شعرهای اجتماعی اناری را با همان لحن خاص او میخواند:
«تازگی اصلاح سرا جور دیگر مد شده/ زلف خانما شبیه زلف شوهر مد شده/ موی خانما شبیه دمب اردک مد شده/ تا بگی دمب اردکی دمب کبوتر مد شده/میرسد ژورنال و میبینی کت و شلوار شیک/ تا بدوزی بهر خود، یک فرم دیگر مد شده»
#مرادی درباره ویژگی سرودههای
#اناری به روایت و قصههایی از زندگی عامه مردم که فکاهیهای اناری از دل آن بیرون میآمد هم اشاره میکند:
«اناری پیش از خواندن فکاهی یک قصه هم نقل میکرد. مثلا میگفت دختر همسایه را دیدم که با مادرش گفت و گو و درددل میکرد. بعد آن گفت وگو را با زبان شعر فیالبداهه ادامه میداد. یا میگفت پسری تصمیم به ازدواج گرفت و برای خواستگاری در خانهای را زد، اما بعد متوجه شد که پدر دختر، قبرکن است و باقی ماجرا را با شعر نقل میکرد مثل این بیت عامیانه "ننه جون یالا پاشو چادرا بنداز رو سرت/ دختری صغرا بگوم را خواستگاری کون برام/ ننه جون بهش بوگو که ما بخاری نداریم/ برای فصل زمستون کرسی میذاریم". بعد ریتم را عوض میکرد و میگفت "ننه ننه لاله و ردا/ ننه ننه من ایال میخوام/ منم آرزو دارم/ وای ننه من ایال میخوام".
بخشی زیادی از اشعار
#اناری مربوط به مجالس
#عروسی بود. اشعاری که تا سالها بعد و حتی امروز هم دهان به دهان بین مردم اصفهان گشته است. مثل این بیت که هم نقد چشم و همچشمی در خانوادهها را داشت و هم به رسم قدیمی خرید
عروسی در بین اصفهانیها که برای خواهر عروس هم هدیه در نظر میگیرند اشاره میکرد:
"خواری عروس میکوند گریه زاری/ چون ندارد اروسی پوسه ماری ".»
به گفته مرتضی مرادی، اناری به غیر از مجالس
عروسی در مجالس خانوادگی هم دعوت میشد. برای مثال اقوام
#صارم_الدوله یا
#ظل_السلطان از تهران به اصفهان میآمدند و قرار بود
#میرزاسرور،
#شهناز و
#تاج هم برای آواز خواندن حاضر شوند که دنبال اناری هم میفرستادند.اما اناری ساز را در سطح خودش میزد و نمیتوانست سازش را در یک اجرا با نوازندگان دیگر هماهنگ کند.
#عیسی_خان_بهنام، نوازنده چیره دست ضرب که پنجه شیرینی داشت تنها کسی بود که
#اناری میتوانست سازش را با او هماهنگ کند و سالهای زیادی هم با او همکاری داشت. دهه 40 اناری هر شب جمعه در طول سال و موسم عید نوروز تا 15 فروردین برای آواز خوانی به هتل شاهعباس دعوت میشد. ساز میزد و فکاهیهایش را میخواند و از آنجایی که در آوازش از لهجه اصفهانی استفاده میکرد تهرانیها شیفتهاش شده بودند و انعامهای سنگین مثل سکه طلا به او دست خوش میدادند تا اینکه دهه 50 به استخدام رسمی هتل درآمد.
آن دوره هتل عباسی دو پاتوق موسیقی داشت: یکی مخصوص موسیقی مدرن و یکی هم در تالار چهلستون ویژه آواز و موسیقی سنتی. من و حسین سروری از این دوره با او همکار شدیم. یک کافه در هتل بود که مهمانان ایستاده قهوه و چای مینوشیدند، اناری در کافه چهارزانو می نشست و آواز میخواند. همین نوای خواندن او مسافران را به درنگ بیشتر وامیداشت پس مینشستند و من و حسین میآمدیم و ضرب و ویولن را به آواز اناری اضافه میکردیم. البته اناری بدون حضور ما هم میتوانست اجرا کند، چرا که اندازه خودش ساز میدانست، اما نظرش این بود، حالا که سفرهای پهن است چند نفر دیگر هم بهرهمند شوند.»
آن طور که
#مرادی توضیح میدهد،
#رسول_روشن، نوازنده و آوازخوان اصفهانی تنها کسی بوده که پس از اناری تمام اشعار او را در یک دفتر مکتوب کرده و فکاهیهایش را به همان سبک در مجالس میخوانده است.اما از دورهای به بعد،
#اناری نهتنها در میان اصفهانیها که در میان تهرانیها هم زبانزد میشود.
یکی از پاتوقهای مهمی که
#محمود_اناری در آن رفت و آمد داشته منزل
#شاطررمضان_ابوطالبی در اصفهان بوده که اغلب بزرگان موسیقی ایران در آن گردهم میآمدند و اناری هم دوشادوش بزرگان موسیقی هنرنمایی میکرده است.
#یداله_ابوطالبی، پسر شاطر رمضان میگوید:
«اناری به رسم معمول این خانه هر سهشنبه زودتر از بقیه حاضر میشد. تعداد دقیق فکاهیاتش مشخص نیست، اما مجموعه 10 کاست که او در همین خانه اجرا کرده ضبط و امروز در حال نگهداری ست. به غیر از آن عکسهای کمتر دیده شده او است وقتی کنار
#عیسی _خان و
#نعمتاله _ستوده که بهترین شاگرد
#حسن_کسایی بود، هنرنمایی میکرده است. »
آن طور که گفته میشود، اناری دهه 60 برای آوازخوانی به مجلس
عروسی #پرویز_مشکاتیان و
#افسانه_شجریان هم دعوت میشود.
عکسی از این مجلس وجود دارد که
#محمود_اناری در حال آواز خواندن و نواختن ساز است، در حالی که
#همایون_شجریان نوجوان هم کنار او ضرب گرفته است.
#مهدی_عندلیب از اهالی محله پشت بارو که حالا 40 ساله است به یاد میآورد که تا 15 سالگیاش اناری را در مجالس
عروسی اصفهان میدیده است. او اما آخرین تصویری که از اناری در ذهن دارد دورهای است که اناری 80 ساله با یک موتور رکس آبی رنگ در خی