سوسیالیسم کارگران

#زنی_از_طبقه_کارگر
Channel
News and Media
Politics
Education
Humor and Entertainment
Persian
Logo of the Telegram channel سوسیالیسم کارگران
@SkaregariPromote
739
subscribers
32.8K
photos
21K
videos
8.59K
links
سوسیالیسم کارگری خبرها و گزارش های کارگری،تصویرها و کلیپ و مطالب و نظرات و پیشنهاد های خود را از این طریق برایمان ارسال کنید @AmAe123
Forwarded from تجربه نوشتن
#زنی_از_طبقه_کارگر

«هنگامی که شما از همه نعمت‌های زندگی استفاده می‌بَرید، کارگران در اعماق بدبختی دست و پا می‌زنند، استخوان‌هاشان از سوءتغذیه به هم می‌‌پیچد و سیلی‌کوز ریه‌هاشان را پاره‌پاره می‌کند؛ و حالا، سینیورها! شما تشریف آورده‌اید سر آنها را هم با تفنگ‌هایتان نشانه گرفته‌اید...ما کارگریم، برده نیستیم... آیا لحظه‌ای اندیشیده‌اید که کار معدن به چه چیزی شباهت دارد؟ آیا به عمق اندوه و بدبختی طبقه‌ی زحمتکش پی برده‌اید؟ نه سینیورها! تنها کاری که از دست شما بر می‌آید این است که مردم را بکشید...»/ به نقل از کتاب: «بگذار سخن بگویم»(ترجمه احمد شاملو و ع.پاشایی) که سرگذشت زندگی و مبارزات سیاسی دُمیتیلا است که در سال ۱۹۷۹، نوشته شده ‌‌‌‌‌و حاصل گفتگوهای خانم موئما ویئرز، روزنامه نگار با دُمیتیلاست. این گزارش، که دُمیتیلا آن را اوجِ کار خود می‌داند، فریاد مردمی است که رنج می‌برند چرا که مورد بهره‌کشی قرار گرفته‌اند.

🖌 دومیتیلا باریوس دوچونگارا - خلاصه نوشته‌ای از شهناز نیکوروان

دومیتیلا در سال ۱۹۳۷ در بزرگترین منطقه تولید قلع بولیوی متولد شد. او دختر و همسر یک معدنچی بود. در سن ۱۰ سالگی مادرش را از دست داد و پنج خواهر کوچکترش و سپس هفت فرزند خود را در شرایط محرومیت و فقر بزرگ کرد.او دبیر کل سندیکای زنان خانه دار بود. دومیتیلا سرکوب شد، اما هرگز دست از مبارزه نکشید و با زنان دیگر به این امید که ما این روزهای تلخ را تغییر می دهیم، معدنچیان خود را سازماندهی کردند.

در دهه ۱۹۶۰، دومیتیلا یک رهبر شگفت انگیز اتحادیه زنان معدنچی شد. سازماندهی خانواده‌های معدنچیان برای بهبود شرایط و خدمات و مبارزه علیه سرکوبگری دیکتاتوری ژنرال هوگو بارینتوس از جمله فعالیت های او بود. دولت رن بارینتوس ( ۱۹۶۶ - ۶۹) از اتحاد و مبارزه معدنچیان وحشت کرد و آنها را در شب سن جوان در حالی که جشن می گرفتند و می رقصیدند با هواپیما به رگبار گلوله بست. سربازان با بی رحمی، مردان، زنان و کودکان را به قتل رساندند. دومیتیلا دستگیر شد. او باردار بود و به دلیل شکنجه، کودکش فوت کرد. او از کشتار خشونت آمیز ۱۹۶۷ “سان جوآن” جان سالم به در برد، جایی که سربازان به روی معدنچیان و همسران و فرزندان شان آتش گشودند و شایعه کردند که معدنچیان با بخشی از چریک‌های جنگجوی چه گوارا در کوه‌های سانتا کروز در ارتباط هستند.

پس از آن قتل و عام، دومیتیلا  زندانی و شکنجه شد، زخم ها و جراحت های ناشی از این شکنجه ها تا پایان عمر مشکلات جسمی و بیماری های مزمنی را برای او ایجاد کرد. زمان ادامه یافت و دیکتاتور دیگری به نام هوگو بنزر (۱۹۷۱ - ۷۹) روی کار آمد. دومیتیلا در سال ۱۹۷۵ در مجمع بین المللی زنان در مکزیک شرکت کرد و صدای مبارزه معدنچیان زن و نماینده فعالان زن منتقد شد.

در سال ۱۹۷۸ دومیتیلا، همراه با چهار زن دیگر، به پایتخت رفت و اعتصاب غذا را آغاز کرد. اعتصاب غذایی که توسط دومیتیلا و چهار زن دیگر معدنچیان علیه دولت (دیکتاتوری که تحت حمایت ایالات متحده بود) آغاز شد. این اعتصاب توجه مردم سراسر کشور بولیوی را به خود جلب کرد و به یک حمله ملی علیه دولت دیکتاتور تبدیل شد. هزاران نفردر روز بیست وسوم به اعتصاب پیوستند. معترضان خواستار آزادی کارگران معدن زندانی وعفو برای رهبران اتحادیه های کارگری و احیای معادن و هم چنین انتخابات عمومی شدند. مبارزه و اعتراض هزاران نفر دیکتاتوری را مجبور به پذیرش درخواست‌های جنبش کرد. بعد از ۲۳ روز دولت به درخواست‌های معترضان تن داد. اما بی عدالتی ادامه یافت.

او سال‌ها در تبعید زندگی کرد و در سال ۱۹۸۲ به بولیوی بازگشت، درست قبل از بازسازی ساختار عظیم نئولیبرالی که به تعطیلی معدن‌های دولتی و اخراج ۳۰هزار معدنچی منتهی شد، معادنی که او سال‌های طولانی برای شکل دادن مبارزات کارگران آن سپری کرده بود. در سال‌های آخر عمر، او تمام هم وغم خود را برای توسعه یک مدرسه آموزشی سیار برای آموزشهای سیاسی به کارگران متمرکز کرد تا آگاهی سیاسی و تاریخی مردمی را به نسل‌های جدید در خانواده‌های معترضان و بومیان بولیوی ، مردمان تهی دست ساکن کوچبامبا منتقل شود. او درباره امیدش برای یک دنیای بهتر صحبت کرد. “مردم من قدرتم را به من داده اند آنها هرگز تسلیم نمی شوند”.

دومیتیلا سال ۲۰۱۲ و در سن ۷۴ سالگی در کوچابامبا در فقر ناشی از کاهش حقوق بازنشستگی و بدون بیمه درمانی درگذشت. در سال ۲۰۰۵، او برای جایزه صلح نوبل در فهرست “۱۰۰۰ زن برای صلح” نامزد شد. زندگی دومیتیلا تصدیق تاریخ غم انگیز بولیوی از همدستی استثمار، سرکوب، استعمار و مردسالاری و نمادی از قدرت مردم برای اعتراض و تغییر است.
#ادبیات_کارگری
#بگذار_سخن_بگویم
#دومیتیلا
#هشت_مارس

https://t.me/tajrobeneveshtan/2787
Forwarded from تجربه نوشتن
#زنی_از_طبقه_کارگر

🌹ناتالی لومل، شخصیتی برجسته در کمون پاریس
کلودین ره

«ناتالی لومل»، این بانوی بزرگ، تاریخ کمون پاریس را ننوشته، بلکه آن را ساخته است. خاطراتش را به رشته تحریر در نیاورده، نامه‌ای ازاو بر جای نمانده است، هیچ چیز. فقط امضایش مثل دیگران در پائین اعلامیه‌های دیواری کمون با شعارهائی مثل: «ما کار می خواهیم و سودش را برای خود، نه استثمارگر می‌خواهیم و نه ارباب» دیده می‌شود. این چهره بزرگ، تمام زندگی اش را صرف دفاع از دنیای کار نمود.

ناتالی، در سال ۱۸۲۶ در شهر «برست» بدنیا آمد و پدر و مادرش نهایت فداکاری را بکار بردند تا فرزندشان از سطح آموزش خوبی برخوردار شود. وی درسال ۱۸۴۵ ازدواج کرد و دارای سه فرزند شد.

سپس ناتالی و شوهرش، در شهر «کمپر» به شغل کتابفروشی پرداختند. ده سال قبل از رویداد کمون، آنها عازم پاریس شده و ناتالی، در «محله بروتن‌ها» در مجاورت ایستگاه راه آهن «مون پَرناس» در یک کارگاه صحافی مشغول به کار شد. بنا به گزارشی از پلیس، ناتالی به علت: «پرداختن به سیاست، خواندن روزنامه‌های «ضاله» با صدای بلند، و آمد و رفت مداوم به کلوب ها»، توجه همگان را به خود جلب کرده بود.

ناتالی لومل عضو انجمن بین‌المللی کارگران، (انترناسیونال اول) بود. در سال ۱۸۶۵، سندیکای کارگران صحاف کار، که توسط اوژن وَرَلن(۱) و ناتالی لومل تأسیس شده بود، برابری دستمزد برای زنان و مردان را مطالبه و آن را بدست آورد.
اوژن وَرَلن، برپائی رستورانی مردمی و همگانی به نام لامَرمیت(۲) را پیشنهاد و ناتالی را برای مدیریت آن انتخاب کرد. این ایده با موفقیت مواجه شد.

ناتالی لومل، در دوران «کمون پاریس»، هّم خود را صرف سازماندهی زنان کرد. در ۱۱ آوریل ۱۸۷۱، وی همراه با «الیزابت دِ میتری یف»(۳) «اتحاد زنان برای دفاع از پاریس و پرستاری از زخمی ها» را تأسیس کردند. برنامه «اتحاد زنان» مطالبات متعدد دیگری را در برمی گرفت از جمله: برابری دستمزد بین مردان و زنان، حق کارکردن (سازماندهی کارگاه های مصادره شده) ، به رسمیت شناختن پیوند زناشوئی اختیاری، حق طلاق و غیره.

طی «هفته خونین»(۴)، ناتالی لومل با همیاری دیگر زنان در باریکاد میدان بلانش به مقاومت ادامه داد. وی در ۲۱ ژوئن ۱۸۷۱ دستگیر و به تبعید در یکی از دژهای نظامی محکوم شد. سرانجام ناتالی در ۲۸ ژوئن ۱۸۷۹ (هشت سال بعد)، از تبعید بازگشت. در ۸ نوامبر ۱۸۷۹، سرپرستی جشن بازسازی اطاق سندیکائی کارگران صحاف کار به وی محّول شد و در روزنامه «سازش ناپذیر» به مدیریت هانری رُشفور به شغل تا کردن روزنامه پرداخت.

هنگامی که بعلت «فرسودگی ناشی از زندگی مبارزاتی»، مجبور به ترک شغلش شد، هانری رُشفور مقرری ناچیزی برای او تعیین کرد. اما در آن ایام، چون هانری رُشفور به «بوُلانژیسم»(۵) پیوسته بود، در نتیحه ناتالی لومل از دریافت کمک مالی وی خودداری کرده و بدین سان در فقر و تهیدستی کاملی فرو رفت. نابینا، در سن ۹۰ سالگی، ناتالی لومل به خانه سالمندان «بیسِتر» منتقل و ۵ سال بعد در تاریخ ۸ مه ۱۹۲۱ درگذشت: در پنجاهمین سالگرد کمون پاریس در ماه مه.
#ناتالی_لومل

زیرنویس ها:

۱ - اوژن وَرلَن متولد ۱۸۳۹ انقلابی فرانسوی و کارگر صحاف کار چاپخانه و دبیر شاخه فرانسوی انجمن بین المللی کارگران (انترناسیونال اول). وی عضو کمیته مرکزی گارد ملی کمون پاریس و عضو کمیسیون مالی کمون پاریس بود. و در روز ۲۸ مه ۱۸۷۱ به دست ارتش ورسای به طرز فجیعی به قتل رسید.

۲ - رستوران عمومی برای کمک به کارگران و زحمتکشان با قیمت ارزان بود و هم چنین فرصتی فراهم کرد تا در این مکان به آموزش سیاسی بپردازند.

۳ - «الیزابت دِ میتری یف» متولد ۱۸۵۱ در شهر «وُلوُک» در روسیه، فمینیست روسی و عضو انترناسیونال اول بود که توسط مارکس در سن بیست سالگی به پاریس فرستاده شد تا در کمون پاریس شرکت کند. پس از هفته خونین به روسیه گریخت.

۴ - پاریس، توسط کمونارها در روز ۱۸ مارس ۱۸۷۱ تسخیر و اولین حکومت کارگری جهان که به کمون پاریس معروف است در آنجا برقرار شد. این حکومت در مجموع بیشتر از ۷۲ روز طول نکشید و طی هفته خونین از ۲۱ تا ۲۸ مه توسط «آدولف تی یر» رهبر حکومت ورسای و ارتش آن به خاک و خون کشیده شد. در هفته خونین، بیست و پنج تا سی هزار نفر از کمونارها و مردم پاریس در کوچه و خیابان قتل عام شده و چهل و پنج هزار نفر دستگیر و بسیاری از آنان تبعید یا اعدام شدند.

۵ - دکترین جنبش ناسیونالیستی و راست افراطی منتسب به ژنرال «ژرژ بوُلانژه» وزیر جنگ جمهوری سوم فرانسه بود.
#هشت_مارس

https://t.me/tajrobeneveshtan/2775
Forwarded from تجربه نوشتن
«ناتالی لومل»، شخصیتی برجسته در کمون پاریس
کلودین ره

ناتالی‌ لومل، این بانوی بزرگ، تاریخ کمون پاریس را ننوشته، بلکه آن را ساخته است. خاطراتش را به رشته تحریر در نیاورده، نامه‌ای ازاو بر جای نمانده است، هیچ چیز. فقط امضایش مثل دیگران در پائین اعلامیه‌های دیواری کمون با شعارهائی مثل: «ما کار می خواهیم و سودش را برای خود، نه استثمارگر می‌خواهیم و نه ارباب» دیده می‌شود. این چهره بزرگ، تمام زندگی اش را صرف دفاع از دنیای کار نمود.

ناتالی، در سال ۱۸۲۶ در شهر «برست» بدنیا آمد و پدر و مادرش نهایت فداکاری را بکار بردند تا فرزندشان از سطح آموزش خوبی برخوردار شود. وی درسال ۱۸۴۵ ازدواج کرد و دارای سه فرزند شد.

سپس ناتالی و شوهرش، در شهر «کمپر» به شغل کتابفروشی پرداختند. ده سال قبل از رویداد کمون، آنها عازم پاریس شده و ناتالی، در «محله بروتن‌ها» در مجاورت ایستگاه راه آهن «مون پَرناس» در یک کارگاه صحافی مشغول به کار شد. بنا به گزارشی از پلیس، ناتالی به علت: «پرداختن به سیاست، خواندن روزنامه‌های «ضاله» با صدای بلند، و آمد و رفت مداوم به کلوب ها»، توجه همگان را به خود جلب کرده بود.

ناتالی لومل عضو انجمن بین‌المللی کارگران، ( انترناسیونال اول) بود. در سال ۱۸۶۵، سندیکای کارگران صحاف کار، که توسط اوژن وَرَلن(۱) و ناتالی لومل تأسیس شده بود، برابری دستمزد برای زنان و مردان را مطالبه و آن را بدست آورد.
اوژن وَرَلن، برپائی رستورانی مردمی و همگانی به نام لامَرمیت(۲) را پیشنهاد و ناتالی را برای مدیریت آن انتخاب کرد. این ایده با موفقیت مواجه شد.

ناتالی لومل، در دوران کمون پاریس، هّم خود را صرف سازماندهی زنان کرد. در ۱۱ آوریل ۱۸۷۱، وی همراه با «الیزابت دِ میتری یف»(۳) «اتحاد زنان برای دفاع از پاریس و پرستاری از زخمی ها» را تأسیس کردند. برنامه «اتحاد زنان» مطالبات متعدد دیگری را در برمی گرفت از جمله: برابری دستمزد بین مردان و زنان، حق کارکردن (سازماندهی کارگاه های مصادره شده) ، به رسمیت شناختن پیوند زناشوئی اختیاری، حق طلاق و غیره.

طی «هفته خونین»(۴)، ناتالی لومل با همیاری دیگر زنان در باریکاد میدان بلانش به مقاومت ادامه داد. وی در ۲۱ ژوئن ۱۸۷۱ دستگیر و به تبعید در یکی از دژهای نظامی محکوم شد. سرانجام ناتالی در ۲۸ ژوئن ۱۸۷۹ (هشت سال بعد)، از تبعید بازگشت. در ۸ نوامبر ۱۸۷۹، سرپرستی جشن بازسازی اطاق سندیکائی کارگران صحاف کار به وی محّول شد و در روزنامه «سازش ناپذیر» به مدیریت هانری رُشفور به شغل تا کردن روزنامه پرداخت.

هنگامی که بعلت «فرسودگی ناشی از زندگی مبارزاتی»، مجبور به ترک شغلش شد، هانری رُشفور مقرری ناچیزی برای او تعیین کرد. اما در آن ایام، چون هانری رُشفور به «بوُلانژیسم»(۵) پیوسته بود، در نتیحه ناتالی لومل از دریافت کمک مالی وی خودداری کرده و بدین سان در فقر و تهیدستی کاملی فرو رفت. نابینا، در سن ۹۰ سالگی، ناتالی لومل به خانه سالمندان «بیسِتر» منتقل و ۵ سال بعد در تاریخ ۸ مه ۱۹۲۱ درگذشت: در پنجاهمین سالگرد کمون پاریس در ماه مه.

زیرنویس ها:
۱ - اوژن وَرلَن متولد ۱۸۳۹ انقلابی فرانسوی و کارگر صحاف کار چاپخانه و دبیر شاخه فرانسوی انجمن بین المللی کارگران (انترناسیونال اول). وی عضو کمیته مرکزی گارد ملی کمون پاریس و عضو کمیسیون مالی کمون پاریس بود. و در روز ۲۸ مه ۱۸۷۱ به دست ارتش ورسای به طرز فجیعی به قتل رسید.
۲ - رستوران عمومی برای کمک به کارگران و زحمتکشان با قیمت ارزان بود و هم چنین فرصتی فراهم کرد تا در این مکان به آموزش سیاسی بپردازند.
۳ - «الیزابت دِ میتری یف» متولد ۱۸۵۱ در شهر «وُلوُک» در روسیه، فمینیست روسی و عضو انترناسیونال اول بود که توسط مارکس در سن بیست سالگی به پاریس فرستاده شد تا در کمون پاریس شرکت کند. پس از هفته خونین به روسیه گریخت.
۴ - پاریس، توسط کمونارها در روز ۱۸ مارس ۱۸۷۱ تسخیر و اولین حکومت کارگری جهان که به کمون پاریس معروف است در آنجا برقرار شد. این حکومت در مجموع بیشتر از ۷۲ روز طول نکشید و طی هفته خونین از ۲۱ تا ۲۸ مه توسط «آدولف تی یر» رهبر حکومت ورسای و ارتش آن به خاک و خون کشیده شد. در هفته خونین، بیست و پنج تا سی هزار نفر از کمونارها و مردم پاریس در کوچه و خیابان قتل عام شده و چهل و پنج هزار نفر دستگیر و بسیاری از آنان تبعید یا اعدام شدند.
۵ - دکترین جنبش ناسیونالیستی و راست افراطی منتسب به ژنرال «ژرژ بوُلانژه» وزیر جنگ جمهوری سوم فرانسه بود.
#زنی_از_طبقه_کارگر
#ناتالی_لومل

🌎🌍🌏
https://t.center/tajrobeneveshtan
Forwarded from تجربه نوشتن (خسرو)
#زنی_از_طبقه_کارگر

🌹«ناتالی لومل»، شخصیتی برجسته در کمون پاریس
کلودین ره

#ناتالی_لومل، این بانوی بزرگ، تاریخ کمون پاریس را ننوشته، بلکه آن را ساخته است. خاطراتش را به رشته تحریر در نیاورده، نامه‌ای ازاو بر جای نمانده است، هیچ چیز. فقط امضایش مثل دیگران در پائین اعلامیه‌های دیواری کمون با شعارهائی مثل: «ما کار می خواهیم و سودش را برای خود، نه استثمارگر می‌خواهیم و نه ارباب» دیده می‌شود. این چهره بزرگ، تمام زندگی اش را صرف دفاع از دنیای کار نمود.

ناتالی، در سال ۱۸۲۶ در شهر «برست» بدنیا آمد و پدر و مادرش نهایت فداکاری را بکار بردند تا فرزندشان از سطح آموزش خوبی برخوردار شود. وی درسال ۱۸۴۵ ازدواج کرد و دارای سه فرزند شد.

سپس ناتالی و شوهرش، در شهر «کمپر» به شغل کتابفروشی پرداختند. ده سال قبل از رویداد کمون، آنها عازم پاریس شده و ناتالی، در «محله بروتن‌ها» در مجاورت ایستگاه راه آهن «مون پَرناس» در یک کارگاه صحافی مشغول به کار شد. بنا به گزارشی از پلیس، ناتالی به علت: «پرداختن به سیاست، خواندن روزنامه‌های «ضاله» با صدای بلند، و آمد و رفت مداوم به کلوب ها»، توجه همگان را به خود جلب کرده بود.

ناتالی لومل عضو انجمن بین‌المللی کارگران، ( #انترناسیونال_اول ) بود. در سال ۱۸۶۵، سندیکای کارگران صحاف کار، که توسط اوژن وَرَلن(۱) و ناتالی لومل تأسیس شده بود، برابری دستمزد برای زنان و مردان را مطالبه و آن را بدست آورد.
اوژن وَرَلن، برپائی رستورانی مردمی و همگانی به نام لامَرمیت(۲) را پیشنهاد و ناتالی را برای مدیریت آن انتخاب کرد. این ایده با موفقیت مواجه شد.

ناتالی لومل، در دوران #کمون_پاریس، هّم خود را صرف سازماندهی زنان کرد. در ۱۱ آوریل ۱۸۷۱، وی همراه با «الیزابت دِ میتری یف»(۳) «اتحاد زنان برای دفاع از پاریس و پرستاری از زخمی ها» را تأسیس کردند. برنامه «اتحاد زنان» مطالبات متعدد دیگری را در برمی گرفت از جمله: برابری دستمزد بین مردان و زنان، حق کارکردن (سازماندهی کارگاه های مصادره شده) ، به رسمیت شناختن پیوند زناشوئی اختیاری، حق طلاق و غیره.

طی «هفته خونین»(۴)، ناتالی لومل با همیاری دیگر زنان در باریکاد میدان بلانش به مقاومت ادامه داد. وی در ۲۱ ژوئن ۱۸۷۱ دستگیر و به تبعید در یکی از دژهای نظامی محکوم شد. سرانجام ناتالی در ۲۸ ژوئن ۱۸۷۹ (هشت سال بعد)، از تبعید بازگشت. در ۸ نوامبر ۱۸۷۹، سرپرستی جشن بازسازی اطاق سندیکائی کارگران صحاف کار به وی محّول شد و در روزنامه «سازش ناپذیر» به مدیریت هانری رُشفور به شغل تا کردن روزنامه پرداخت.

هنگامی که بعلت «فرسودگی ناشی از زندگی مبارزاتی»، مجبور به ترک شغلش شد، هانری رُشفور مقرری ناچیزی برای او تعیین کرد. اما در آن ایام، چون هانری رُشفور به «بوُلانژیسم»(۵) پیوسته بود، در نتیحه ناتالی لومل از دریافت کمک مالی وی خودداری کرده و بدین سان در فقر و تهیدستی کاملی فرو رفت. نابینا، در سن ۹۰ سالگی، ناتالی لومل به خانه سالمندان «بیسِتر» منتقل و ۵ سال بعد در تاریخ ۸ مه ۱۹۲۱ درگذشت: در پنجاهمین سالگرد کمون پاریس در ماه مه.

زیرنویس ها:

۱ - اوژن وَرلَن متولد ۱۸۳۹ انقلابی فرانسوی و کارگر صحاف کار چاپخانه و دبیر شاخه فرانسوی انجمن بین المللی کارگران (انترناسیونال اول). وی عضو کمیته مرکزی گارد ملی کمون پاریس و عضو کمیسیون مالی کمون پاریس بود. و در روز ۲۸ مه ۱۸۷۱ به دست ارتش ورسای به طرز فجیعی به قتل رسید.

۲ - رستوران عمومی برای کمک به کارگران و زحمتکشان با قیمت ارزان بود و هم چنین فرصتی فراهم کرد تا در این مکان به آموزش سیاسی بپردازند.

۳ - «الیزابت دِ میتری یف» متولد ۱۸۵۱ در شهر «وُلوُک» در روسیه، فمینیست روسی و عضو انترناسیونال اول بود که توسط مارکس در سن بیست سالگی به پاریس فرستاده شد تا در کمون پاریس شرکت کند. پس از هفته خونین به روسیه گریخت.

۴ - پاریس، توسط کمونارها در روز ۱۸ مارس ۱۸۷۱ تسخیر و اولین حکومت کارگری جهان که به کمون پاریس معروف است در آنجا برقرار شد. این حکومت در مجموع بیشتر از ۷۲ روز طول نکشید و طی هفته خونین از ۲۱ تا ۲۸ مه توسط «آدولف تی یر» رهبر حکومت ورسای و ارتش آن به خاک و خون کشیده شد. در هفته خونین، بیست و پنج تا سی هزار نفر از کمونارها و مردم پاریس در کوچه و خیابان قتل عام شده و چهل و پنج هزار نفر دستگیر و بسیاری از آنان تبعید یا اعدام شدند.

۵ - دکترین جنبش ناسیونالیستی و راست افراطی منتسب به ژنرال «ژرژ بوُلانژه» وزیر جنگ جمهوری سوم فرانسه بود.

🦋🦋🦋
https://t.center/tajrobeneveshtan