💥💥💥
صدای اسماعیل خویی در تبعید خاموش شد .
جهان در صدای توآبی ست
شعر
#اسماعیل_خویی برای استاد
#شجریانصدای تو را دوست دارم.
صدای تو از " آن " و
از جاودان می سراید.
صدای تو از لاله زاران
که بر باد....
صدای تو از نو بهاران
که در یاد...
می آید.
صدای تو را
رنگ و بوی صدای تو را دوست دارم.
صدای تو
از آن سوی شور،از پشت بیداد
می آید،
و جان دل من،دل جانم،
از آن
به فریاد
می آید.
صدای تو اندوه خیام را دارد:
در آن دم که
چون کهکشان- ابری از ماهتاب و ستاره،
نوای غزل های حافظ
بر آن،
شادخواران و اندوهگزاران،
ببارد،
بشارد.
صدای تو،
اندوه شاد صدای تو را دوست دارم.
مخالف سرای همایون بیداد!
صدای تو
درپرده ی دلکش شور
زیباست
و بر موجزاران دشتی،
و بر اوجساران ماهور.
و در هر چه گوشه ست از هر چه پرده ست
حریر صدایت به تحریر،
چو بر صیقل برکه ها بازی نور
زیباست.
صدای تو همبفتی از مخمل آب
و از طعم آتش.
صدای تو،چون روح آیینه،بی خش
و بی غش.
جهان
در صدای تو آبی ست.
و زیر و بم هر چه از اصفهان
در صدای تو آبی ست.
و هر سنت از دیر گاهان
و هر بدعت از ناگهان
در صدای تو آبی ست.
و نو می شود کهنه
وقتی که از پنجره ی حنجره ی تو
گذر می کند:
و تالار پژواک را
در دل و جان تو،
به صد چلچراغ از برافروختن،
چو تالار آیینه،
از چهار سو شعله ور می کند.
به هر گاهی از خوش ترین های بیگاه،
صدایت،چو قالیچه نور،
می آید،
وزین،آسمان ترشروی
مرا می رباید،
مرا می برد دور
سوی مخملستان ژرف پگاهاسمان نشابور.
صدای تو بیداد اندوه
در شور شادی،
صدای تو فریاد زنجیر و
گلبانگ آزادی من،
صدای تو آوای آبادی من،
صدای تو هیهای ویرانی من،
صدای تو معنای ایرانی من،
صدای تو...
ای دوست!
ای من!
کجایی:
که از نا کجاها می آیی
و از من مرا می ربایی
و من هیچ،
من هیچ تر،
من نه من،
من منم،
تا می آیی؟!
و سیم نسیم است،
اینک
که بندد میان تو تا من پل،
ای دوست!
و موسیقی غربت من
نثار صدایت
سکوت نتی آه دارد
که در انفجارش،
من
از اشک خونین
به روی صدایت
فشانم گل،
ای دوست!
https://t.center/alahiaryparviz38