#حکایت وقتی به جهلِ جوانی،بانگ بر مادر زدم؛دل آزرده به کنجی نشست و گریان همی گفت:
"مگر خردی فراموش کردی که درشتی میکنی؟"
چه خوش گفت زالی به فرزند خویش
چو دیدش پلنگ افکن و پیلتن
گر از عهد خردیت یاد امدی
که بیچاره بودی در آغوش من
نکردی در این روز بر من جفا
که تو شیر مردی و من پیرزن
#گلستان_سعدی#مادر#پدر#احترام@arturmia