معرفی کتاب «چیستی فمینیسم»سبا قنبری_ عضو گروه مطالعات زنان_ شهریور ۱۴۰۳
کریس بیسلی، استاد سیاست و مطالعات زنان دانشگاه آدلاید استرالیا در این اثر تلاش میکند تا به این پرسش پاسخ دهند که اساسا فمینیسم چیست؟ چگونه میتوان مناقشات پیچیده در این حوزه را رفع کرد ؟
مرزبندیهای تفکر فمینیستی با دیگر اندیشهها چیست؟
بر اساس تفکر فمینیستی، نظریه سیاسی و اجتماعی سنتی غربی توسط مردان، درباره مردان و برای مردان نوشته شدهاست. شکلگیری اندیشه فمینیستی به عنوان یک گفتمان سیاسی و اجتماعی، رویکردی انتقادی به جریان اصلی نظریه سیاسی و اجتماعی غربی بود. نظریهای که به نحوی جهانشمول تجربیات مربوط به مردان را به تمام انسانها تعمیم میدهد. در این تعمیمدهی مرد اصل و زن فرع انگاشته میشود.
بیسلی اندیشه سیاسی اجتماعی سنتی را باشگاه مردانهای مینامد که مطابق با قواعد مردانه اداره میشود و چارچوبهایی در این نظریه پیریزی شده که انقیاد زنان را در پی دارد. به عنوان مثال برساخت دوگانه عمومی/ خصوصی، طبیعی تلقی کردن آن و محدود کردن زنان به عرصه خصوصی و راندن از عرصهای که تمامی ارزشهای جهان مدرن در آن پیریزی میشود، نمونهای از قواعد و چارچوبهای مردانه است. نقطه تقابل فمینیسم با اندیشه سنتی جریان اصلی در به چالش کشیدن این انگارههای مردمدارانه، باورهای سنتی در مورد زنان و تفاوتهای جنسی و جنسیتی است. تفاوتهایی که بنیان تقسیم کار جنسیتی در درون خانواده قرار میگیرند و با واگذاری وظایف از پیش تعیین شده به مردان و زنان یک سلسله مراتب جنسیتی را رقم میزنند.
نظریهپردازان فمینیست با گسست از اندیشه سنتی جریان اصلی زنان را به منزله سوژه در مرکز تحلیل قرار دادند. در همین نقطه است که خانواده و روابط قدرت موجود در آن، سپهر خصوصی، نحوه بازنمایی بدن زنانه و تمایلات جنسی با عبارت « شخصی سیاسی است» تحلیل انتقادی میشوند.
با اطلاق کردن زنان به مثابه سوژه تحلیل مساله تنوع و تفاوتهای موجود میان زنان به یکی از مناقشات در اندیشه فمینیستی تبدیل شد. سپس تلاش شد برای حل این مناقشه تفاوتهای میان زنان به رسمیت شناخته شود. اگر چه زنان به واسطه زن بودن و جنسیت خود تحت ستم و تبعیض هستند اما هر یک از زنان با توجه به موقعیت خود، تجربههای متفاوتی از ستم و تبعیض دارند. لذا زنانگی را نمیتوان به منزله سوژهای واحد مورد تحلیل قرار داد.
بنابراین مضامین عمده اندیشه فمینیستی نقد نادیدهانگاری و زنستیزی موجود در اندیشه جریان اصلی، تمرکز بر زنان به مثابه سوژه تحلیل با تاکید بر تفاوتهای میان آنان و به چالش کشیدن سلسله مراتب جنسی در سایه نظم جنسیتی هژمونیک شده است که توسط انگارههای مردسالارانه طبیعی تلقی میشوند.
با این حال در مواجهه با اندیشه فمینیستی که با سرسختی تبیینهای ساده را به چالش میکشد؛ باید به نحلههای فکری گوناگون آن از قبیل لیبرال، رادیکال، مارکسیستی و سوسیالیستی، روانکاوی و پستمدرن توجه کرد. اگر چه تمامی این نحلهها معتقدند که زنان تنها به دلیل جنسیت خود در معرض تبعیضهای جنسیتی هستند اما نوع تبیین آنها و راهکاری که ارائه میدهند با یکدیگر متفاوت است.
این کتاب را انتشارات روشنگران و مطالعات زنان با ترجمه محمدرضا زمردی منتشر کرده و در سال ۱۳۹۹ به چاپ چهارم رسیده است.
کانال علمی مطالعات زنان
https://www.instagram.com/women.studies/@womenstudiesisaorg