☭🌟مارکسیسم سنتر🌟☭

#واژه_نامه
Канал
Образование
Политика
Новости и СМИ
Социальные сети
Персидский
Логотип телеграм канала ☭🌟مارکسیسم سنتر🌟☭
@MarxismcenterПродвигать
2,84 тыс.
подписчиков
1,51 тыс.
фото
409
видео
256
ссылок
☭مارکسیسم سنتر انجمن پژوهشی علمی و تاریخی است که در راستای شناسایی تاریخ سوسیالیسم و بررسی علمی مارکسیسم فعالیت میکند☭ لینک گروه: https://t.me/+J63rne9qjo8xNjUx وبسایت www.marxismcenter.org
آریستوکراسی

این واژه به معنی اشرافیت است و معمولا آن قشر و دسته ای را نشان می دهد که دارای امتیازات فراوان هستند.از ثروت و نفوذ برخوردارند.صاحب مقامات عالیه هستند.و چه بسا که به اصل و نسب خود نیز برای حفظ این امتیازات می بالند‌.
در اصل واژه ی آریستوکراسی آن قشر بالایی در پایان جامعه کمون اولیه را معین می کرد که صاحب درآمد و ثروت شده یا از اعقاب سران قبیله و فرماندهان و سایر صاحبان نفوذ بودند.لذا آریستوکراسی با اشرافیت در دوران جوامع دودمانی-پدرشاهی پدید می شود.
در جامعه ی برده داری واژه ی آریستوکراسی مخصوص ثروتمندترین خانواده های برده دار و صاحب اراضی وسیع بود.
در جامعه ی فئودالی آریستوکرات به اشراف صاحب زمین های فراوان و درباریان متنفذ ٬ اعیان و صاحبان مقامات عالی در دولت می گفتند که همه ی این امتیازات نیز ارثی بود.
نخستین انقلابات بورژوازی منجمله علیه آریستوکراسی متوجه بود که در بعضی کشورها دست آن ها را از قدرت سیاسی کوتاه کرد و در بسیاری دیگر طبقه ی استثمار بورژوازی و فئودال های آریستوکرات به توافق و تفاهم رسیدند و در حکومت شریک شدند.
در جریان تکامل جامعه ی سرمایه داری بسیاری از آریستوکرات ها خود را با شرایط جدید تطبیق داده و همه به سرمایه داران بزرگ مبدل شدند.
اینک در مباحث اجتماعی لفظ آریستوکرات به معنی عام قشر فوقانی صاحب امتیاز و دارای نفوذ از یک طبقه یا گروه های اجتماعی که از حقوق و امکانات ویژه برخوردارند به کار میرود.
عبارت «آریستوکراسی کارگری»اصطلاحا درباره ی آن قشری از کارگران در کشورهای سرمایه داری به کار می رود که از سودهای بسیار کلان انحصاری سهمی می برند و از توده کارگران جدا هستند و محصول نفوذ ایدئولوژیک و سیاسی سرمایه داری در بین پرولتاریا می باشند.

#واژه_نامه
#قسمت_پنجم
#امیر_نیک_آیین
@marxismcenter
ارتجاع (reaction)

در معنای سیاسی این واژه به معنای مخالفت با پیشرفت اجتماعی به معنای مبارزه طبقات و اقشار در حال نابودی و زوال علیه جامعه است.
سیر جبری تاریخ و مبارزه توده ها جوامع بشری را به سوی رشد و ترقی می برد و اقشار و طبقاتی را که صاحب امتیازات مربوطه هستند و با سیر آتی جامعه مخالفند و مایلند وضع موجود را حفظ کنند ٬ به نابودی حتمی محکوم می کند.
چنین است نابودی برده داران و سپس فئودال ها و سپس سرمایه داران هر یک در دوران تاریخی معین خود مطابق با سطح رشد نیروهای تولیدی. اما این طبقات برای حفظ منافع استثمارگرایانه خود ٬ برای حفظ امتیازات و موجودیت خود ٬ با ترقی جامعه در تضاد واقع می شوند و با پیشرفت اجتماعی مخالفت می ورزند‌.مظهر آن مناسبات تولیدی فرسوده ای می شوند که به سدی در راه تکامل جامعه بدل شده است.
بنابراین ارتجاع یعنی دفاع از نظام فرسوده و محکوم به نابودی.یعنی مخالفت با ترقی و پیشرفت.
ارتجاع گاه به شکل جبر و اختناق خونین و ترور جمعی توده ی مردم جلوه گر می شود.گاه در سیمای افکار و عقاید پوسیده و کهنه و با تکیه بر عادات و عقب ماندگی های فرهنگی علیه اندیشه های ترقی خواهانه مبارزه می کند.ارتجاع به شکل تشدید ستم بر توده های زحمتکش از نظر اقتصادی و سیاسی و بر ملت هایی که از حقوق خود محروم شده اند و یا به شکل سرکوب نهضت انقلابی که جامعه را به جلو می راند.
در عصر امپریالیسم در کشور های جلو افتاده از نظر صنعتی ٬ فاشیسم و میلیتاریسم جلوه های ارتجاع هستند.مرتجع به کسی می گویند که روش خصمانه ای با هرچه نو بالنده مترقی و پیشرو است داشته باشد و برای حفظ یا احیای نظام فرسوده و پوسیده یا افکار کهنه و عقب مانده کوشش نماید.

#واژه_نامه
#قسمت_چهارم
#امیر_نیک_آیین
@marxismcenter
اتحاد مقدس

این یک اصطلاح رایج در مباحث اجتماعی و سیاسی است و مقصود آن دسته بندی و ساخت و پاخت گروهی برای اجرای سیاست در جهت خلاف مصالح ملی و ترقی خواهانه است. مثلا می گوییم امپریالیست های آمریکایی و انگلیسی و جانبداران آن ها در این ناحیه می خواهند اتحاد مقدس در خلیج فارس علیه نهضت های آزادی بخش ملی خاور میانه و نزدیک ایجاد کنند.
یا می گوییم کودتای ۲۸مرداد را اتحاد مقدس ارتجاع داخلی کشور ما و امپریالیست های آمریکایی و انگلیسی و سازمان های جاسوسی آنها به راه انداخت.
از این مثال ها معلوم میشود که در این جا کلمه ی «مقدس»
دارای آن مفهوم مقدس و پاک نیست بلکه برعکس ناپاکی زد و بند و ارتجاعی بودن دسته بندی را می رساند.
علت رواج این اصطلاح را در تاریخ اوایل قرن گذشته باید جستجو کرد.در حقیقت اتحاد مقدس نام سازمانی بود که پس از سقوط ناپلئون توسط امپراتوران و سلاطین آن وقت اروپا ایجاد شد و هدفش سرکوب نهضت های انقلابی و آزادی در اروپا بود.سازمان موسوم به اتحاد مقدس ماه سپتامبر سال ۱۸۱۵ در پاریس رسما تشکیل شد و در آن تزار روسیه ٬ امپراطور اتریش و پادشاه پروس شرکت جستند.سپس تقریبا کلیه سلاطین و تاج داران اروپا که حافظ نظام اشرافی و مخالف هر گونه تحوا دموکراتیک و استقلال طلبانه بودند به این اتحاد پیوستند.حتی انگلستان هم اگرچه رسما به این سازمان نپیوست اما اصول آن را تایید می کرد و علنا از سیاست آن طرفداری می کرد.مبتکر و رهبر عملی این سازمان ارتجاعی و بهم پیوسته سیاه ترین نیروهای مجرد زمان تاریخ صدراعظم اتریش و الکساندر اول تزار روسیه بودند.اتحاد مقدس هر چندسالی یکبار کنگره تشکیل می داد و تدابیر لازم برای سرکوب خلق ها و نهضت های انقلابی اتخاذ می کرد.هزاران تن اسپانیایی ٬ ایتالیایی و یونانی و غیریونانی قربانی روش های خونین و ارتجاعی اتحاد مقدس شدند.سرکوب نهضت های انقلابی را همواره با عبارت جلوگیری از اشاعه ائتلاف توجیه می کردند که بالاخره در نتیجه تضادهای داخلی بین سلاطین و امپراتوران عضو سازمان و بین منابع طبقه حاکمه آنها از قدرت اتحاد مقدس کاسته شد.انقلاب سال ۱۸۳۰ در فرانسه و سپس موج انقلابات عظیم و پی در پی سال های۱۸۳۶-۱۸۴۸ در اغلب کشورهای اروپایی برای همیشه دیوارهای اتحاد مقدس را از هم گسیخت و آن را نابود کرد.

#واژه_نامه
#قسمت_سوم
#امیر_نیک_آیین
@marxismcenter
آپولیتیسم(apolitisme)

یعنی روش لا قیدانه نسبت به سیاست و خودداری از شرکت در جریان سیاسی ٬ از داشتن مشی صریح سیاسی.
این واژه از ریشه پولیتیک به معنای سیاست و پیشوند «آ» با مفهوم نفی ترکیب شده است.لاقیدی و بی اعتنایی نسبت به حیات سیاسی و احتراز از آن عمدا در رژیم های سرمایه داری بین توده های مردم رواج داده می شود.
عدم شرکت در امور سیاسی و عدم توجه به حیات اجتماعی و سیاسی ناشی از آن است که زمامداران کشور های سرمایه داری سعی می کنند با همه ی وسایل توده ها را از عقب ماندگی ایدئولوژیک نگه دارند و توجه آن ها را از مسائل میهن و اجتماع خود به مطالب به کلی فرعی و زندگی روزمره و مسائل شخصی منحرف سازند.
یک علت دیگر آپولیتیسم یعنی روش لاقیدانه نسبت به سیاست همچنین سرخوردگی برخی اقشار از سیاست دول و احزاب و وعده های توخالی آن ها و سپس عمل نکردن آن هاست.
این روش همچنین از طریق اعمال فشار به شکل ممنوع کردن شرکت در سیاست برای اقشار خاص اجتماعی به زور اجرا می شود.لاقیدی نسبت به سیاست و مسائل میهنی و طبقاتی و اجتماعی کاملا به سود محافل زمامدار مرتجع ضدخلقی است.
زیرا زحمت کشان را از نبرد به خاطر خواست های خود ٬ از مبارزه ی طبقاتی ٬ از شرکت در تعیین سرنوشت خود دور می کند.
در حقیقت نمی توان در جامعه زندگی کرد و در سیاست مداخله نداشت.عدم توجه به امور سیاسی خود کمک به سیاست محافل حاکمه ضدخلقی است و عملا به یک سیاست محدود به یک سیاست مضر و به یک سیاست ارتجاعی تبدیل می شود.

#واژه_نامه
#قسمت_دوم
#امیر_نیک_آیین
@marxismcenter
آپارتاید(apartheide)


این واژه ی انگلیسی یکی از اشکال وحشیانه ی تبعیض نژادی را بیان می کند و در اصل عبارت است از سیاست تبعیض که نژادپرستان کشور آفریقای جنوبی علیه اکثریت سیاهپوست بومی و هندیان آن کشور اعمال می کنند.
از نظر لغوی به معنای مجزا و جدا نگه داشتن است.
آپارتاید یعنی جدا نگه داشتن افراد متعلق به نژاد های غیرسفید ٬ مجبور کردن آن ها به اقامت در محلات و استان های خاص ٬ محروم کردن آن ها از کلیه ی حقوق سیاسی و امکان تحصیل و پیشرفت.
در مناطقی که سیاه پوستان مجبور به اقامت در آن می شوند و حق خروج از آن را ندارند حداقل امکانات زندگی نیز موجود نیست.
بر اثر مبارزه ی مردم و همچنین اقدامات دول سوسیالیستی و دول کشور های آسیایی و آفریقایی رسما آپارتاید غیرقانونی شناخته شده و سازمان ملل متحد قطعنامه های چندی بر علیه آن تصویب کرده و آپارتاید را نقض صریح و خشن حقوق بشر دانسته است ولی بر اثر سیاست دول امپریالیستی که خود ریشه و سرچشمه ی نژادپرستی و استثمار و نواستثمار هستند همچنان این شیوه ی ضد انسانی و خشن تبعیض نژادی حکمفرماست.

از نمونه های این شیوه ی حکومتی میتوان به دوره هایی از این حکومت در آمریکا، افریقای جنوبی و همچنین به نبست کاملا قانونی در آلمان نازی دید به این صورت که درآلمان نازی ازدواج غیر نژاد آریایی؛ زیر شاخه ی نوردیک؛ با دیگر نژاد ها و زیر شاخه های دیگر نژاد آریایی مانند ایرانیان و هندو اروپاییان کاملا ممنوع بود و مجازات کیفری به همراه داشت.

#واژه_نامه
#قسمت_اول
#امیر_نیک_آیین
@marxismcenter