به عقیده "گران" بقيه ماجرا خیلی ساده بود. برای همه مردم این موضوع همین صورت را دارد. ازدواج می کنند. هنوز هم کمی یکدیگر را دوست دارند، کار می کنند، آنقدر کار می کنند که دوست داشتن از یادشان می رود. "ژان" هم کار می کرد زیرا رئيس مؤسسه به وعده های خویش وفادارنمانده بود، در این جا کمی قوه تخیل لازم است تا انسان بتواند منظور گران را درک کند. خستگی مزید بر علت شده گران خود را به دست حوادث رها
کرده بود، بیش از پیش ساکت شده و نتوانسته بود علاقه خود را نسبت به زن جوانش به اثبات برساند. مردی که کار می کند، فقر، آینده ای که در افق آن امیدی مشهود نیست، سکوتی که در شب ها در سر میز حکمفرماست... در چنین دنیایی برای عشق ورزی جایی باقی نمی ماند.
.
#آلبر_کامو#طاعون#با_من_بخوان #تبعید_بوک @tabid_book1527 جهت سفارش
@tabid_book