#افاضات_فدوی عبور از بحران
قسمت 10 - پایان
. . . قاضی با کمی مکث گفت : ولی یک اتهام اساسی به استاد شعبان وارد است که نمیدانم میشود ضمانت کرد یا نه؟
یهو من و عام قربون و اوسا شعبون با هم گفتیم چه اتهامی؟
آقای قاضی گفت : شیر الاغ!
اوسا شعبون از جا پرید و در حالی که شلوارش رو بالا می کشید گفت : چی شی آقای قاضی؟ شیر خر؟
قاضی گفت : بله شیر الاغ
عام قربون در حالی که دستی به سبیلش می کشید گفت : جونوم به لبوم رسید آقای قاضی، شیر خر چی شده؟
قاضی گفت : استاد شعبان شیر الاغ تقلبی فروخته !
اوسا شعبون با لکنت زبان گفت : م م مو؟
قاضی گفت : بله. شما
اوسا شعبون گفت : به جون خودوم اشتباه به عرضتون رسوندن
قاضی گفت : انکار بی فایده است. اسنادش هست
اوسا شعبون یهو زد زیر گریه و گفت : ای ببخشید آقای قاضی، شیطون رفت به جلدوم، توی اصفاهون شیر خر شد کیلو 90 هزار تومن، دلار و سکه و پراید و پوشک بچه هم گرون شد، مونم شیر خرمون رو رختوم توی سلط و فقط یه چند تا قطره آب ریختوم روش تا خرج زن و بچه مه در بیاروم ، میگی چطو کنوم آقای قاضی؟ خرج خیلی گرون شده. اصلا بچه کوچیک داری آقای قاضی؟
قاضی گفت : این سوال ربطی به دادگاه نداره
اوسا شعبون با هق هق گفت : مو بچه کوچیک داروم، پوشک نداره، تازه سکه که گرون شده زنم هم ماخوا مهرش بذاره اجرا
قاضی گفت : به هر صورت الان اتهام سنگینی دارید.
عام قربون با لحن ملایمی گفت : آقای قاضی اوسا شعبون از روی نادونی این کاره کرده، برای او دو تا قطره آب هم خودوم از درخت گردوی توی حصارمون آویزونش می کنوم .تازه شیر خر خو خیلی فایده داره، بری سیاه سلفه و سینه درد و اینا خوبه، تازه بعضی ها که شیر خر خوردن رفتند شدن وزیر، شعرش هم عام
ایرج خودمون گفته، سند از ای محکم تر؟
آقای قاضی رفت توی فکر، بعدش لبخندی زد و گفت حالا شما دو نفر بیایید ضامنش بشید، استاد شعبان هم عجالتا یه تعهد بده تا ببینم چی میشه.
یهو گریه اوسا شعبون قطع شد، با همون دستبند پرید توی آغوش آقای قاضی و شروع کرد به بوسیدن قاضی، به زور از قاضی جداش کردند . . .
از دادسرا که اومدیم بیرون عام قربون سیگار اشنوش رو در آورد و کبریتی بهش زد و با یه پک کلی دود داد بیرون و با لحنی پیروز مندانه گفت : ببه م هر کاری یه راهی داره.
گفتم : بله شما تدبیر کردید.
عام قربون خندید و گفت : آره، اما اوسا شعبون از ما زودتر رفت ، اوناهاش.
اونور خیابون چند نفری از اهالی آبادی اومده بودن استقبال اوسا شعبون یا به قول آقای قاضی استاد شعبان، صدای مرتضی وسط جمعیت شنیده می شد : سلامتی سه تن، ناموس و رفیق و وطن . . . سلامتی سه کس . . .
با خودم فکر میکردم این اوسا شعبون چقدر ناقلاست، آخه تقلب توی شیر خر؟ این بدترین جرم ممکن توی این وضعیته!
پایان
پی نوشت :
اصفاهون : اصفهان
سلط : سطل
سیا سلفه : سیاه سرفه
حصار : حیاط
پی نوشت تر : واقعا قیمت شیر خر کیلویی 90 هزار تومن شده. رسانه ها اعلام کردن.
📝 #ایرج_احمدی_هزاوه ۹ قسمت دیگر این داستان را در کانال استاد
احمدی پیگیری کنید
↙️↙️↙️@Irajahmadihezave @ArakiBass