کتێب فرۆشی موکریان

#من_آخرین_کرد_هستم
Канал
Книги
Бизнес
Социальные сети
Образование
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала کتێب فرۆشی موکریان
@MokryanBookПродвигать
847
подписчиков
21 тыс.
фото
295
видео
5,14 тыс.
ссылок
کتێب فرۆشی موکریان تلفن : ۰۴۴۴٦۲۴۴۴۵۸ ، ۰۹۱۴۱۸۴۵۸۱۸ بوکان ، خ انقلاب ، پاساژ دادخواە لینک کانا‌ل MokryanBook@ https://instagram.com/ اینستاگرام کتابسرای موکریان ، mokryanbook
Forwarded from Kurdish Book House
💫 تازه‌های نشر

📘کتاب «
من آخرین کُرد هستم» منتشر شد.

📚شناسنامه‌ی کتاب: «من آخرین کُرد هستم»، #عارف_کریم_قربانی، ترجمه: #مرتضی_مرادی (ئارما)، انتشارات ماهتاب غرب، #کرمانشاه ۱۳۹۹.

👤 #ویکتور_فرانکل: مردی که به مسئولیت خود در برابر یک انسان یا یک کار ناتمام آگاه است، هرگز نخواهد توانست به زندگی‌اش پایان دهد و حیات را از خود بگیرد. او به «چرایی» وجود خویش پی برده و قادر خواهد بود هر «چگونگی» را تحمل کند. (#انسان_در_جستجو_معنا)

▫️پس از مرگ #اکرم مدت زیادی چون دیوانه‌ها شده بودم و حرف‌های نامربوط می‌زدم. حتی گاهی با وجود اینکه به شدت تشنه بودیم برای گرفتن آب هم به صف نمی‌رفتم، اگر به خاطر بچه‌ها نبود که توان و تحمل تشنگی را نداشتند و می‌ترسیدم آن‌ها نیز جلوی چشمان خودم تلف شوند، آن آب تلخ را هم نمی‌گرفتم که با کلی توهین و تحقیر و لگد و کتک به ما می‌رسید. (#من_آخرین_کرد_هستم)

▫️کتاب حاضر تحت عنوان «من آخرین کٌرد» هستم، علاوه بر شرح کوتاهی از بمباران شیمیایی حلبچه حاوی خاطرات سه زن قربانی انفال از اهالی حلبچه است که پس از بمباران به ایران پناه آورده و پس از مدتی با وعده‌ی اینکه جنگ به پایان رسیده و حلبچه بازسازی شده است به عراق بازگردانده می‌شوند اما مقصد آن‌ها نه حلبچه بلکه #نوگره_سلمان، قلعه‌ای در بیابان‌های جنوب عراق است که شمار زیادی از دستگیرشدگان عملیات انفال از مدت‌ها قبل در آن زندانی شده‌اند. این خاطرات پیشتر در کتاب «#مسافران_مرگ» چاپ شده است اما با توجه به اهمیت بالای موضوع و ویژگی‌های متفاوت خاطرات این سه زن در کتابی جداگانه به چاپ رسیده است.

▫️#گلاویژ، #حفصه و #زهرا سه قربانی بازمانده‌ی انفال و از اهالی شهر بمباران شده‌ی حلبچه هستند که در مورد آن‌ها می‌توان گفت چندین فاجعه را تجربه کرده‌اند! بمباران شیمیایی و از دست دادن یا جدا شدن شماری از عزیزانشان از آن‌ها، آوارگی و غربت در اردوگاه‌ها در حالی که هر یک یک یا چندین گمشده دارند و در انتظاری بی‌پایان برای یافتن عزیزانشان به سر می‌برند و در نهایت بازگشتی که بر خلاف وعده‌های داده شده نه به شهر و دیار خود بلکه به بیابان‌های جنوب عراق و پیوستن به شماری دیگر از قربانیان انفال در زندان‌های مخوف رژیم بعث است! گلاویژ به همراه شوهر و سه فرزندش به ایران می‌رسند در حالی که مادرشوهرش از آن‌ها جدا شده و یا به گفته‌ی خودش به نوعی او را رها می‌کنند و پس از گذشت چند ماه، ناباورانه آن‌ها را می‌یابد اما داستان به همین نقطه ختم نشده و در نهایت شوهر و مادرشوهرش به فاصله‌ی چند ساعت در نوگره سلمان، مظلومانه و وحشتناک جان می‌بازند...

▫️ #حفصه که مادر شش فرزند است و در جریان بمباران به همراه فرزندانش آسیب می‌بینند اما آن‌ها نیز زنده مانده و به ایران می‌رسند. یکی از فرزندانش در ایران پس از تحمل دردی طولانی جان می‌بازد، پس از بازگشت به عراق رژیم بعث وی را به همراه پنج فرزند دیگرش به بیابان‌های جنوب عراق منتقل کرده و در نوگره سلمان زندانی می‌کند و پیش از آزادی یکی دیگر از فرزندانش را از دست می‌دهد. مرگ دو فرزند و انتظار شوهری که دیگر زنده نیست... و در نهایت زهرا که یک پایش در اثر انفجار مین قطع شده است، در جریان بمباران از اعضای خانواده‌ی پدری‌اش جدا شده و خود را به همراه خواهر و خواهرزاده‌هایش به ایران می‌رسانند. آن‌ها نیز پس از بازگشت به عراق به نوگره سلمان منتقل شده و ماه‌ها تشنگی، گرسنگی، شنکجه و آزار تحمل می‌کنند و در نهایت همراه با شماری کم و در حالی که بسیاری از همراهانشان جان باخته‌اند، آزاد می‌شوند.

🔻در پشت جلد کتاب آمدە است:

▫️عقل و هوشم را از دست داده بودم، غروب مرگ اکرم و طلوع صبح هم مرگ مادرشوهرم، دو جنازه روی دست خودم و بچه‌هایم افتاده بودند. بازگو کردن این ماجرا هم اکنون آسان است، باید خیلی صبور باشی تا بتوانی تحمل کنی! چقدر سخت است پس از خانه خراب شدن و آوارگی در زندان شوهر و مادر شوهرت فوت کنند. از همه دردناک‌ترین اینکه دفن نشوند و مزاری نداشته باشد. مادرشوهرم ساعاتی قبل از مرگش جسد بی جان پسرش را گاز می‌گرفت و می‌گفت قبل از اینکه جسد پسرم را غذای سگ کنند خودم آن را می‌خورم. و یک بار دیگر جگر گوشه‌ام را به شکمم باز می‌گردانم. اکنون من بر سر جسد شوهر و مادر شوهرم نشسته‌ام کە ساعاتی دیگر غذای سگ‌های سیاه می‌شوند. چه کسی می‌تواند چنین دردی را تحمل کند؟

▫️گفتنی است: نسخه اصلی این کتاب، که ترجمه از روی آن انجام شده، در سال ۲۰۰۲ میلادی با عنوان #حفصه_زهرا_گلاویژ بِقلم #عارف_قربانی در #سلیمانیه به چاپ رسیده است.

🛒 مرکز پخش ماد

📎 دانلود PDF

🔻ادامهٔ مطلب...

▪️بخش فارسی:

🌐http://kurdishbookhouse.com/100-158

▪️بخش کُردی:

🌐http://kurdishbookhouse.com/ku/100-383/

■ بە کانال "خانهٔ کتاب كُردی" بپیوندید:

▪️ @kurdishbookhouse

🌎 پایگاه خبری خانهٔ کتاب كُردی