یک فصل تابان شو، درخشان کن جهانم را
با برق لبخندت ببر سوز نهانم را
آن مرغ بی بالم که شوق آسمان دارم
بسته ست دنیا سخت بر من آشیانم را
دلتنگم و باران نزدیکی نباریده ست
با نور و باران ثبت کن رنگین کمانم را
آن کشتی نوحم که ایمان داشت می بارد
با عشق و شور افراشتم این بادبانم را
من عشق می ورزم اگر دنیا نمی ورزد
این سان شکوفا می کنم روح و روانم را
در ساحل آرامشم گسترده روح شعر
گامی بزن تا دور دستِ هر کرانم را
تا عشق هست و زندگی، سر سبز خواهم ماند
در بین شبنم ها بیاب ای گل نشانم را!
من در تمام لحظه ها آرام می مانم
پر کن به دمنوشی عزیزم استکانم را!
#فرشته_دانش_پژوه @aavvaazzhhe