کودکان کار و خیابان

#احمد_شاملو
Channel
Prohibited Content
Social Networks
Education
Humor and Entertainment
PersianIranIran
Logo of the Telegram channel کودکان کار و خیابان
@NA_BE_KAR_KOODAKANPromote
1.19K
subscribers
10K
photos
6.79K
videos
8.07K
links
نه به کار کودکان ارتباط با ادمین @BEH_Naam23
لیس‌خور کفش ظالمان به پهنای زبان کفش‌لیس‌ها است و قدرتِ ظلم آن‌ها با طاقت تحمل مظلومان برآورده می‌شود.


#احمد_شاملو

#سقف_کتاب_گندم_قدرت_بدست_مردم

#انقلاب_زن_زندگی_آزادی




https://t.center/NA_BE_KAR_KOODAKAN
آزادی هرگز شایعه‌ای نیست که تکذیب شود. آزادی هدف والایی‌ست که برای آن می‌جنگیم و به دستش می‌آوریم. یقین داشته باشید.


#احمد_شاملو

#انقلاب_زن_زندگی_آزادی



https://t.center/NA_BE_KAR_KOODAKAN
“قصیده برای انسان ماه بهمن”

تو نمیدانی غریو یک عظمت
وقتی که در شکنجه یک شکست نمی نالد
چه کوهی ست!
تو نمیدانی نگاه بی مژه محکوم یک اطمینان،
وقتی که در چشم حاکم یک هراس خیره میشود،
چه دریایی ست!
تو نمیدانی مردن،
وقتی که انسان مرگ را شکست داده است
چه زندگی ست!

تو نمیدانی زندگی چیست، فتح چیست،
تو نمی دانی ارانی کیست…

#احمد_شاملو


◾️ تصویر دکتر #تقی_ارانی پدر اندیشه مارکسیسم در ایران که توسط حکومت پهلوی اول در زندان قصر به قتل رسید.


#انقلاب_زن_زندگی_آزادی


https://t.center/NA_BE_KAR_KOODAKAN
کودکان کار و خیابان
#زنده_باد_جنبش_نان_کار_آزادی #تشکل_تسلیح_اتحاد_مبارزه_پیروزی #رهبر_ما_کارگران_سنگر_ما_خیابان https://t.me/NA_BE_KAR_KOODAKAN
‍ ❑ برای شما که عشق‌تان زندگی‌ست


شما که عشقِتان زندگی‌ست
شما که خشمِتان مرگ است،

شما که تابانده‌اید در یأسِ آسمان‌ها
امیدِ ستارگان را

شما که به وجود آورده‌اید سالیان را
قرون را

و مردانی زاده‌اید که نوشته‌اند
بر چوبه‌ی دارها
یادگارها
و تاریخِ بزرگِ آینده را با امید
در بطنِ کوچکِ خود پرورده‌اید

و شما که پرورده‌اید فتح را
در زهدانِ شکست،

شما که عشقِتان زندگی‌ست
شما که خشمِتان مرگ‌ست!

ـ□

شما که برقِ ستاره‌ی عشقید
در ظلمتِ بی‌حرارتِ قلب‌ها
شما که سوزانده‌اید جرقه‌ی بوسه را
بر خاکسترِ تشنه‌ی لب‌ها
و به ما آموخته‌اید تحمل و قدرت را
در شکنجه‌ها
و در تعب‌ها

و پاهای آبله‌گون
با کفش‌های گران
در جُستجوی عشقِ شما می‌کند عبور
بر راه‌های دور

و در اندیشه‌ی شماست
مردی که زورق‌اش را می‌راند
بر آبِ دوردست

شما که عشقِتان زندگی‌ست
شما که خشمِتان مرگ است!

ـ□

شما که زیبایید تا مردان
زیبایی را بستایند

و هر مرد که به راهی می‌شتابد
جادوییِ نوشخندی از شماست

و هر مرد در آزادگیِ خویش
به زنجیرِ زرینِ عشقی‌ست پای‌بست

شما که عشقِتان زندگی‌ست
شما که خشمِتان مرگ است!

ـ□

شما که روحِ زندگی هستید
و زندگی بی شما اجاقی‌ست خاموش،

شما که نغمه‌یِ آغوشِ روحِتان
در گوشِ جانِ مرد فرح‌زاست،

شما که در سفرِ پُرهراسِ زندگی، مردان را
در آغوشِ خویش آرامش بخشیده‌اید
و شما را پرستیده است هر مردِ خودپرست، ــ

عشقِتان را به ما دهید
شما که عشقِتان زندگی‌ست!
و خشمِتان را به دشمنانِ ما
شما که خشمِتان مرگ است!



#احمد_شاملو

#زن_زندگی_آزادی



https://t.center/NA_BE_KAR_KOODAKAN
آزادی هرگز شایعه‌ای نیست که تکذیب شود. آزادی هدف والایی‌ست که برای آن می‌جنگیم و به دستش می‌آوریم. یقین داشته باشید.


#احمد_شاملو

#زن_زندگی_آزادی



https://t.center/NA_BE_KAR_KOODAKAN
‍ آنجا که عشق
غزل نیست
که حماسه‌ای‌ست،
هر چیز را
صورتِ حال
باژگونه خواهد بود:

زندان
باغِ آزاده‌مردم است
و شکنجه و تازیانه و زنجیر
نه وهنی به ساحتِ آدمی
که معیارِ ارزش‌های اوست.

کشتار
تقدس و زهد است و
مرگ
زندگی‌ست.

و آن که چوبه‌ی دار را بیالاید
با مرگی شایسته‌ی پاکان
به جاودانگان
پیوسته است.

ـ□

آن جا که عشق
غزل نه
حماسه است
هر چیز را
صورتِ حال
باژگونه خواهد بود:

رسوایی
شهامت است و
سکوت و تحمل
ناتوانی.

#احمد_شاملو

#توماج_صالحی

#زنده_باد_جنبش_نان_کار_آزادی




https://t.center/NA_BE_KAR_KOODAKAN
‍ آنجا که عشق
غزل نیست
که حماسه‌ای‌ست،
هر چیز را
صورتِ حال
باژگونه خواهد بود:

زندان
باغِ آزاده‌مردم است
و شکنجه و تازیانه و زنجیر
نه وهنی به ساحتِ آدمی
که معیارِ ارزش‌های اوست.

کشتار
تقدس و زهد است و
مرگ
زندگی‌ست.

و آن که چوبه‌ی دار را بیالاید
با مرگی شایسته‌ی پاکان
به جاودانگان
پیوسته است.

آن جا که عشق
غزل نه
حماسه است
هر چیز را
صورتِ حال
باژگونه خواهد بود:

رسوایی
شهامت است و
سکوت و تحمل
ناتوانی.


#احمد_شاملو

#اعدام_قتل_عمد_دولتی_است



https://t.center/NA_BE_KAR_KOODAKAN
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ميان آفتاب های هميشه
زيبايی تو
لنگري ست.
نگاهت
شکست ستم گری ست.
و چشمانت
با من گفتند
که فردا
روز ديگری ست.

#احمد_شاملو

#قیام_ژینا
#تاریخ_ماندگار
#زن_زندگی_آزادی
#رفاه_عدالت_برابری
#پوشش_اختیاری
#مرگ_بر_دیکتاتور




https://t.center/NA_BE_KAR_KOODAKAN
میانِ خورشیدهای همیشه
زیباییِ تو
لنگری‌ ست
خورشیدی که
از سپیده‌ دمِ همه ی ستارگان
بی‌ نیازم می‌ کند
 نگاهت شکستِ ستمگری‌ ست
[...] و چشمانت با من گفتند
که فردا
روزِ دیگری‌ست

شاملو



#شعر
#احمد_شاملو
#زن_زندگی_آزادی


https://t.center/NA_BE_KAR_KOODAKAN
از جنگ بی شکوه
احساسی اندک دارم
اما آنچه به تمامی در می یابم
عشقی ست که آرزوی همگان است

از کشمکش های دایمی
احساسی اندک دارم
اما آنچه به تمامی در می یابم
آرزوی با هم بودن است

از جنگ فقط برای آنکه جانی به در برم
احساسی اندک دارم
اما آنچه به تمامی در یافته ام
چیزی ست که در این بازی نهفته




📚 #مارگوت_بیکل

📌#ترجمه #احمد_شاملو

#زن_زندگی_آزادی



https://t.center/NA_BE_KAR_KOODAKAN
طرف ِ ما شب نیست
صدا با سکوت آشتی نمی‌کند
کلمات انتظار می‌کشند

من با تو تنها نیستم، هیچ‌کس با هیچ‌کس تنها نیست
شب از ستاره‌ها تنهاتر است...


طرف ِ ما شب نیست
چخماق‌ها کنار ِ فتیله بی‌طاقت‌اند

خشم ِ کوچه در مُشت ِ توست،
در لبان ِ تو، شعر ِ روشن صیقل می‌خورد...
من تو را دوست می‌دارم
و شب از ظلمت ِ خود وحشت می‌کند.

#احمد_شاملو

#زن_زندگی_آزادی




https://t.center/NA_BE_KAR_KOODAKAN
‍ آنجا که عشق
غزل نیست
که حماسه‌ای‌ست،
هر چیز را
صورتِ حال
باژگونه خواهد بود:

زندان
باغِ آزاده‌مردم است
و شکنجه و تازیانه و زنجیر
نه وهنی به ساحتِ آدمی
که معیارِ ارزش‌های اوست.

کشتار
تقدس و زهد است و
مرگ
زندگی‌ست.

و آن که چوبه‌ی دار را بیالاید
با مرگی شایسته‌ی پاکان
به جاودانگان
پیوسته است.

آن جا که عشق
غزل نه
حماسه است
هر چیز را
صورتِ حال
باژگونه خواهد بود:

رسوایی
شهامت است و
سکوت و تحمل
ناتوانی.


#احمد_شاملو

#اعدام_قتل_عمد_دولتی_است



https://t.center/NA_BE_KAR_KOODAKAN
چیزهایی هست
که نمی‌توان به زبان آورد
چرا که واژه‌ای برای بیان آنها وجود ندارد
اگر هم وجود داشته باشد
کسی معنای آن را درک نمی‌کند
اگر من از تو نان و آب بخواهم
تو درخواست مرا درک می‌کنی
اما هرگز این دست‌های تیره‌ای را
که قلب مرا در تنهایی
گاه می‌سوزاند و گاه منجمد می‌کند
درک نخواهی کرد.

📚 «لورکا»

📌 برگردان به پارسی : #احمد_شاملو




https://t.center/NA_BE_KAR_KOODAKAN
..در میان خروش موج اندیشه‌های انسانی و زنده نگه داشتن تلاش‌ها و مبارزات عصیان‌گرانی که در برابر سیستم‌ها و ساختارهای غیرانسانی مبارزه و انقلاب کردند یادی می‌شود از صمد بهرنگی، ای کاش این هیولا هزار سر می‌داشت.
#صمد چهره حیرت‌انگیز تعهد بود؛ تعهدی که به حق می‌باید با مضاف غول و هیولا توصیف شود: غول تعهد! هیولای تعهد!

چرا که هیچ چیز در هیچ دور و زمانه‌ایی هم‌چون تعهد روشنفکران و هنرمندان جامعه خوف‌انگیز و آسایش بر هم زن و خانه‌خراب کژی‌ها و کاستی‌ها نیست؛ چرا که تعهد اژدهایی است که گرانبهاترین گنج عالم را پاس می‌دارد؛ گنجی که نامش آزادی و حق حیات ملت‌ها است؛ و این اژدهای پاسدار ؛ می‌باید از دسترس مرگ دور بماند تا آن گنج عظیم را از دسترس تاراجیان دور بدارد؛ می‌باید اژدهایی باشد بی‌مرگ و آشتی؛ و بدین سبب می‌باید هزار سر داشته باشد و یک سودا ؛ اما اگر یک سرش باشد و هزار سودا؛ چون مرگ بر او بتازد گنج بی‌پاسدار می‌ماند؛ صمد سری از این هیولا بود و کاش... کاش این هیولا؛ از آن گونه سر؛ هزار می‌داشت؛ هزاران می‌داشت...

🔴 بخشی از مقاله #احمد_شاملو درباره‌ی #صمد_بهرنگی


https://t.center/NA_BE_KAR_KOODAKAN
دختران دشت!
دختران انتظار!
دختران امید تنگ
در دشت بی کران،
و آرزوهای بیکران
در خلق های تنگ!
دختران آلاچیق نو
در آلاچیق هائی که صد سال! -
از زره جامه تان اگر بشکوفید
باد دیوانه
یال بلند اسب تمنا را
آشفته کرد خواهد...

دختران رود گل آلود!
دختران هزار ستون شعله،‌به طاق بلند دود!

دختران عشق های دور
روز سکوت و کار
شب های خستگی!

دختران روز
بی خستگی دویدن،
شب
سر شکستگی!-
در باغ راز و خلوت مرد کدام عشق -
در رقص راهبانه شکرانه کدام
آتش زدای کام
بازوان فواره ئی تان را
خواهید برفراشت؟

افسوس!
موها، نگاه ها
به عبث
عطر لغات شاعر را تاریک می کنند.

دختران رفت و آمد
در دشت مه زده!
دختران شرم
شبنم
افتادگی
رمه!...

#احمد_شاملو




https://t.center/NA_BE_KAR_KOODAKAN
به فریادی خراشنده
بر بامِ ظلمتِ بیمار
کودکی
تکبیر می‌گوید

گرسنه‌روسبی‌یی
می‌گرید

آلوده‌دامنی
از پیروزیِ بردگانِ دلیر
سخن می‌گوید.

لُجِّه‌ی قطران و قیر
بی‌کرانه نیست
سنگین‌گذر است.

روز اما پایدار نمانَد نیز
که خورشید
چراغِ گذرگاهِ ظلماتی دیگر است

بر بامِ ظلمتِ بیمار
آن که کسوف را تکبیر می‌کشد
نوزادی بی‌سر است.
و زمزمه‌ی ما
هرگز آخرین سرود نیست

هر چند بارها
دعای پیش از مرگ بوده است.


#احمد_شاملو




https://t.center/NA_BE_KAR_KOODAKAN
من در رؤیای خود دنیایی را می‌‌بینم که در آن هیچ انسانی انسان
دیگر را خوار نمی‌‌شمارد
زمین از عشق و دوستی سرشار است
و صلح و آرامش، گذرگاه‌‌هایش را می‌‌آراید.
من در رویای خود دنیایی را می‌‌بینم که در آن
همه‌گان راه گرامی ِ آزادی را می‌‌شناسند
حسد، جان را نمی‌‌گزد
و طمع، روزگار را بر ما سیاه نمی‌‌کند.

من در رؤیای خود دنیایی را می‌‌بینم که در آن
سیاه یا سفید
ــ از هر نژادی که هستی ــ
از نعمت‌‌های گستره‌‌ی زمین سهم می‌‌برد.
هر انسانی آزاد است
شوربختی از شرم سر به زیر می‌‌افکند
و شادی همچون مرواریدی گران قیمت
نیازهای تمامی ِ بشریت را برمی‌‌آورد.

چنین است دنیای رویای من!

لنگستن هیوز

📌 ترجمه به فارسی : #احمد_شاملو



https://t.center/NA_BE_KAR_KOODAKAN
احساس میکنم
در هر کنار و گوشه ی
این شوره زار یاس
چندین هزار جنگل شاداب
ناگهان
می روید از زمین...

#احمد_شاملو




https://t.center/NA_BE_KAR_KOODAKAN
کودکان کار و خیابان
#احمد_شاملو https://t.me/NA_BE_KAR_KOODAKAN
❑ بهار دیگر


قصدِ من فریبِ خودم نیست، دلپذیر!
قصدِ من
فریبِ خودم نیست.

اگر لب‌ها دروغ می‌گویند
از دست‌های تو راستی هویداست
و من از دست‌های توست که سخن می‌گویم.

‌ـ□

دستانِ تو خواهرانِ تقدیرِ من‌اند.

از جنگل‌های سوخته
از خرمن‌های باران‌خورده سخن می‌گویم
من از دهکده‌ی تقدیرِ خویش سخن می‌گویم.

ـ□

بر هر سبزه خون دیدم در هر خنده درد دیدم.
تو طلوع می‌کنی من مُجاب می‌شوم
من فریاد می‌زنم
و راحت می‌شوم.

ـ□

قصدِ من فریبِ خودم نیست، دلپذیر!
قصدِ من
فریبِ خودم نیست.

تو این‌جایی و نفرینِ شب بی‌اثر است.
در غروبِ نازا، قلبِ من از تلقینِ تو بارور می‌شود.
با دست‌های تو من لزج‌ترینِ شب‌ها را چراغان می‌کنم.

من زندگی‌ام را خواب می‌بینم
من رؤیاهایم را زندگی می‌کنم
من حقیقت را زندگی می‌کنم.

ـ□

از هر خون سبزه‌یی می‌روید از هر درد لب‌خنده‌یی
چرا که هر شهید درختی‌ست.
من از جنگل‌های انبوه به سوی تو آمدم
تو طلوع کردی
من مُجاب شدم،
من غریو کشیدم
و آرامش یافتم.

کنارِ بهار به هر برگ سوگند خوردم
و تو
در گذرگاه‌های شب‌زده
عشقِ تازه را اخطار کردی.

ـ□

من هلهله‌ی شب‌گردانِ آواره را شنیدم
در بی‌ستاره‌ترینِ شب‌ها
لبخندت را آتش‌بازی کردم
و از آن پس
قلبِ کوچه خانه‌یِ ماست.

‌ـ□

دستانِ تو خواهرانِ تقدیرِ من‌اند
بگذار از جنگل‌های باران‌خورده از خرمن‌های پُرحاصل سخن بگویم
بگذار از دهکده‌ی تقدیرِ مشترک سخن بگویم.

قصدِ من فریبِ خودم نیست، دلپذیر!
قصدِ من
فریبِ خودم نیست.


📚 از دفتر هوای تازه

#احمد_شاملو





https://t.center/NA_BE_KAR_KOODAKAN
More