•
«باغ» شعری از
#اسکار_وایلد.
.
جامِ ترک خوردهی برگِ سوسن فرو میافتد
گرد ساقه اش براده های طلا
واز بتههای خارِ این صحرا
آخرین کبوتر جنگلی
سَر میدهد آوا
آفتاب گردانِ یالافشان ، انگار شیر،
ساقهاش با سیاهی و نازاییِ زمین ، درگیر
به زیر پای ، جنگلِ باد خیز
چون درختِ خزانزده میپراکند برگ،
ساعت به ساعت : مرگ
برگهای کمرنگِ رخ در حجابش به سپیدیِ شیر
سَر خم کرده به زیر تودهی برف
گلهای سرخ خفتهاند به بستری از علف
چون تکهتکههای ابریشمِ سرخفام
.
ترجمه از : علی مسعودینیا
نقاشی از : فائزه بهارلو
.
.
#وزن_دنیا#شعر_بخوانیم
@vaznedonya