@asheghanehaye_fatimaنه اینکه عاشق این میله های یخ زده باشم
کجا فرار کنم؟ چیده اند بال و پرم را
هزار خاطره ی تلخ را به گریه سپردم
چگونه پاک کنم خاطرات ِتلخ ترم را؟
.
هزار نسل گذشت و سپید بخت نبودیم
همیشه قسمت ِما عشق ِسالهای وبا بود
به میزبانی ِتان قانعم، گلایه نکردم
اگرچه شهر شما گور دسته جمعی ما بود
.
به پشتگرمی ِکبریت ها به جنگ رسیدیم
اگرچه کوه ِ یخی روی نقشه آب نمی شد
زمین ِسوخته پاداش سخت جانی ِمان بود
اگر که بر سر ِمان آسمان خراب نمی شد
.
گرسنه منتظر معجزات ِتازه نشستیم
نماز ِنیمه شب از ترس ِقتل عام شدن بود
دوباره وعده ی آتش فشان و زلزله می داد
جهان ِخسته در اندیشه ی تمام شدن بود
.
تو از کدام مسیر آمدی پرنده ی خونی؟
تو در کدام زمین ریشه داشتی گل چیده؟
تو شاخ و برگ ِخزان دیده ی کدام درختی؟
تو کیستی زن ِبی سرگذشت رنگ پریده؟
.
تو را کنار کپرهای نیمه سوخته دیدم
پرنده ها خبرت را به دوردست رساندند
تو از تمامی دنیا عزیزتر شدی اما
برادرانت در چاه نفت زنده نماندند
.
زمانه خواست که بی آرزو و کال بیفتیم
هراس هر شب مان در بهار چیده شدن بود
به جای گرمی آغوش، تازیانه چشیدیم
به جای بوسه سرانجام ِمان گزیده شدن بود
.
دوباره منتظر پاسخ کدام دعایی
از آسمان -که به ما فرصتی جدید نداده-
کدام سُفره درین خانه ها گرسنه نمانده
کدام خانه درین سرزمین شهید نداده
.
برو مسافر ِغمگین من...سفر به سلامت
روانه اند دعاهای خیر پشت سر ِتو
چگونه از تو و آن چشم های خیس نترسم؟
زیادتر شده زیبایی ِ زیادتر ِتو!
.
بگو به یاد بیارند قد کشیدن ما را
به سقف مشت بزن، تارِ عنکبوت بیفتد
به آسمان ترک خورده اعتماد ندارم
مگر که سنگ شود، روی قوم لوط بیفتد!
.
.
.
.
#حامد_ابراهیم_پوراز مجموعه شعر جدید
.
پ.ن:
۱- عشق در سال های وبا/ گابریل گارسیا مارکز
۲- بگذار کسی نداند که چگونه من/ به جای نوازش شدن/ بوسه شدن/ گزیده شدم
( احمد شاملو)