عاشقانه های فاطیما

Channel
Logo of the Telegram channel عاشقانه های فاطیما
@asheghanehaye_fatimaPromote
790
subscribers
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا عشق گلایه دلتنگی اعتراض ________________ و در پایان آنچه که درباره‌ی خودم می‌توانم بگویم این است: من شعری عاشقانه‌ام در جسمِ یک زن. الکساندرا واسیلیو نام مرا بنویسید پای تمام بیانیه‌هایی که لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
حينما استحضرك وأكتب عنك يتحوّل القلم في يدي إلى وردة حمراء..
ــــــــــــــــــــــــــــ
هنگامی‌که تو را به یاد می‌آورم و از تو می‌نویسم، قلم در دستم به گل سرخ تبدیل می‌شود..

#غادة_السمان
ترجمه: #غفران_عبیات



@asheghanehaye_fatima
ان يكن تاب السُكارى
أنا بالسُكرِ أُناجيك..
-----------------
گر که مستان توبه بنمودند من
گاهِ مستی خوانَمَت..

#مظفر_النواب
ترجمه: #محمد_حمادی


@asheghanehaye_fatima
#سیدعلی_صالحی

من چندان بی‌چراغ زیسته‌ام
که شخصیتِ روشنِ شب
اَنیسِ من است

@asheghanehaye_fatima
‌چه رنجی کشیده‌ای از عادتت به من،
به روح تنها و وحشی‌ام،
و به نامم که می‌رماند همه را.

بارها دیده‌ایم ستارهٔ صبح
می‌سوزد و بر چشم‌های ما بوسه می‌زند،
و بالاسرمان باز می‌شوند شفق‌ها
به گونهٔ بادزن‌هایی چرخان.

کلمه‌های من
نوازشگرانه بر تو می‌بارید.
دیرزمانی‌ صدفِ آفتابی‌ اندام تو را دوست داشته‌ام
تا به آنجا که بیانگارم دارندهٔ دنیایی‌ام:

از کوه‌ها برای تو گل‌های شاد می‌آورم،
سنبل آبی، فندق تاری،
و سبدهای وحشی‌ بوسه.
می‌خواهم با تو آن کنم
که بهار با درختان گیلاس‌‌...


#پابلو_نرودا
ترجمه: بیژن الهی

@asheghanehaye_fatima
حالا باز هم سکوت و سکوت و سکوت...
کاج‌ها، ابر‌ها و گذر بال یک کلاغ بر متن جاودانه‌ی خاکستری.
او را خواسته‌ام تا بیاید کنارم بنشیند
آمده و نشسته است مثل ده‌ها و صد‌ها بار که خواسته‌ام و آمده‌است با اشتیاق تمام، با تمام اشتیاق
اما این‌بار نه او صورت دارد و نه من صدا، و سکوت عمیقا خاکستری‌ست

سلوک/
#محمود_دولت‌آبادی


@asheghanehaye_fatima
انگار با تمام جهان وصل می‌شوم
در لحظه‌ای که می‌کِشَمت تنگ در بغل

من در بهشتِ حتم گناهم، مرا چه کار
با وعده‌ی ثواب و بهشتان محتمل؟

#حسین_منزوی


@asheghanehaye_fatima
آدم کم کم به این نتیجه می رسد که چیزی به نام عشق را خودش با دست های خودش ساخته.به این نتیجه می رسد که  عشق تنها تصوری ست از آنچه ما فکر می کنیم حالمان را بهتر، روحمان را غنی تر و قلبمان را سرشارتر می کند. به این نتیجه می رسد که عشق سر و تهی ندارد، نه قبلش چیزی بوده و نه بعدش قرار است اتفاق خاصی بیفتد. یک غروب دلگیر، بعد از ساعت ها تنهایی و پریشانی، به این نتیجه  می رسد که از حال خوب و روح  غنی و قلب سرشارش چیزی نمانده  جز   
« آتشی بدون دود »

#نیکی_فیروزکوهی
از کتاب راس ساعت هیچ / نشر ایجاز



@asheghanehaye_fatima
خیلی وقت پیش با خودم قرار گذاشتم وقتی غمگین هستم به  فلسفه زندگی فکر نکنم. دلیلش هم این بود که به تجربه فهمیده بودم که این جور مواقع همیشه سر از فلسفه‌هایی در می‌آورم که تاریک و ناامید کننده است. فلسفه‌هایی که کاری جز یافتن شواهد جدید برای اندوه و بدبختی ندارد. فلسفه‌هایی که کمکی به حل مسئله‌ها نمی‌کند. از همان وقت، روزهای غمگین که از راه می‌رسد، چراغ‌های فلسفه را خاموش می‌کنم و به خودم یاداوری می‌کنم که این روزهای اندوهگین مشابه روزهای اندوهگین پیش نوبتی دارد که یک روز به پایان می‌رسد.
فلسفه بافی را گذاشته‌ام برای روزهای روشن.


#امیرعلی_بنی_اسدی


@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شعرهایی که از عشق می سرایم،
بافته ی سرانگشتان توست!
و مینیاتورهای زنانگی ات!
اینست که هرگاه مردم ،
شعری تازه از من خواندند؛
ترا سپاس گفتند...!


#نزار_قبانی


@asheghanehaye_fatima
🔝

نفس می‌کشم، عمیق ..
و هـــــر چه از عمر می‌گذرد
به آه شبیه‌تر است .
آه می‌کشم، غلیظ
و هر بار دردی به سینه‌ام
سنگینی می‌کند .
گـــاه مرگ ترجیح من است .!!
آنچنان که برادرم خط زدن رویاهایش را
آنچنان که نهنگ‌ها سـاحل را ..
و آنچنان که سوری‌ها
راه دریا را ترجیح می‌دهند .

چــرا خبر‌های مهم
از دهان هیچ رسانه‌ای
خــــــارج نمی‌شود .
از چه سیاستمداران جنگ را
برعکس می‌‌خوانند .!!

تمـام پنچره‌ها را باز می‌کنم
بگو، از گلوی کدام پرنده باز ..
آوازِ آزادی را خواهیم شنید .

#پوریا_نبی_پور
#نامه_هایی_برای_حنا

@asheghanehaye_fatima
گاهی هم اولین قدم پیدا کردن حوصله‌ای است که از دست داده‌ایم.  حوصله‌ای که یکروز فراوان داشتیم و یک وقت یکی یکجا همه را دزدید و برد. حوصله‌ای که انگار داشتنش پیش شرط همه چیز است. حوصله‌ای که وقتی نباشد قدم از قدم بر‌نمی‌داریم.
پس گاهی می‌دانیم مقصد کجاست، مسیر کدام است، چمدان‌مان کجاست، بلیط سفر در کدام کشو است و با این همه بی‌حوصلگی و بی‌تفاوتی رهایمان نمی‌کند. چنین وقت‌هایی است که اولین ماموریت و رسالت ما جمع‌آوری تکه‌های کوچک حوصله از دور و برمان است. افزودن ذرات کوچک حوصله به خورجین حوصله‌مان. گذشتن از بی‌حوصلگی و بی انگیزگی.
گاهی مهم‌ترین جنگ ما همین است، جنگ بازپسگیری حوصله.

#امیرعلی_بنی_اسدی


@asheghanehaye_fatima
تا مَهِ روی تو از پرده عیان می‌گردد
ماه از شرم تو در ابر، نهان می‌گردد

به مشام از نفس باد رسد بوی عبیر
به سر زلف تو چون باد، وزان می‌گردد

هست یاقوت لبت قوت روان و، دل من
روز و شب در پیِ آن قوت روان می‌گردد

زنگیِ زلف تو بگشوده هنر سوی کمند
دل من کرده اسیر و، پی جان می‌گردد

ترک چشم تو اگر راهزنی کارش نیست
پس سبب چیست؟ که با تیر و کمان می‌گردد

از خیال رخ چون شمع تو هرشب تا صبح
اشک گرمم به رخ زرد، روان می‌گردد

پیر شد «ترکی» از آن روز که رفتی ز برش
گر بیایی به برش، باز جوان می‌گردد

#ترکی_شیرازی
#عزیز_روزهام


@asheghanehaye_fatima
غباری گردم و روزی بدامان تو بنشینم
شوم آئینه و بر کام دل روی ترا بینم

شوم ابریشم و در جامه ات خود را کنم پنهان
که افتد اتفاق بوسه بر آن دست سیمینم

من آن فرهادم و یکدل هوس پیشه نیم خسرو
نه سودای شکر دارم که خوش در خواب شیرینم

مناز ای آسمان بر ماه و پروینت که بی آن مه
به هر شب اوفتد از چشم تر صد عقد پروینم

شب رحلت ببالین گر کسی را شمع افروزند
به آن امید میمیرم که باشی شمع بالینم

اگر چه بلبلم گل را بهنگام نواخوانی
بتیمارم چو ناید گل چو بوتیمار بنشینم

مبادا تا گلی بینم بگلزار جهان جز تو
بگرد چشم هر شب از مژه خاشاک میچینم

#آشفته_شیرازی
#عزیز_روزهام


@asheghanehaye_fatima
ای دلبری کز دلبران همتا نمی‌بینم تو را
از من نمی‌گیرد کران غم تا نمی‌بینم تو را

از بس که وقت دیدنت از شوق بی‌خود می‌شوم
می‌بینمت وز بی‌خودی گویا نمی‌بینم تو را

گر از غم نادیدنت امشب نمی‌میرم یقین
از غصه می‌میرم اگر، فردا نمی‌بینم تو را

#رفیق_اصفهانی
#عزیز_روزهام


@asheghanehaye_fatima
می‌میرم و خار غمت از جان نمی‌آید برون
خاری که ره در جان کند آسان نمی‌آید برون

وه‌وه چه نازک می‌دمد گر در رخت خط سیه
بر گرد گل زین خوب‌تر ریحان نمی‌آید برون

من کشته آن کز تنم تیر تو ره در دل کند
یاران به غم کز سینه‌ام پیکان نمی‌آید برون

عیبم مکن کز سوز دل روشن ز چاک سینه‌ام
آتش چو سر زد شعله‌اش پنهان نمی‌آید برون

#اهلی_شیرازی
#عزیز_روزهام


@asheghanehaye_fatima
آخرین چیزی که در پایان عمرت می‌خوای اینه که توی تنهایی نمیری. سعی نکن من رو نجات بدی، چون خیلی وقته که دیر رسیدی. فقط برای مدتی من رو توی قلب‌ت نگه دار.

#پویا_جمشیدی
#بی‌برگشت


@asheghanehaye_fatima
دست‌هایت خیلی مهربان‌تر از تواند
دست‌هایت مانند کنده‌ی درختی‌ست
که من هنگامِ غرق شدن به آن می‌چسبم 
دست‌هایت مانندِ بخاری‌اند
که من هنگامِ سرد شدن به آن‌ها نزدیک می‌شوم و گرم می‌شوم

#غادة_السمان
@asheghanehaye_fatima
Telegram Center
Telegram Center
Channel