🔴#بیانیه_تحلیلی شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران در مورد نحوه ادامه مطالبه گری و اعتراضات به نام خداوند جان و خرد پس از یک دور اعتراضات مستمر و تشکیلاتی با فراخوان شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران که با اقبال و حمایت بینظیر فرهنگیان شاغل و بازنشسته روبرو شد، اینک زمان آن رسیده که با ارزیابی از وضعیت فعلی، چشمانداز آینده را ترسیم کنیم. برای این امر ضروری است توصیف دقیقی از شرایط حاکم بر ساختار نظام آموزشی ارائه دهیم تا مشخص گردد، مطالبات معلمان درچه بستر عینی شکل گرفته است. ۱_ وضعیت کیفیت آموزشی : در شرایط فعلی و با توجه به همهگیری کرونا ما در بدترین شرایط آموزشی قرار داریم و دانشآموزان از نازلترین سطح آموزش برخوردارند. با توجه به فقدان زیرساختهای ضروری برای آموزش مجازی، معلمان و دانشآموزان بیشترین آسیبها را دیده اند.رانده شدن بیش از سه میلیون دانشآموز از مدرسه با توجه به ادعای مسئولان، نمونه ی وحشتناکی از این تبعات است. در حالی که معلمان در این مدت مجبور بودند با امکانات کم و شخصی تولید محتوا نمایند.همه میدانیم هیچ حمایتی از سوی وزارتخانه از معلمان نشد و فقط بر شرح وظایف آنان افزوده شد. ۲_وضعیت برخورداری از آموزش رایگان : متاسفانه سیاستهای پولیسازی آموزش بعد از دوران جنگ در تمام دولتها ادامه داشته و منجر به فربه شدن بخش خصوصی و مدارس پولی شدهاست.فاجعه آنجاست که اکنون کمتر مدرسه ی دولتی را می توان یافت که به اشکال مختلف از والدین دانشآموزان پول دریافت نکند. مدیران مدارس طبق بخشنامههای تحمیلی وزارتخانه، به بهانه ثبتنام و دادن کارنامه، دست در جیب والدین میکنند و در برخی موارد دانشاموزان حتی برای صدور گواهی اشتغال به تحصیل یا کارت ورود به جلسه امتحانات باید پول پرداخت کنند. متاسفانه این سیاستهای پولیسازی حتی در مناطق محروم، سیاست اصلی حاکمیت است و به خاطر همین است که ما میگوییم اصل سی قانون اساسی عملا به محاق رفته و باید آموزش رایگان، کیفی و عادلانه را احیا نمود. ۳_ وضعیت حقوق و دستمزد معلمان : اگر خط فقر رسمی اعلام شده را ۱۲ میلیون تومان در نظر بگیریم امروز میانگین حقوق فرهنگیان شاغل و بازنشسته نصف آن است. معلمان تازهاستخدام زیر چهار میلیون تومان دریافتی دارند و اکثر معلمان خرید خدماتی یک میلیون تومان هم حقوق ماهانه ندارند. استثمار و ستم به نیروی کار آموزشی کاملا آشکار است. کافی است حقوق معلمان را با سایر کارمندان دولت مقایسه کنیم تا عمق فاجعه را درک نماییم. طبق آمار رسمی موجود میانگین حقوق سایر کارکنان دولت بالای ۱۲ میلیون تومان و حداقل حقوق اعضای هیات علمی دانشگاه با کمترین رتبه و سابقه بالای ۱۵ میلیون تومان است. ما میدانیم در بخش هایی ممکن است حقوقها مانند حقوق معلمان پایین باشد. ما خواستار آنیم که حقوق معلمان و تمام زحمتکشان به حداقل خط فقر برسد. حقوقهایی که به ما تحمیل شده کفاف یک زندگی شرافتمندانه را نمیدهد. این در حالی است که اقلیتی اختلاسگر و غارتگر حقوق نجومی و بالای ۲۰۰ میلیون تومان دریافت میکنند. ما به این بیعدالتی معترضیم.
۴_وضعیت بیمه و امکانات رفاهی : بیمه درمانی به خصوص برای بازنشستگان شریف مناسب نیست. بیمه درمانی پایه ناکارآمد است و بیمه تکمیلی قادر به تامین هزینههای درمانی نیست و فرهنگیان به هنگام بیماری دچار مشکل مضاعف هستند و بیمههای موجود کمکی به آنان نمیکند. در حالی که سایر کارکنان دولتی از بیمههای خوبی برخوردارند، از مزایای دیگری نیز بهرهمند هستند.اما معلمان حتی قادر به استفاده از امکانات رفاهی که به نام آنان و با سرمایه آنان شکل گرفته، نیستند. فروشگاهها و تعاونیهای فرهنگیان هر جا توسط نمایندگان واقعی فرهنگیان است به سود منافع معلمان عمل میکنند اما اکثر هیئتمدیرهها با دخالت مدیران ادارات انتخاب شده و به فکر سود بیشتر هستند تا جایی که با بهره اجناس را میفروشند. خانه معلمان مختص مدیران است و بانکها با بالاترین سود به معلمان وام میدهند. ما خواهان برخورداری از بیمه کارآمد و امکانات رفاهی هستیم. ۵_وضعیت تشکلیابی صنفی مستقل : در حالی که دولتها برای برگزاری کنگرهها و مجامع احزاب و تشکلهای حکومتی بودجه نیز اختصاص میدهند، حق تشکلیابی مستقل از فرهنگیان سلب شده است. اگر امروز کانونها و انجمنهای صنفی فرهنگیان وجود دارند و شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران را شکل دادهاند حاصل مقاومت و ایستادگی فعالان صنفی در دو دهه گذشته است. حکومت و مخالفان تشکلیابی صنفی به اشکال مختلف سعی در انحراف و انهدام تشکلها داشتهاند غیرقانونی خواندن تا سناریوسازی بخشی از این اقدامات است این در حالی است که همه میدانند کانونها و انجمنهای صنفی فرهنگیان دارای شناسنامه و قانونی هستند و شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران اعتبار خود را از این