شعر ، ادبیات و زندگی

#محمدعلی_سپانلو
Channel
Art and Design
Books
Music
Humor and Entertainment
Persian
Logo of the Telegram channel شعر ، ادبیات و زندگی
@alahiaryparviz38Promote
267
subscribers
7.65K
photos
4.62K
videos
17.2K
links
کانال شعر ، ادبیات و زندگی
💥💥💥

یک زمان در شهر محصوری کنار آتش دروازه‌بانان
با رفیق کور خود آواز می‌خواندیم.
چنگ من آهنگ‌های سوزناک بینوا می‌زد
آتشِ رقصنده بر باروی دودآلود می‌پیچید
و قراول‌ها تمام شب، شراب سرخ می‌خوردند.
ما به جادو رفتگان قلعه‌ای در بند می‌ماندیم
قلب ما آینده را هرگز نمی‌کاوید
از رحیلی که به سوی درب‌های قفل می‌پایید
با رفیق کور خود، از باده‌های قبرسی مخمور و خواب‌آلود، می‌خواندیم.
شام پر عطر بهاری بود
(در بهاری دیر و ده‌ساله)
از میان تیرگی، بانوی آن شهر قدیمی گوییا آمد
(روح در امواج)
و از آن‌جا سکه‌ای زرین به سوی چنگ من افکند
و شب دیرنده با چشمان او لرزید
                  -با چشمان رنج‌آلود و بیگانه-
بعد از آن دهلیزها...
                   دهلیزها...
                        یادایاد بی‌انجام
نغمه‌ی چنگی ز قعر خواب‌های دور...
خواب طفل...
خواب خام


#محمدعلی_سپانلو
از منظومه‌ خاک
https://t.center/alahiaryparviz38

💥💥💥

چون از رودهای بی‌قید سرازیر شدم
دریافتم که دیگر طناب‌کش‌های کشتی راهبرم نیستند
 سرخ‌پوستان، هلهله‌کنان، آنان را نشانه‌ی پیکان کرده
 عریان بر دیرک‌های عرشه دوخته بودند...
 
   از آن پس غوطه‌ور شدم در شعرِ دریا
   که ستاره در شیر خیسانده می‌شد
   سپهر سبز را بلعیدم، آن‌جا که ارمغان رنگ پریده و شادمان آب
   غریقی اندیش‌ناک، گه‌گاه فرو می‌رود؛
   همان‌جا که نیلگونی‌ها ناگهان رنگ می‌گیرند
  هذیان‌ها و نواهای ملایم روز،
  قوی‌تر از الکل و پرطنین‌تر از سازهای شما،
  حنایی‌های تلخ عشق را تخمیر می‌کنند.
 
  آسمان‌هایی دیده‌ام که برق از هم می‌گسیخت
  تنوره‌های بخار و قیف‌های خیزآب و جریان‌های دریایی را
  غروب را می‌شناسم و سپیده‌دم را که چون فوجی کبوتر می‌شکفت
و گاه چیزها را دیده‌ام که انسان خیال می‌کند دیده است...



شاعر: #آرتور_رمبو

برگردان: #محمدعلی_سپانلو

از کتاب: "فصلی در دوزخ و کشتی مست" نشر هژبر۱۳۷۸


ژان نیکلا آرتور رَمبو (به فرانسوی: Jean Nicolas Arthur Rimbaud) (زادهٔ۲۰ اکتبر ۱۸۵۴ - درگذشتهٔ ۱۸۹۱) از شاعران فرانسوی‌ست. او را بنیان‌گذار شعر مدرن برمی‌شمارند.
https://t.center/alahiaryparviz38
💥💥💥

" در روشنای آبان ماه "


یک ارتش سیاه از اینجا گذشته است
در روشنای آبان ماه
یک صد هزار ساغر بشکسته
خورشید های منتشری ست
در راه و نیمه راه.
در خطه ی پیاده رو

بر بام تانک
گنجشک می نشیند
با درکِ ناشناسی
— از بوی زنگ و باروت—
می میرد .

یک گله سگ در آینه ها می دوند
که ریشه ی گیاهان را
در باغ های معکوس ، می بویند
تصویر را به ناخن ، می جویند
و استخوان آینه را می جوند .

میگویند :

زین روز های تار نمایان شو
... دردناکت را بگشا
بر من بپیچ تنگ .
هر چند در میانه ی پستانت
یک خنجر قشنگ نشسته ست
با من بمیر و عشق بورز
ای کشور قشنگ !

#محمدعلی_سپانلو
از دفتر « تبعید در وطن »

https://t.center/alahiaryparviz38
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به مناسبت سالرور درگذشت #محمدعلی_سپانلو


نهادی که، در این ۵۲ سال هرگز استقلال خود را از دست نداد و لحظه‌ای در دفاع از آزادی بیان و مبارزه با سانسور کوتاه نیامد و همواره در مقابلِ حکومت‌ِ جهل و جعل و آزادی‌کُش ایستاده‌گی کرد.
به‌امید پوینده‌گی راهشان
با احترام به آن رفقا و عزیزانِ کانونی که جان‌شان را بر سرِعقیده و قلم فدا کردند.

#سعید_سلطانپور #محمد_جعفر_پوینده
#محمد_مختاری #احمد_میرعلایی #غفار_حسینی
#کانون_نویسندگان_ایران

شرح ویدئو: فیلمی کوتاه از جلسه‌ی کانون نویسندگان ایران-۱۳۵۸

*توضیح: محمدعلی سپانلو، و م.سحر(محمد جلالی چیمه) نادرست شناسایی شده‌اند.

https://t.center/alahiaryparviz38