ورق میزنم عکسهای تو را، که سرزنده و شاد میایستی
در آیینهی دوربین، مثلِ خواب، سزاوار و آزاد میایستی
من امّا اسیرم به بیعکسیام؛ ببین گوشهی خندههایم کج است
زنی اهلِ ویرانیام، پس چرا، به پای من، آباد میایستی؟
من افتادهام در گناهی عمیق، که هی دست و پایم بلرزد، ولی
تو در پیشِ چشمِ هزاران نفر، به تبلیغ و ارشاد میایستی
فقط در همین شعر میشد نوشت: ببین فرقِ ما قدرِ یک آدم است؛
که من مینشینم درونِ سکوت، تو امّا به فریاد میایستی
#مریم_جعفریآذرمانیمتولد 1356، #تهران. مجموعههای منتشر شده: «۶۸ثانیه به اجرای این اُپرا مانده است»،«صدای ارّه میآید»، «دایره» ،«ضربان» و...
همراهان عزيز اشعار ديگر شاعران #استان_تهران را در #شماره_اول و #شماره_دوم #وزن_دنيا بخوانيد.
#شعر_تهران
#شماره_اول
#شعر_بخوانيم
#وزن_دنيا
@vaznedonya