و صبح
در جاده ی باران خوردهی گونههایت
در پیچ و تاب گردنهی حیران گیسوانت
و سرانگشتانی
که با خیرگی
مست شدهاند
بخیر شد!
اکنون من و انگشتانم
ریشه میدوانیم
در امتداد هرم جادهی هستی
که نقش قدمهایت
سر میزند
از جولانگاه چشمهایم
✍️#مرضیه_بازرگانی_گلپر@Golparrrrrrrr حریر
@navayemastaneh