من تو را خیلی آسمان، خیلی دریا، خیلی آفتاب، خیلی بهار، خیلی خنده، خیلی شادی، خیلی دلتنگی، خیلی رفتن، خیلی ماندن، خیلی متنظر ماندن، من تو را خیلی زندگی... من تو را خیلی زنده ام
توی کتاب "یک عاشقانه آرام" نوشته بود: بهار پیش از آن که حادثه ای در طبیعت باشد، حادثه ای است در قلب آدمی و پیش از آن که در طبیعت محسوس باشد در حسی انسانی وقوع مییابد...