📚 ابیات کتاب مشاعره
گزینش مهدی سهیلی
#م ۱۴
ما درِ دل نگشاییم به روی همه کس
این دل توست که در وی همه کس میگنجد
#شفایی_اصفهانی من تشنه و تو ساقی هر چند ز وصل خود
محرومترم سازی مشتاقترت گردم
#محتشم_کاشانی میدهم جان و ز کفت پیکان کاری میخرم
هرچه دارم میفروشم، هر چه داری میخرم
#شاپور_تهرانی مرا بر لب نفس از ضعف چندان دیر میآید
که پنداری نفس از سینۀ تصویر میآید
#قاسم_کاشانی من ضعیف بر آنم که پیرهن بدرم
چو دست من به گریبان نمیرسد چه کنم؟
#هلالی_جغتایی ما اگر مکتوب ننوشتیم عيب ما مكن
در میان راز مشتاقان قلم نامحرم است.
#فیضی_دکنی مکتوب را ز درد دل از بس گران کنم
گر سیل، نامهبر شود آنرا نمیبرد
#کلیم_کاشانی مردم دیده به پای قلم افتد هردم
که مرا نقطۀ حرفی کن و با نامه فرست
#نجیب_گلپایگانی منت از بال کبوتر نکشم ای صیاد
خود بخود نامۀ من شوق پریدن دارد
#کلیم_کاشانی مکتوب یار خواندم و سویش روان شدم
من خود جواب نامۀ آن دلستان شدم
#لاادری مکتوب خود سپید فرستادهام به دوست
شرح وفای او که ندارد نوشتهام
#لاادری مکتوب اشک شسته دادم به قاصد او
یعنی که انتظارت چشم مرا چنین کرد
#لاادری من نامه به برگ گل نویسم
شاید که صبا به او رساند
#نشانی_دهلوی مبادا سیل اشکم محو سازد حرفی از نامه
به دستی نامه از قاصد به دستی چشم تر گیرم
#هدایت_طبرستانی موشکافیها در آن اندام زیبا کردهام
تا کمر را از میان زلف پیدا کردهام
#کلیم_کاشانی مگر زمانهٔ ناساز، خو بگرداند
که تُرکِ مست من از ناز رو بگرداند
لبش نه آب حیاتاست، اینقدَر دانم
که آب در دهن آرزو بگرداند
#عتابی_تکلو میروم زین شهر، لیکن بسکه رویم در قفاست
میتوان هنگام رفتن کرد استقبال من.
#لاادری #مشاعرهخاکستر ققنوس