❤️ یادمان
🔰یادی از «علمدارِ ماهرِ» شعر آذربایجان
✍ #مصطفی_قلیزاده_علیار شادروان استاد
حاج علمدار قلی یف متخلص به «ماهر» (1950 - 2014م) از شعرای توانمند عروضی و آئینی معاصر جمهوری آذربایجان و از مفاخر «نارداران» است و از مفاخر ما نیز در ایران.
از مرداد 1383 که بنده به یاری دوستانی صافی ضمیر از اهالی شعر و ادب تبریزی نخستین همایش شعر طنز تبریز (
#زنجفیل) را در حوزه هنری آذربایجان شرقی برگزار کردم سه نفر از طرف مرحوم
حاج «
علی اکرام» رهبر اسلامگرایان آذربایجان و از باکو مهمان این همایش بودند:
حاج مصطفی
علی یف (مایل اوغلو، فرزند شاعر و فاضل بزرگ
حاج مایل)،
حاج عارف بزوونالی و مرحوم استاد
حاج علمدار. من با این سه ادیب از آن زمان آشنا شدم و دوستان تبریزی نیز. از جمله نویسنده هنرمند جناب مهدی نعلبندی.
از آن پس در سفرهای ما به باکو و سفرهای آن بزرگ مرد به تبریز و ارومیه، بیشتر دوست شدیم. خرداد سال 86 همایش
#فضولی_شناسی در دانشگاه ارومیه بود که دعوتش کردیم با جمعی از اهل ادب آمد.
چند دوره هم به پیشنهاد بنده و همت "جمال عباس زاده" عزیز معاون فرهنگی وقت فرهنگ و ارشاد آذربایجان غربی،
حاج علمدار به عنوان داور جشنواره بین المللی شعر ترکی رضوی در بخش آذری همکاری کرد البته فقط به عشق امام رضا (ع).
در گردآوری اشعار انتظار فرج مهدی موعود (عج) از شاعران معاصر جمهوری آذربایجان (کتاب
#شوق_دیدار) یاری ام کرد و به خواسته من مقدمه ای هم نوشت در سال 90.
🔽در جریان جشن 60 سالگی اش در باکو، کتابی شامل اشعار و مقالات و خاطرات دوستانش چاپ شد که خودش از من حقیر خواست یادداشتی بنویسم و صمیمانه گفت: دوست دارم از شما هم مطلبی در این کتاب باشد!..
مقاله ای نوشتم و در آن کتاب به لاتینی (Biz onu tanimisiq) با ویراستاری
حاج مصطفی، چاپ شد در سال 2010.
در مراسم تولدش اتفاقا آقای
#مهدی_نعلبندی در باکو بود و مراسم را با فیلمبرداری ثبت کرد که بعدها هر وقت از من سراغ دوستان ایرانی را می گرفت، از نعلبندی هم نام می برد هم چنین از جمال عباس زاده، عبدالله بحرالعلومی، حمید واحدی.
در نیمه شعبان / مرداد سال 87 با جمال عباس زاده اتفاق کردیم که حاجی را از باکو دعوت کنیم ... آمد و در ارومیه و شاهین دژ شعر انتظار خواند ... به دیدن غار طبیعی و تاریخی حیرت انگیز "کرفتو" رفتیم ...
حاج علمدار گفت: با دیدن این غار به چند هزار سال پیش رفتم!
در آن سفر مصاحبه ای با او انجام دادم و برای اولین بار در ایران موضوع تاریخی
#ادبیات_صندوقی_آذربایجان را مطرح کردم و
حاج علمدار پاسخ داد و کتاب جدیدش "سوءز و موغام بئشیگی نارداران" را به عنوان شاهد عینی مثال زد. این مصاحبه در هفته نامه "آراز آذربایجان" و نیز در خبرگزاری فارس (87/6/3) منتشر شد (نگاه کنید به عکس پیوستی از همان هفته نامه) بعدها برخی دوستان همین موضوع ادبیات صندوقی را گرفتند و بیشتر مطرح کردند.
🔽خاطرات من با
حاج علمدار ماهر به حدود بیش از 100 صفحه می رسد با دهها عکس و امضای پشت جلد کتابهایش و یادگاریهایش...
آخرین دیدارم با آن فقید عزیز در تابستان 92 بود، 2013 میلادی که با دوست شاعرم اکبر حمیدی علیار رفته بودم باکو.
به دوست دانشمند و ادیب محقق
حاج مصطفی مایل اوغلو گفتم
حاج علمدار را کی ببینیم؟ گفت: خواهرش تازه وفات کرده ... خلاصه به لطف و همراهی
حاج مصطفی رفتیم نارداران، جمعه بود و در خانه خواهر مرحومه اش نشسته بودند و مردم می آمدند برای فاتحه خوانی و سرسلامتی. ما را که دید بسیار بسیار خوشحال شد! چون اصلا انتظار این را نداشت که ما آنجا باشیم و برویم برای فاتحه خوانی.
همانجا دیدم بیماری در ظاهرش اثر کرده، شکسته است!..
فردایش ایشان و ما ناهار مهمان
حاج مصطفی شدیم و
روز یکشنبه من و اکبر را برداشت با ماشین خودش برد به شهر تاریخی شماخی، زیارت
#صابر_و_سیدعظیم_شروانی، دو شاعر بزرگ و معروف.
خاطراتی به یادماندنی از سفر شماخی دارم ... عصر برگشتیم باکو. این آخرین دیدارمان بود! کتاب سه جلدی شرح غزلهای حکیم فضولی را که تازه منتشر شده بود به ما اهدا کرد و تکرار می کرد که شاید این آخرین دیدارمان باشد من رفتنی ام
❤️و شش ماه بعد، روز دوم اسفند 92 برابر با 21 فوریه 2014 خبر مرگ
#حاج_علمدارماهر بشدت افسرده ام کرد درست مثل روز 26 اسفند 89 که خبر مرگ
#حاج_علی_اکرام بشدت دل افسرده ام کرد و در فقدان هر دو بشدت گریستم
❤️مرگ چنین خواجه نه کاری ست خرد!
رحمت خدا به روان هر دو باد.
بامداد دوم اسفند 97 - ارومیه
👇 @arturmia