#در_چنین_روزی ۲۴ سپتامبر ۱۸۸۳، فردریک داگلاس* در سخنرانی خود در کنوانسیون ملی مردان رنگینپوست** در کنتاکی، به اتحادیههای کارگری تاخت که از سازماندهی کارگران سیاهپوست خودداری میکردند.
*Frederick Douglass ** National Convention of Colored Men
💠 فردریک تا ۱۸ سالگی در مریلند آمریکا برده بود ولی پس از ۳ بار بالا تلاش ناموفق بالاخره توانست فرار کند و به نیویورک گریزد. او به شهرهای گوناگون می رفت و به ضد بردهداری سخنرانی میکرد. نهایتاً در جنگ داخلی آمریکا مشاور لینکن شد. وقتی در کنواسنیون ملی مردان رنگینپوست سخنرانی میکرد او به عدم عضویت کارگران رنگین پوست در تشکیلات اتحادیههای کارگری تاخت. با این وجود اما اکثر اتحادیه ها به جز برخی از آنها تا مدتها همچنان متعلق به سفیدپوستها ماندند.
✅تجمع و راهپیمایی اعتراضی کارکنان رسمی عملیاتی شرکت ملی نفت و شرکت ملی گاز شاغل در عسلویه، کنگان و جم را به همراه همسران و فرزندانشان در روز سهشنبه سوم مهرماه.
حذف کامل سقف حقوق، حذف محدودیت حق سنوات بازنشستگی، بازگشت کسورات مازاد مالیات، اجرای کامل ماده ۱۰ و پرداخت بکپی، دستدرازی نکردن به صندوق بازنشستگی کارکنان، تفکیک مشاغل در مناطق عملیاتی و استرداد مازاد مالیات کسر شده، برخی از مطالبات کارگران معترض است.
در این تجمع و راهپیمایی شعارهایی از جمله «حق مسلم ماست حقوق عادلانه، سر و ته حقوق رو زدند ظالمانه / قرارداد استخدام اجرا باید گردد، کسورات نامشروع ملغی باید گردد » داده میشود.
قتل کارگران زیر لوای سرمایه؛ جانهایی که در معدن سود دفن شدند
حادثه معدن طبس، نمونهای دیگر از قتل سیستماتیک کارگران در سایه حکومت و سرمایهداری است. کارگرانی که زیر فشار فقر و استثمار له شدهاند و جانشان به قدری بیارزش شده که در معادن، این قبرهای زنده، هر روز دفن میشوند. زندگی این کارگران، همانند کارشان، به سود سرمایهداران وابسته است و از نظر صاحبان سرمایه، جان آنها هیچ قیمتی ندارد.
در فاجعه_طبس، ۵۱ نفر کشته شدند و ۲۴ نفر زخمی، اما این صرفاً یک تصادف نبوده است؛ این یک جنایت است. در حالی که خطرات کار در معادن به خوبی شناخته شده است، اما هیچ اقدامی برای تأمین ایمنی صورت نمیگیرد. چرا؟ چون سود مهمتر از جان انسانهاست. سرمایهداران برای کاهش هزینهها و افزایش سود، اصول اولیه ایمنی را نادیده میگیرند و حکومت بهعنوان شریک این جنایت، با خصوصیسازیها و سیاستهای ضدکارگری، دست در دست آنها گذاشته است.
این نظام نئولیبرال که در همه عرصهها قدرت را در دست معدودی متمرکز کرده که به هر قیمتی، حتی جان مردم، بهدنبال حفظ سلطه و منافع خود هستند. در این ساختار، کارگران نه تنها قربانی شرایط وحشتناک کار، بلکه قربانی نظامی سیاسی هستند که سود و سرمایه را بر همه چیز ترجیح میدهد. نتیحه اش این است: #کارگرکشی روزمره! کارگران هر روز بهای سیاستهای نئولیبرالی و حکومت سرمایهمحور را با جانشان پرداخت میکنند.سیاستهایی که با خصوصیسازیهای بیرویه و کاهش نظارت دولتی، جان کارگران را به بهای سود سرمایهداران ارزان کردهاند.
این کارگران، نه تنها در معدن که در خود زندگیشان بارها دفن شدهاند؛ در این نظام، جان کارگران ارزان است و چیزی جز چرخدندهای برای تولید ثروت برای سرمایهداران نیستند.