بشنو اکنون قصه آن رهروان
که ندارند اعتراضی در جهان
قوم دیگر می شناسم ز اولیا
که دهانشان بسته باشد از دعا
از رضا که هست رامِ آن کِرام
جُستنِ دفع قضاشان شد حرام
در قضا ذوقی همی بینند خاص
کفرشان آید طلب کردن خلاص
حُسنِ ظَنی بر دل ایشان گشود
که نپوشد از غمی جامه کبود
#مثنوی_مولانا دفتر سوم
@Ashaarkotaa📘در این ابیات مولانای عزیز در مورد کسانی صحبت میکند که به مشیت خداوند هیچ گاه اعتراضی ندارند حتی دعا کردن برای تغییر اتفاق ها یا جلوگیری از آنچه به نظر بلا میآید را حرام میدانند
آنچنان به مقام رضا رسیده اند که جستن راه خلاص را از دایره قضا ، کفر نسبت به حق میشمارند
حق تعالی نیز بر قلب چنین بزرگوارانی چنان حُسن ظن عطا فرموده که در عزا و ماتم نیز جامه تیره ماتم به تن نمیکنند .
هیچ برگی در نیفتد از درخت
بی قضا و حکم آن سلطان بخت