. در یک کلام، استیج
اناری قلب مردم بود .
این نوازنده اصفهانی درباره ویژگی آواز و فکاهیات
#اناری هم نقل میکند:
«
اناری آوازهای تقلیدی هم میخواند و لابه لای آن فکاهیات خودش بود که فی البداهه میسرود. آواز و فکاهی را با حرکات و میمیک صورت و آواهای کش دار تلفیق میکرد و این به اجرایش روح میبخشید.» حالا مرتضی مرادی یکی از