من این کاخی را که توبودی متروکه خواهم نامید این صدا را شب چهره ات را غیاب نام خواهم داد و آنگاه که بر خاک بی حاصل فرو افتی من آن صائقه ای که تو را با خود آورد نیستی خواهم نامید
مردن دیاری ست که دوستش می داشتی من اما همیشه از راه های تاریک تو می آیم من میل تو را ویران می کنم اندام تو را و حافظه ات را من دشمن بی رحم تو خواهم بود
من تو را جنگ خواهم نامید و هرآنچه را جنگ روا می دارد علیه تو به کار خواهم بست در دستانم چهره ی تاریک و از هم شکافته تو را خواهم داشت و در قلبم این دیاری را که طوفان روشنی اش می بخشد.