ای واژه خجسته آزادی! با این همه خطا با این همه شکست که ماراست آیا به عمر من تو تولد خواهی یافت؟ خواهی شکفت ای گل پنهان خواهی نشست آیا روزی به شعر من؟ آیا تو پا به پای فرزندانم رشد خواهی داشت؟ ای دانهی نهفته ، آیا درخت تو روزی در این کویر به ما چتر می زند؟
کتاب داستان دخترِ مفقوده یا دختر گمشده یک زوج را به تصویر میکشد, زن و شوهری که زندگی مشترک برایشان یکنواخت شده و هر کدام مسیری را در این ستیز پیش گرفتهاند, یکی از آنها مشغول خیانت به دیگری است و آن یکی مشغول انتقام گرفتن از آن یکی...
یک روزهایی هم هست که از همان ابتدایِ صبحش حالِ آدم بیدلیل خوب است. آدم دلش میخواهد بیهوا بخندد و شاد باشد، ببخشد و بیخیال باشد، مهربان باشد و عاشقی کند. من این روزها را دوست دارم. روزهایی که از همان اولش همه چیز خوب است...
زمانی که تجرد شأن و منزلتی یکسان با تأهل در جامعه داشته باشد، میتوان مطمئن شد که انسانها به دنبال داشتن دلیلی درست و موجه یک رابطه جدی دونفره را شکل میدهند.
برای عاشق بودن لازم نیست بی عیب و کامل باشیم. صرفاً در مصائب عشق باید قادر باشیم که در زمان مناسب، قبل از اینکه با دیوانگیهایمان به کسی آسیب بزنیم، درباره نقصهایمان توضیح بدهیم بیآنکه حس خودنمایی و تظاهر را منتقل کنیم.
کتاب داستان دخترِ مفقوده یا دختر گمشده یک زوج را به تصویر میکشد, زن و شوهری که زندگی مشترک برایشان یکنواخت شده و هر کدام مسیری را در این ستیز پیش گرفتهاند, یکی از آنها مشغول خیانت به دیگری است و آن یکی مشغول انتقام گرفتن از آن یکی...
هر آن کس که بجای قیل و قال، موسیقی، بجای تفریح، مسرت، بجای ثروت، سلامت روح، بجای دلالی، خلاقیت، و بجای بلاهت، شور و اشتیاق را بخواهد، در این دنیای مبتذل و بی ارزش ما کاشانه و موطنی نمییابد..
باور ما درباره دیگران, فاش میکند که کجا دوست داریم به خود باور داشته باشیم. اشتیاق ما به یک دوست فاش کننده ماست. چه بسا با محبت تنها میخواهیم از فراز رشک برجهیم و چه بسا حمله میبریم و برای خود دشمنی میافرینیم تا حمله پذیریمان را پوشیده داریم. دست کم دشمن باش! چنین میگوید احترام راستینی که جرات دوستی خواستن ندارد.
آدمها دروغهای کسل کنندهای درباره سیاست ، خدا و عشق میگویند . اگر بخواهی چیزی دربارهی خودِواقعی کسی بدانی، پاسخ این سوال کمکت میکند : « کتاب مورد علاقهات چیست؟ .
کتاب داستان دخترِ مفقود شده یک زوج را به تصویر میکشد, زن و شوهری که زندگی مشترک برایشان یکنواخت شده و هر کدام مسیری را در این ستیز پیش گرفتهاند, یکی از آنها مشغول خیانت به دیگری است و آن یکی مشغول انتقام گرفتن از آن یکی...
ارزش هر عقیده هیچ ربطی به اعتقاد یا بیاعتقادی راوی ندارد. در واقع هر چه راوی بیاعتقادتر باشد احتمال خرد ورزانهتر بودن آن عقیده افزایش پیدا میکند. چرا که راوی به آن عقیده رنگی از علاقه، انزجار و یا تعصباتش نمیزند.