📚 ابیات کتاب مشاعره
گزینش مهدی سهیلی
#ی ۳
یکی خال سیه جا کرده در کنج لب لعلش
که گویی بر لب آب بقا بنشسته هندویی
#ظهیر_فاریابی یار، وداع میکند، تاب وداع یار کو؟
وعدۀ وصل میدهد، طاقت انتظار کو؟
#هلالی_جغتایی یک بار سر برآر ز جیب قبای ناز
دست مرا ببین به گریبان چه میکند
#صائب يغما، من و بخت و شادی و غم با هم
کردیم سفر به ملک هستی ز عدم
چون نوسفران به نیمهره بخت بخفت
شادی ره خود گرفت، من ماندم و غم!
#یغمای_جندقی یارم گذشت بیغم و بییاورم گذاشت
ای غم تو یار باش اگر یاورم
گذشت
#هوشنگ_ابتهاج یکباره مرا از غم هستی نرهاند
جان از تن نالان من آهسته گریزد
#پژمان_بختیاری یارم به کنج غمکده تنها نشاند و رفت
گفتم که من غبار تو، دامن فشاند و رفت
#تنهای_اصفهانیعبداللطیفخان
يارب نگاه کس، به کسی آشنا مکن
گر میکنی کرم کن و از هم جدا مکن
#علی_شیرازی یارب آشفتگی زلف به دستارش ده
چشم بیمار بگیر و دل بیمارش ده
#صائب یارب از عرفان مرا پیمانهای سرشار ده
چشم بینا، جان آگاه و دل بیدار ده
#صائب یک بوسه از رخت ده و یک بوسه از لبت
تا هر دو را چشیده، بگویم کدام بِهْ
#میرفندرسکی یا بوسه یا دشنام ده این عاشق ناکام را
دل دوست دارد از لبت هم بوسه هم دشنام را
#فروغالدین_اصفهانی یاد باد آنکه مَهم رسم جفا یاد نداشت
خبر از قیمت هر بوسه که میداد نداشت
#عماد_خراسانی یکجهان جان در بهای بوسه میخواهد لبش
گوهر ارزندهاش را سخت ارزان میدهد
#فروغی_بسطامی یار میآید و هنگام نثار است مرا
مرو ای جان
گرامی به تو کار است مرا
#گرامی_کشمیری یا من ناصبور را نزد خود از وفا طلب
یا تو که پاکدامنی، صبر من از خدا طلب
#اهلی_شیرازی یاد ما میکن گھی، پُر بارِ خاطر نیستم
با همه دیر آمدنها زود از دل میرویم
#کلیم_کاشانی یک جهان برهم زدم وز جمله بگزیدم ترا
من چه میکردم به عالم گر نمیدیدم ترا؟
#فیاض_لاهیجی یک همدم و همنفس ندارم
میمیرم و هیچکس ندارم
گویند بگیر دامن وصل
میخواهم و دسترس ندارم
#وحشی_بافقی #مشاعرهخاکستر ققنوس