کانال شهرستان الیگودرز

#لطفا_ماسک_بزنید
Channel
Logo of the Telegram channel کانال شهرستان الیگودرز
@LorestanaligoodarzPromote
2.06K
subscribers
71.7K
photos
11.4K
videos
18K
links
تاسیس کانال ۹ بهمن ۱۳۹۴ استعلام کانال http://telegram.me/itdmcbot?start=lorestanaligoodarz آدرس کانال درایتا https://eitaa.com/aligoodarzlorestan تحریریه کانال ✍️ ذبیح اله نوریان محمدرسول سعدی جلیلوند مهدی اتابکی خانم لونی خانم سرلک غلامرضا نوری
To first message
Forwarded from اتچ بات
‍ اشترانکوه
#ستاد_علی_اکبر_شکارچی
#تار_استاد_حسین_علیزاده
#سنتور_استاد_پرویز_مشکاتیان
#نی_استاد_جمشید_عندلیبی
#پرویز_مشکاتیان
(زاده ۲۴ اردیبهشت ۱۳۳۴ نیشابور
درگذشته 30شهریور ۱۳۸۸ تهران )
موسیقیدان، آهنگساز، استاد دانشگاه و نوازنده سنتور

پرویز مشکاتیان موسیقی را از شش سالگی نزدپدرش حسن‌مشکاتیان آموخت و نخستین کنسرت خود را در سن هشت سالگی در مراسم گردهمایی دانش آموزان در مدرسه امیر معزی نیشابور ارائه‌داد.
سپس در جشنواره‌موسیقی‌که‌در‌اردوگاه رامسر برگزار میشد بارهاشرکت کرد و در تمامی آنها مقامهای ممتاز را بدست آورد.

پرویز مشکاتیان در ۵۴ سالگی بر اثر نارسایی قلبی درگذشت و در محوطه بیرونی مقبره عطار نیشابوری به خاک سپرده شد...
روحش شاد و یادش گرامی

#لطفا_ماسک_بزنید
@lorestanaligoodarz
Forwarded from اتچ بات
" کوچه" با صدای سینا سرلک
و
آهنگسازی میدیا فرج نژاد
و
شعر زیبا و خاطره انگیز فریدون مشیری

فریدون مشیری در سی ام شهریور ۱۳۰۵ در تهران خیابان ایران (خیابان عین الدوله) به دنیا آمد. مشیری سرودن شعر را از نوجوانی و تقریباً از پانزده سالگی شروع کرد. اولین مجموعه شعرش با نام تشنه توفان در ۲۸ سالگی او با مقدمه محمدحسین شهریار و علی دشتی در ۱۳۳۴ به چاپ رسید.او در سال ۱۳۳۳ با خانم اقبال اخوان ازدواج کرد و اکنون دو فرزند به نام‌های بابک و بهار از او به یادگار مانده‌است.
مشیری سال‌ها از بیماری رنج می‌برد و در بامداد روز جمعه ۳ آبان‌ماه ۱۳۷۹ خورشیدی در ۷۴سالگی در تهران درگذشت. آرامگاه او در بهشت زهرا، قطعهٔ ۸۸ (قطعهٔ هنرمندان)، ردیف ۱۶۴، شمارهٔ ۱۰می‌باشد.
بی تو، مهتاب‌شبی، باز از آن کوچه گذشتم،
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم،
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،
شدم آن عاشق دیوانه که بودم.
در نهانخانه جانم، گل یاد تو، درخشید
باغ صد خاطره خندید،
عطر صد خاطره پیچید:
یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم.
تو، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت.
من همه، محو تماشای نگاهت.
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ی ماه فرو ریخته در آب
شاخه‌ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
 یادم آید، تو به من گفتی:
از این عشق حذر کن!
لحظه‌ای چند بر این آب نظر کن،
آب، آیینi عشق گذران است،
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است،
باش فردا، که دلت با دگران است!
تا فراموش کنی، چندی از این شهر سفر کن!
با تو گفتم:‌ حذر از عشق!؟ ندانم!
سفر از پیش تو؟ هرگز نتوانم،
نتوانم!
روز اول، که دل من به تمنای تو پر زد،
چون کبوتر، لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدی، من نه رمیدم، نه گسستم،
باز گفتم که : تو صیادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو در افتم همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم، نتوانم!
اشکی از شاخه فرو ریخت
مرغ شب، ناله ی تلخی زد و بگریخت
اشک در چشم تو لرزید،
ماه بر عشق تو خندید!
یادم آید که : دگر از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه کشیدم.
نگسستم، نرمیدم.
رفت در ظلمت غم، آن شب و شب‌های دگر هم،
نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم،
نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم
بی تو، اما، به چه حالی من از آن کوچه گذشتم!
فریدون مشیری
سی‌ام شهریور زادروز " فریدون مشیری" گرامی باد♥️
#لطفا_ماسک_بزنید
@lorestanaligoodarz