هیچکجای این صحنه نمایش نیست، الا تماشگری من و شما□□□ روز | بیرونی □□□
کودکی از زیر آوار بیرون کشیده میشود.
سر کودک چند پاره شده و جمجمه خالی است.
ترکیب صورت به هم ریخته و چهره کودک به سختی قابل شناسایی است.
امدادگر جنازه کودک را روی زمین میخواباند.
تکه پارچهای لوله میکند و داخل جمجمه قرار میدهد.
صورت مجددا شکل میگیرد و تکههای پارهی صورت مانند پازلی کنار هم مینشیند.
چهره معصوم کودک جانباخته باز هم به حالت خوابی عمیق نمایان میشود.
امدادگر سر را با دستمالی دیگر میبندد که تکه پارچهی لوله شده از داخل جمجمه بیرون نیاید
و کودک با همان حالت کفن میشود.
خبرنگاری میانهی آوار میکروفن بدست ایستاده و گزارش میدهد:
"امروز شدیدترین کشتار از ابتدای جنگ غزه رقم خورد. بمبهای آمریکایی هزار تنی هر کدام گودالی به عمق چندین متر ایجاد کردهاند"
□□□ کات □□□
اما هر چه دوربین عقب میرود پشت صحنهای در کار نیست. کودک واقعی است. بمب واقعی بود. امدادگر بازیگر نبود.
هیچ کجای این صحنه نمایش نبود الا من و شما و دنیا که واقعا تماشاگر بودیم. لعنت به من؛ لعنت به دنیا؛ لعنت به همه دنیا؛ بجز مجاهدان و مقاومان و حامیان مقاومت.
نفسی که برای غزه از سینه بیرون نیاید، همان بهتر که بیرون نیاید.
🔻سرباز روحالله |
@roohullahrazavi