شعرمون مُهرِ غضب خورده رئیس
روزگارمون به شب خورده رئیس
انتخابمون رکب خورده رئیس
غم وبال دلِ تنگمون شده
زندگی میدون جنگمون شده
دل بده ما دلمون خونه رئیس
حالمون بدجوری دآغونه رئیس
کبکمون خروس نمیخونه رئیس
حال و روزِ خوش به ما نیومده
حالمون یه عمره جا نیومده
همه از همدیگه غافلن رئیس
دزدامون شریک قافلهن رئیس
همه تو فکر معاملهن رئیس
ما رو به نداشتن عادت دادن
اونا که دست رفاقت دادن
دشمن اومده میونمون رئیس
ترس افتاده به جونمون رئیس
جون نداره پهلوونمون رئیس
وقتشه زمونه باطلت کنه
وقتشه که صندلی ولت کنی
هیشکی اینجا دیگه پشت هیشکی نیس
این گلایهها رو با خون بنویس
خستهام از تو و این شهرِ حریص
حال من بَده منو بکش رئیس
یک ترانه از
#حسین_غیاثیمتولد 1361،
#تهران. مجموعههای منتشر شده:
«آدمفرشته» ، «به دنیا اعتمادی نیست»
همراهان عزیز اشعار دیگر شاعران
#استان_تهران را در
#شماره_اول و
#شماره_دوم #وزن_دنیا بخوانید.
#شعر_تهران#شماره_اول#شعر_بخوانیم#وزن_دنیا@vaznedonya